بلاگ

  • روش قیمت گذاری محصولات صنعتی

     

     

    تصميمات قيمت گذاري محصولات صنعتي هسته اصلي هر برنامه تجاري است و تاثير مستقيمي روي استراتژي بازاريابي شركت خواهد داشت. تمامي سازمانها اعم از انتفاعي و يا غيرانتفاعي مجبورند براي كالاها و يا خدمات خود قيمت تعيين كنند، كه اين موضوع تحت تاثير عوامل داخلي و يا خارجي شركت است. عوامل محيط داخلي شركت شامل اهداف، خط‌مشي، تركيب عناصر بازاريابي و هزينه‌هاي شركت هستند و از جمله عوامل محيطي مي‌توان به ماهيت بازار و تقاضا، شرايط رقابتي و واسطه‌ها اشاره كرد. وقتي مصرف‌كننده كالايي را مي‌خرد، درواقع ارزشي را با ارزش ديگري مبادله مي‌كند. ارزشي كه از دست مي‌دهد قيمتي است كه براي كالا مي‌پردازد و ارزشي كه به‌دست مي‌آورد مزاياي ناشي از داشتن كالاست.

    امروزه توسعه يك استراتژي قيمت‌گذاري مناسب يك وظيفه مشكل و درعين حال اساسي براي مديران شركتهاي صنعتي است و عدم موفقيت در درك كامل از تصميمات درست قيمت‌گذاري به از دست‌دادن فرصتهاي سودآور در بازار خواهد انجاميد. قيمت‌گذاري يك فرايند چندبعدي است كه متاثر از كالا، سطح حاشيه سود و روابط با مشتري است.
    در اين مقاله تلاش مي‌شود تا ديدگاهي براي مديران فراهم شود كه در آن به اهميت توسعه برنامه قيمت‌گذاري مناسب پي‌برند و از تاثيرات اطلاعات بر قيمت‌گذاري درست و بهينه مطلع شوند.
    قيمتها همه‌جا هستند. از دانشجويان شهريه دريافت مي‌شود. شركت هواپيمايي از مسافران وجهي به نام كرايه دريافت مي‌كند. براي عبور از بزرگراهها عوارض پرداخت مي‌كنيم. براي پرداخت قبوض منزل نرخ معين شده را بايد بپردازيم. اما قيمت فروش چه مبلغي بايد باشد؟ اين سوال با اين واقعيت مطابقت دارد كه قيمتها هميشه آزمايشي هستند. يك قيمت به‌طور ساده يك پيشنهاد يا تجربه‌اي براي آزمايش نبض بازار است. اگر مشتريان قبول كنند مناسب است و اگر پذيرفته نشود به‌سرعت تغيير خواهد كرد (كاتلر، فيليپ، اصول بازاريابي – چاپ دهم).

    قيمت، ميزان فايده‌اي است كه مصرف‌كننده براي مزاياي حاصل از داشتن و يا استفاده از كالا پرداخت مي‌كند (آرمسترانگ، گري، مقاله قيمت‌گذاري كالاهاي استراتژيك، 2003). قيمت تنها عنصر در آميخته‌هاي بازاريابي است كه درآمدزاست و ساير عناصر هزينه‌زا هستند. قيمت و محصول ارتباط نزديكي با يكديگر دارند. براي مثال قيمتي كه بازاريابان روي محصول مي‌گذارند مقدار پولي است كه براي توليد آن محصول هزينه خواهند كرد و همچنين قيمت با برداشت مشتريان از خصوصيات و مزاياي محصول ارتباط مستقيم دارد. تعيين قيمت در بازاريابي صنعتي مقوله‌اي بسيار بحث برانگيز و پيچيده است. اگر يك شركت و مديرانش بخواهند در بازار خود موفق باشند، بايد درك جامعي از ماهيت فعاليت رقبا و استراتژي رقابتي آنها داشته باشند. از مشكلاتي كه فراروي شركتها قرار دارند، مي‌توان به توسعه سازمان، ابداع محصولات جديد، پيش‌بيني بازارها، توسعه روابط پايدار با مشتريان، كنترل هزينه‌ها، كيفيت،… اشاره كرد و لازم است كه مدير براي هركدام از اين مشكلات ديدگاه استراتژيك و برنامه قابل اجرا داشته باشد. شايد بهتر باشد كه قبل از قيمت و مقوله قيمت و مقوله قيمت‌گذاري در بازارهاي صنعتي به ويژگيهاي بازار صنعتي در مقابل بازارهاي مصرفي پرداخته شود:

    ويژگي بازار: شامل اندازه ( در مصرفي بزرگ و در صنعتي كوچك است) ماهيت رقابت (در مصرفي رقابتي و در صنعتي انحصاري است).

     

    ويژگي محصول: تحويل به‌ موقع كالا، دسترسي، خدمات و فرايند خريد در صنعتي مهم‌تر از مصرفي است.

    ويژگيهاي خريداران: خريد در صنعتي عقلايي صورت مي‌گيرد و در مصرفي روانشناختي است.

    ويژگي كانال توزيع: در صنعتي كوتاهتر از مصرفي است.

    ويژگي قيمت: تفاوت در استراتژي قيمت‌گذاري بازارهاي صنعتي براساس ليست قيمت، مزايده، مذاكرات و چانه‌زني است.

    متاسفانه يكي از مواردي كه هنگام برنامه‌ريزي سالانه و در زمان اجرا به آن توجه نمي‌شود. مقوله قيمت‌گذاري محصولات صنعتي است. دليل اين امر اين است كه در بازارهاي صنعتي معمولا قيمت در ارتباط با مشتري تعيين مي‌شود. هميشه مديران صنعتي از چالشي‌بودن قيمت‌گذاري محصولات صنعتي گله و شكايت دارند و آن را فرصتي براي افزايش سود نمي‌دانند بلكه آن را كاري كسالت‌آور تلقي مي‌كنند. مديران شركتها از قيمت‌گذاري گلايه‌مند هستند چرا كه كنترلي بر قيمت‌گذاري كالاهاي خود ندارند و بايد در چارچوب موجود حركت كنند. آنها مي‌گويند از آنجا كه قيمت در بازار تعيين مي‌شود، نمي‌توانند بر قيمت مناسب و مورد علاقه خود كنترل داشته باشند و مجبورند كه بااين موضوع كنار بيايند.

    اما سوال اصلي اين است كه مديران تجاري و صنعتي چه كاري بايد انجام دهند تا قيمت‌گذاري، به شكل فرصت سودآور براي آنها درآيد؟ چرا بعضي از مديران نسبت به مساله قيمت‌گذاري بي‌تفاوتند؟ موانع سازماني سد راه قيمت‌گذاري در شركتها چيست؟ شركتهاي صنعتي در زمينه قيمت‌گذاري بين‌المللي با چه مواردي روبرو هستند؟ نقش اينترنت در طرح قيمتها چيست؟ ارائه پاسخي ساده به اين سوالات آسان نيست ولي يك مدير بازاريابي صنعتي مي‌بايست ديد كاملي در مورد چالشها و فرصتهاي موجود و نهفته در قيمت‌گذاري داشته باشد. براي مقابله با تهديدات و بهره‌گيري از فرصتهايي كه مديران صنعتي در ارتباط با مقوله قيمت‌گذاري با آن روبرو هستند، توجه به نكات زير الزامي است:

    زنجيره عرضه مناسب به‌عنوان فرصتي براي كاهش هزينه‌ها و افزايش حاشيه سود محصول

    سيستم زنجيره عرضه موجودي سالها به‌عنوان كانال توزيع ساده محسوب مي‌شد. از اين نظر تمركز مديريت شركت بر كارآمدساختن هرچه بيشتر تمامي كانال توزيع شركت به‌صورت اثربخش است. هرصنعت به‌دنبال كسب سود بيشتر است و مي‌خواهد قيمتهاي خود را مستقل از ديگران تعيين كند. اما با پيدايش مفهوم مديريت عرضه، ديدگاه مديران صنعتي تغيير پيدا كرده و به سمت بينشي مفيد برمبناي همكاري بين شركتها تبديل شده است. اين امر فرصتي موثر و مفيد براي مديريت شركت در اجراي يك استراتژي قيمت‌گذاري خلاقانه و كسب حداكثر سود به‌شمار مي‌آيد.
    در اين ميان دو محقق به‌نامهاي «كريستوفر» و «گاتورنا» در مقاله خود به نام «مديريت هزينه زنجيره عرضه و قيمت‌گذاري بر مبناي ارزش» تاكيد كردند كه واگذاري برخي از امور به بيرون از سازمان كه باعث مي‌شود شركت كنترل كمتري برروي هزينه‌هاي خود داشته باشد، ممكن است حاشيه سود شركتها را تهديد كند. آنها دريافتند كه امروزه رقابت قيمتي فقط در بين شركتها صورت نمي‌گيرد بلكه جنگ اصلي بين عرضه‌كنندگان است. بررسي صحيح هزينه‌ها بايد در طراحي قيمتها در تمامي فرايند اجرا شود، زيرا تمامي هزينه‌ها در بحث تعيين قيمت در هزينه تمام‌شده محصول در بازار نهايي منعكس مي‌شود.

    ديگر محققان معتقدند عقد قرارداد با عرضه‌كننده، باوجود كاهش كنترل شركت مي‌تواند منجر به كاهش هزينه‌ها در زنجيره عرضه شده و در نهايت هزينه‌هاي شركت را كاهش دهد و متعاقب اين مساله شركت قادر خواهد بود به‌وسيله قيمت مناسب محصول، جايگاه مناسب را در بازار كسب كند. به‌زعم صاحبنظران، توليدكنندگان بايد هزينه‌هاي خود را كاهش دهند و تا زماني كه كنترل هزينه مناسبي در زنجيره عرضه وجود نداشته باشد، درك اين موضوع كه كاهش هزينه‌ها مي‌تواند به رقابت منجر شود نيز ميسر نخواهد شد. (كريستوفر 2005)
    استراتژي ديگر براي كسب سود خالص بيشتر، همبستگي زنجيره عرضه با نيازهاي اساسي مشتريان است كه در نتيجه ارزش و قيمت‌گذاري ثابت‌تري به‌دست مي‌آيد. اين امر به‌وسيله مديريت صحيح طراحي زنجيره عرضه به‌منظور متناسب‌كردن احتياجات اساسي مشتريان مثل زمان انتقال محصول به مشتري نهايي، طراحي، بسته‌بندي، برنامه انبارداري، مديريت حمل‌ونقل دروني و بروني و برنامه‌هاي خريد است كه يك شركت را قادر مي‌سازد قيمتهايش را براساس ارزش محسوسي كه طي زنجيره عرضه به‌دست آورده است مشخص كند.

     

     

    1 – شناسايي موانع قيمت‌گذاري اثربخش

    يك بعد مهم در قيمت‌گذاري صنعتي در شركتها، اثري است كه سيستم‌هاي داخلي آنها در تعيين قيمتها دارند. اين امر در هماهنگي يا عدم هماهنگي زيرسيستمهاي سازمان عيان است. سه محقق به‌نام لانچيوني، شاو و اسميت (2005) به‌اين نتيجه‌گيري رسيدند كه استراتژي قيمت‌گذاري يك سازمان ناشي از آن چيزي است كه مديران مالي سازمان برنامه‌ريزي مي‌كنند. براي مثال آنها اين يافته را مطرح كردند كه فقط 5 درصد كاهش قيمت يك محصول صنعتي مي‌تواند تا 22 درصد سود بيشتر را نصيب اين شركتها كند. (لانچيوني 2005) آنها معتقدند كه قيمت‌گذاري بسيار مشكل است، زيرا بسياري از عوامل محيطي نظير عوامل سياسي، اقتصادي بر آن موثر است. در تحقيقي ديگر كه اين سه محقق درباره شركتهاي رهبر در بازار آمريكا انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه در سازمانها، واحدي كه مانع اصلي قيمت‌گذاري است دواير مالي و حسابداري سازمان است.

    2 – استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي

    در زمينه استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي، مديران صنعتي عموما با طيف گسترده‌اي از عوامل داخلي و خارجي سازمان مواجه هستند و نگراني اصلي شركت اين است كه چگونه مديران با اين عوامل كنار مي آيند و اثرنهايي آنها را مشخص مي‌كنند. مساله اساسي در طراحي يك استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي موثر اين است كه آنها بايد تفاوتهاي فرهنگي، زباني، سياسي و اقتصادي و قانوني هركدام از شركتها و بازارها را مدنظر داشته باشند. محققان معتقدند كه يك استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي بايد كاهش هزينه را به‌عنوان ظرفيتي براي به‌حداكثر رسانيدن سود به‌دست آمده تلقي كند. تاثيرات بيروني قيمت‌گذاري بين‌المللي شامل ميزان توجه خريداران به قيمتها و موانع ورود و خريد و توزيع و گرايشهاي اقتصادي هركشور است. توازني كه مديريت بازاريابي صنعتي روي هرگروه از عوامل در زمينه توسعه و اجراي استراتژي قيمت‌گذاري بين‌المللي قرار مي‌دهد بسيار مهم است. نتيجه تحقيقات نشان مي‌دهد كه تلاش جهت ارزيابي درست قيمت، منجر به راهنمايي مديران براي تعيين قيمت مناسب و سودآور مي‌شود. عوامل دروني خاص كه در اين تحقيق بررسي شدند شامل ظرفيت مورد استفاده شركت، نرخ سهم بازار و ساختار هزينه داخلي، بوده است و از جمله عوامل بيروني نيز مي‌توان به توجه خريداران به قيمتهاي شركت اشاره كرد.

    3 – تبادل اطلاعات در اينترنت و قيمت‌گذاري

    در اين قسمت مشخص مي‌شود كه چگونه افزايش تبادل اطلاعات مي‌تواند استراتژي قيمت‌گذاري را اثربخش كند. تحقيقات نشان مي‌دهد كه افزايش مشتريان يك مركز درماني به سبب كسب اطلاعات بيشتر از مشتريان نهايي مركز در مورد نحوه ارائه خدمات و برنامه‌ريزي جهت كسب رضايت آنها بوده است. گسترش همه‌جانبه بازار به واسطه مشتري‌مداري است و سنجش درست ميزان عرضه و تقاضا در بازار و پيش‌بيني درست رفتار مصرف‌كنندگان نيز ابزار رقابت در بازار است. در اين مدل حق انتخاب با مصرف‌كننده است و اطلاعات لازم درخصوص قيمت به‌صورت شفاف در اختيار او قرار مي‌گيرد. دسترسي به اطلاعات لازم توسط مصرف‌كنندگان در بازاريابي صنعتي پديده جديدي است كه تاثير چشمگيري بر قيمتها و هزينه‌ها دارد.

    4 – نمايشگاه معكوس اينترنتي و قيمت‌گذاري

    بااستفاده روبه افزايش اينترنت از دهه‌هاي 1990 تاكنون فرايند حراجي و يا همان نمايشگاه معكوس به‌طرز چشمگيري افزايش يافته است. نتايج يك تحقيق نشان مي‌دهد كه پژوهشگران به يك نظر واحد درباره توازن بين ارزش و سود كمتر، در مقابل از دست دادن روابط بلندمدت و پايدار با عرضه‌كنندگان دست يافتند. ولي هنوز تاكنون تحولي چشمگير و كامل در حوزه اقتصاد و مديريت رخ نداده است كه راه را براي طراحي دوستانه يك حراجي معكوس باز كند.
    در نمايشگاه معكوس خريدار درخواست قيمتش را كه در آن جزئيات نيازمنديهاي او مشخص است به بازار ارائه مي‌كند. فروشندگان نيز قيمت پيشنهادي را كه شامل قيمت موردنظر و ديگر جزئيات مثل روشهاي پيشنهادي را آماده و ارائه مي‌كنند. معمولا خريداران براي انتخاب كالاهاي مختلف چندين معيار مانند قيمت، كيفيت، تاريخ تحويل و نحوه پرداخت دارند. در حال حاضر اين مراحل توسط اينترنت صورت مي‌گيرد. فرايند حراجي اينترنتي تفاوت زيادي با فرايند خريد كالا در بازار دارد. مثلا قابليت دسترسي به خريداران بيشتر از طريق كاهش زمان سفارش و دريافت كالاي صنعتي و كاهش هزينه‌هاي حمل ونقل. ايده امكان طراحي يك حراجي اينترنتي براي سرمايه‌گذار بلندمدت از طريق كمك مالي به شركا و يا پرداخت مقداري وجه نقدي به افرادي كه در مناقصه برنده نشده‌اند، از جمله راهكارهايي است كه به روابط بهتر و بلندمدت‌تر با مشتريان صنعتي منجر خواهد شد.

     

     

    5 – برنامه‌ريزي قيمت‌گذاري استراتژيك

    برنامه‌ريزي تعيين قيمت يكي از موضوعاتي است كه در بازاريابي صنعتي كمتر مورد توجه قرار گرفته است. به‌طور سنتي قبل از هرگونه توجهي به قيمت‌گذاري، تاكيد روي توسعه محصول، استراتژي تبليغات و شكل كانال توزيع است كه نتيجه نامطلوب اين امر، تعيين قيمت، بدون درنظرگرفتن عوامل هزينه‌زايي كه در تصميمات نهايي موثرند، است. توسعه و ايجاد يك طرح برنامه‌ريزي قيمت نيازمند اين است كه يك شركت اهداف اجرايي و دست‌يافتني مشخص شده و يا يك روش عملكرد مناسب و مطلوب، و يا يك استراتژي عملياتي و در نهايت روشهاي بازبيني و كنترل برروي فرايند توليد محصولات خود داشته باشد و برنامه با ديگر فعاليتهاي درگير در تعيين قيمت بازار هماهنگ باشد كه شامل تجزيه و تحليل فرصتهاي بازار، تحقيق و انتخاب بازار نهايي، طراحي استراتژي بازاريابي و سازماندهي است. اما هميشه طراحي يك برنامه تعيين قيمت كار ساده‌اي نيست.

    دو مشكل اصلي در عدم ايجاد يك برنامه قيمت‌گذاري مناسب عبارتند از:

    1 نبود درك اين موضوع كه قيمت‌گذاري به‌شدت به ديگر آميخته‌هاي بازاريابي وابسته است.

    2 مشكل بودن اجراي يك برنامه قيمت‌گذاري مناسب.

    توسعه برنامه قيمت‌گذاري، مي‌تواند به‌عنوان يك هدف در هر سازمان مدنظر باشد. به‌طور كلي يك برنامه قيمت‌گذاري بايد شامل موارد زير باشد:

    1 استراتژي قيمت‌گذاري ويژه هر شركت و محصولات آن شركت.

    2 آناليز وضعيت قيمتهاي رايج بازار و وضعيت رقبا و قيمتهاي آنها.

    3 تجزيه و تحليل نقاط ضعف و قوت و همچنين فرصتها و تهديدات از بازارهايي كه شركت در آن فعاليت مي‌كند.

    4 استراتژي قيمت‌گذاري كه شركت معمولا در بازار هدف خود استفاده مي‌كند.

    5 مكانيزم نظارتي كه بتوان در نشان‌دادن نتايج موردانتظار در دوره زماني موردنظر شركت، از آن هم استفاده كرد.
    6 برنامه‌هاي قيمت‌گذاري بايد در جهت دست‌يافتن به اهداف قيمت‌گذاري مناسب شركت باشد.

    7 اهداف قيمت‌گذاري بايد بر پايه استراتژي قيمت‌گذاري شركت تعيين شود.

     

     

     

    برنامه قيمت‌گذاري

    يك مدل برنامه قيمت‌گذاري براي گسترش و توسعه نيازمند همكاري با قسمتهاي مختلفي از شركت است. سه پيش‌نياز برنامه قيمت‌گذاري مناسب وجود عواملي به‌شرح زير در سازمان است:

    • داشتن هدف اصلي و درك صحيح از مشتريان و روند بازار.
    • – دارابودن يك فرايند مديريتي عمل‌گرا براي توسعه و اجراي برنامه قيمت‌گذاري.
    • – انجام يك برنامه قيمت‌گذاري صحيح كه تمايل به تعهد در فرايند قيمت‌گذاري داشته باشد.
    • محققان معتقدند كه براي داشتن يك برنامه قيمت‌گذاري مناسب براي شركت بايد 7 مرحله اصلي و اساسي
    • پشت سر گذاشته شود (دلان و سيمون، ص 326).

    مرحله اول- داشتن يك خلاصه از استراتژيهاي قيمت‌گذاري:

    خلاصه، شامل يك توصيف كلي از قسمتهاي مختلف سازمان است و يك بيانيه قيمت‌گذاري كه اهداف و استراتژي شركت را به‌صورت شفاهي بيان مي‌كند و تمايل دارد براي مدير اين نكته را بديهي سازد كه چگونه شركت مي‌تواند قيمت‌گذاري خود را برمبناي اهداف سالانه خود بيان كند.

    مرحله دوم – بررسي وضعيت قيمت‌گذاري فعلي شركت:

    در اين مرحله جزئياتي از سياستهاي قيمت‌گذاري كلي شركت تعيين مي‌شود.

    مرحله سوم – قيمت‌گذاري برمبناي تجزيه و تحليل نقاط ضعف، قوت، تهديدات و فرصتها:
    در اين مرحله قيمت براساس تجزيه و تحليلي كه بسيار كلي و جامع است صورت مي‌گيرد. تعيين نقاط قوت در توانمندسازي شركت براي حفظ سهم بازار و موقعيت سودآور بسيار مهم است.

    مرحله چهارم – تعيين استراتژي قيمت‌گذاري:

    اين قسمت اشاره به اين موضوع دارد كه بايد بازار هدفي كه قرار است استراتژي قيمت‌گذاري براي آنها تعريف شود مشخص و نوع استراتژي نيز با دريافت اطلاعات از ساير سيستمهاي سازمان تعيين شود.

    مرحله پنجم – تعيين اهداف قيمت‌گذاري:

    در اين قسمت بايد هدف از قيمت‌گذاري مشخص شود. اين مطلب مي‌تواند بدين‌گونه مشخص شود كه نرخ بازگشت سرمايه در سال آتي چقدر باشد؟ نرخ نفوذ در بازار چند درصد تعيين شود؟

    مرحله ششم – مشخص‌كردن برنامه قيمت‌گذاري:

    اين قسمت مي‌تواند شامل توصيف محصولات خاص و يا خطوط توليد محصول باشد كه هردو با نوسانات قيمت مي‌تواند افزايش و يا كاهش يابد.

    مرحله هفتم – كنترل قيمت و بازنگري آن

    قدم نهايي ايجاد مجموعه اقدامات كنترلي براي موفقيت قيمت‌گذاري است. كنترل مي‌تواند هفته به هفته و يا ماه به ماه بر بازار هدف، سود كالا، سهم بازار صورت گيرد.

    نتيجه‌گيري
    لازم است كه مديران امروز مساله قيمت‌گذاري و تعيين قيمت را به‌عنوان يك مرحله استراتژيك و نه به‌عنوان يك تصميم خودكار و سريع مدنظر داشته باشند. نداشتن يك استراتژي مناسب قيمت‌گذاري مي‌تواند به فروش كمتر، از دست دادن مشتري، سهم بازار كمتر و كاهش سود منجر شود.

    براي داشتن استراتژي مناسب و دستيابي به سود بيشتر نياز به تغيير فرهنگي در سازمان است. امروزه ضرورت تعيين قيمت مناسب براي مديران به‌عنوان برنامه استراتژيك مطرح شده است.

    منابع

    1 – KOTLER 2002 “PRINCIPAL OF MARKETING – TEN THE EDITION.
    2 – RICHARD LANCIONI 2005 “PRICING ISSUES IN INDUSTRIAL MARKETING.
    3 – RICHARD LANCIONI 2004 “A STRATEGIC APPROACH TO IN DUSTRIAL PRODUCT PRICING.
    4 – CHRISTOPHER, M, G (2005) SUPPLY CHAIN COST MANAGEMENT & VALUE – BASED PRICING.
    5 – DOLAN. R & SIMON, (1996) POWER PRICING HOW MANAGING PRICE TRANSFORMS THE BOTTOM LINE.

    _ دكتر حميدرضا سعيدنيا: عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران شمال

    _ مهندس بني اسدي: دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات

    http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-176/article-176/9.asp

    دكترحميدرضا سعيدنيا       مهدي بني اسدي

     

     

     

  • اصول موفقیت در مدیریت ارتباط با مشتری CRM

    5 اصل براي موفقيت CRM

    مخفف عبارت Customer Relationship Management است و به روش نرم افزاري اطلاق مي شود كه به سازمان كمك مي كند به شيوه اي سازمان يافته ارتباط با مشتريانش را مديريت كند. نمونه ساده اي از CRM ، يك بانك اطلاعاتي حاوي اطلاعات مربوط به مشتريان يك سازمان است كه مديريت و كاركنان فروش يا خدمات سازمان به كمك آن مي توانند نيازهاي مشتريانشان را با محصولات خود تطبيق دهند، نيازهاي خدماتي آنها را يادآور شوند و غيره.
    صرف نظر از اين تعريف ساده، بايد بدانيم كه CRM راهبردي است كه به كمك فناوري به اجرا درآمده است؛ CRM تنها يك ابزار نرم افزاري نيست كه باعث شود كارتان را بهتر انجام دهيد، CRM فلسفه اي است كه سعي دارد راهبردي خلق كند كه تمام اجزاي يك سازمان را يكپارچه كرده، اطلاعات را در بين تمام كاربران به اشتراك بگذارد و مانع از تكرار بيهوده كارها شود. اين فلسفه، فضايي را در سازمان ايجاد مي كند كه در آن اطلاعات به اشتراك گذاشته شده، در زمان لازم در اختيار افرادي كه به آن نياز دارند قرار مي گيرد، يعني همه كاركنان و همه چيز به يكديگر مرتبط و متصل هستند و خروج يك نفر از سازمان باعث از هم پاشيدن هيچ چيز در سازمان نخواهد شد.

    معيارهاي موفقيت CRM
    عوامل موفقيت يك برنامه CRM در هر سازمان و بازاري، به واسطه قابل دسترس بودن و سطح كيفيت اطلاعات مشتريان تعيين مي شود. هر چقدر بيشتر در مورد نيازها، مشكلات، انتظارات و شكايات مشتريان بدانيد، بهتر مي توانيد يك برنامه مديريت ارتباطات پايدار بسازيد.
    امروزه براي فعاليت هاي بازاريابي در هر فعاليت تجاري، نتايج قابل اندازه گيري وجود دارد. براي مثال براساس تحقيقات انجام شده،66 درصد مديران معتقدند بزرگترين نياز بازاريابي، تحليل واقعي بازگشت سرمايه (ROI) است. برخي معيارهاي مورد استفاده در سنجش موفقيت CRM عبارتند از:
    – رضايت مشتري: افزايش وفاداري مشتري به سازمان را مي توان در تكرار خريد در يك دوره زماني معين و افزايش ضريب نفوذ محصول مشاهده كرد.
    – منفعت مشتري: منفعت مشتري را مي توان از طريق افزايش درآمد به ازاي خريد مشتري، افزايش ارزش دوره عمر محصول و كاهش هزينه خدمات رساني سنجيد.
    – سهم بازار: ميزان نفوذ در بازار را مي توان به كمك مقايسه عملكرد سازمان نسبت به ساير رقبا سنجيد.
    – تحليل مالي: معيارهاي مالي كمي برنامه CRM سازمان، مانند هزينه كل مالكيت، بازگشت سرمايه، ارزش فعلي خالص، نرخ بازگشت داخلي و نسبت درآمد به سهم است.
    – حاشيه درآمد و سود: ميزان افزايش سود و درآمد هر سه ماهه را نسبت به سه ماهه قبل و همچنين ميزان افزايش سود و درآمد در هر سال نسبت به سال قبل را سنجيد.
    – صرفه جويي در هزينه: ميزان صرفه جويي هاي ناشي از كنترل بهتر و افزايش كارايي عملياتي و غيره را مي توان سنجيد.
    از آنجا كه ممكن است اين معيارها تصوير كاملي از موفقيت برنامه CRM ارايه نكند، بايد يك راهبرد اندازه گيري جامع طراحي كنيم تا ارزيابي
    مناسب تري نسبت به عملكرد CRM به دست آوريم.
    CRM-Implementation

    فرايند و مسير تكوين CRM موفق:
    مرحله اول؛ آگاهي: اگر سازمان شما به سختي مي تواند مشتريان خود را در بيرون سازمان بشناسد، در مرحله اول قرار دارد. چنين سازماني محصول گراست و داراي نظام ارزيابي و فروش خاصي است. گام بعدي براي چنين سازماني، تعريف فرايندهاي بازاريابي و فروش و تهيه يك بانك اطلاعاتي است.
    مرحله دوم؛ تمركز: در اين مرحله، سازمان شناخت مشتريانش را آغاز كرده و به دنبال راههايي براي يافتن سودآورترين آنها مي گردد. سازمان سعي مي كند فرايندها و ارتباطات خوبي با مشتريان داشته باشد، اما هنوز نگرش جامعي نسبت به آنها ندارد.گام بعدي براي چنين سازماني، هماهنگ كردن فرايندها، يكپارچه سازي اطلاعات و بهبود ارتباط و همكاري بين بخش هاي مختلف سازمان است.
    مرحله سوم؛ رضايتمندي: در اين مرحله سازمان رضايتمندي را اندازه گيري مي كند و سعي دارد از رقباي خود پيشي بگيرد. اين شركت ها سطح رضايتمندي را به مدل هاي جبراني درون سازماني مرتبط مي كنند. گام بعدي براي اين سازمان ها، تعريف سيستم هاي انگيزشي براي تمركز روي مشتريان و ادامه روند بهبود فرايندهاي بازاريابي و فروش است.
    مرحله چهارم؛ ارزش: چنين سازماني مراقب شيوه ارزش گذاري براي يك مشتري خاص است و مي داند چرا مشتريان خريد مي كنند و مي داند چگونه براساس نياز مشتري برخورد كند تا به رضايتمندي آنها منجر شود. در اينجا نگرش جامع مشتري مدار وجود دارد، اما هنوز به طور كامل به كار گرفته نمي شود. گام بعدي، تحليل شرايط بهترين مشتري، پالايش ابزارهاي بازاريابي و فروش، فناوري ها و فرايندهاست.
    مرحله پنجم؛ وفاداري: چنين شركتهايي از تمديد معاملات خود لذت مي برند و سطح تقاضاي مشتري را افزايش مي دهند، آنها مي توانند هزينه چيزهايي را كه از ديدگاه مشتري اهميت ندارد، كاهش داده و محصولات و خدمات مهم براي مشتري را با قيمت خوب بفروشند. آنها براي درك و هدايت رفتار مشتري از اطلاعات استفاده مي كنند. گام بعدي براي اين سازمانها، تحليل مستمر معيارهاي كليدي مشتري، پالايش انگيزه هاي مشتري و طراحي محصولات و خدمات منطبق بر نيازهاي هر مشتري است.

    پنج اصل براي موفقيت CRM

    اصل اول: CRM خريد نرم افزار نيست
    همان گونه كه قبلاً نيز اشاره شد،CRM يك راهبرد است كه فناوري، آن را به عمل در آورده است. هيچ فناوري (هر چقدر هم كه پيچيده باشد)، بدون وجود يك راهبرد هدايتگر، نمي تواند موفق باشد. راهبردهاي تجاري و فناوري با كمك يكديگر باعث مي شوند برنامه هاي مشتري مدار، ثمر بخش باشد.
    راهبرد CRM نمي تواند مستقل از ساير برنامه هاي راهبردي سازمان عمل كند و بايد همخوان و همسو با ساير اهداف كلان و راهبردهاي سازمان باشد. پيش از اجراي هر برنامه CRM ، ابتدا بايد نيازهاي سازمان و به دنبال آن راهبرد CRM تعريف شوند.
    در اين زمينه بايد همواره در نظر داشت كه مشتريان تنها كساني هستند كه بهتر از ما سازمان را مي شناسند. اگر به درستي از آنها سئوال شود، حرف هاي زيادي در مورد كارايي و اثربخشي بازاريابي، فروش و خدمات خواهند داشت كه مي تواند اثري مستقيم بر روي شيوه اداره سازمان داشته باشد. بنابراين بهتر است سازمان و تجارت خود را براساس مفاهيمي كه مشتريان بيان مي كنند، هدايت كنيم. اگر هدف سازمان اين است كه در زمان مناسب، پيشنهادي مناسب به مشتري مناسب بدهد، بايد نيازهاي مشتري را به طور كامل درك كند.
    نكته مهم ديگر در تببين راهبرد CRM ، نگرش كل نگر است. سازمان بايد نگرش جامع و كل نگر داشته باشد و اين نگرش را در عملكرد محدود خود به كار گيرد. سازمان هاي بزرگ بين المللي بايد بتوانند به كمك CRM اطلاعات خود را با مشترياني كه در محدوده جغرافيايي بزرگي پراكنده هستند، به اشتراك بگذارند. ممكن است سازمان هايي شعب متعددي در شهرهاي مختلف داشته باشند، اما همواره بايد به خاطر داشت كه مشتري در محدوده جغرافيايي محل سكونتش خريد را انجام مي دهد.
    همچنين بايد به خاطر داشت كه در دنياي امروز، قدرت در حال انتقال از سازمان ها به سمت مصرف كننده نهايي است، يعني هر چقدر هم كه برنامه CRM براي سازمان مناسب باشد، اما در نهايت مصرف كننده است كه بايد كارايي و عملكرد برنامه شما را پذيرفته و از آن رضايت داشته باشد. اين نكته به اين معناست كه مصرف كننده از قدرت زيادي براي ايجاد تغيير در سازمان شما برخوردار خواهد بود.

    اصل دوم: CRM بايد با اولويت هاي تجاري منطبق شود
    با هر نوع تغيير در محيط خارجي سازمان ممكن است نياز به حركت و تغيير در فرايندها و راهبرد درون سازماني به وجود آيد.
    سازمان براي تغيير سريع، به زيرساخت هاي فناوري نياز دارد. همان گونه كه براي يك مجموعه مبلمان، انعطاف پذيري براي تطبيق با فضاهاي مختلف يك امتياز محسوب مي شود، براي سازمان ها نيز توانايي تغيير سريع فرايندها به كمك فناوري هاي انعطاف پذير، يك امتياز رقابتي محسوب
    مي شود.
    يك ساختار مناسب CRM بايد امكان انتخاب ايجاد كند و براي اينكه برنامه CRM بتواند به قابليت تغيير سريع و تطبيق با ساير راهبردها و نيازهاي مشتري دست پيدا كند، بايد داراي معماري و ساختار پايه متناسب باشد.
    از سوي ديگر براي اينكه سازمان بتواند انتخاب و رقابت كند، بايد انعطاف پذير باشد. خدمات به مشتري كليدي ترين عاملي است كه تفاوت بين سازمان ها را ايجاد مي كند. خدمات عالي به مشتري نيازمند يك برنامه CRM سريع و انعطاف پذير است.

     

    افزایش مشتری، جذب مشتری، افزایش فروش، CRM ، مدیریت ارتباط با مشتری
    افزایش مشتری، جذب مشتری، افزایش فروش، CRM ، مدیریت ارتباط با مشتری

    اصل سوم: CRM منافع قابل اندازه گيري به وجود مي آورد
    اگر سازمان توانايي لازم براي جمع آوري اطلاعات صحيح را نداشته باشد، شناسايي معيارهايي مانند نرخ بازگشت سرمايه، به هدفي متحرك تبديل خواهد شد كه دستيابي به آن چندان ساده نيست.
    اگر معيارهاي كمي براي CRM تعريف نشود، امكان ارايه تحليل هاي كمي نيز وجود نخواهد داشت. پيش از اجراي برنامه CRM ، ابتدا بايد معيارهاي قابل اندازه گيري براي آن تعريف شود. براي اين كار بايد اطلاعات را به دقت بررسي كرده و در زمان طراحي سيستم، نيازهاي اطلاعاتي و فرايندهاي جمع آوري اطلاعات را تعريف كرد.
    در اين زمينه بايد به اين نكته توجه داشت كه بازاريابي به كمك فناوري هاي جديد، كارايي بازاريابي را افزايش خواهد داد. اين افزايش كارايي نسبت به روش هاي سنتي بازاريابي با هزينه اي اندك انجام خواهد شد. CRM ارايه خدمات سريع تر و بهتر را تسهيل مي كند، يعني درآمد بيشتر با هزينه كمتر، ضمن اينكه با ارتقاي سطح توقع مشتريان، نياز به ارايه سريع تر خدمات نيز بيشتر احساس مي شود.

    اصل چهارم: قيمت و هزينه كل مالكيت را به دقت در نظر داشته باشيد
    در اغلب سازمان ها معمولاً يك دوره3 ساله را براي اجراي CRM در نظر مي گيرند و نتايج حاصل از اجراي آن نيز پس از راه اندازي قابل مشاهده خواهد بود. از سوي ديگر، بودجه همه سازمان ها محدود است و هزينه راه اندازي CRM هزينه اي نيست كه يك بار انجام شود. حدود60 درصد سرمايه گذاري مورد نياز CRM ، در سال اول انجام مي شود و با توجه به عدم مشاهده نتايج قابل اندازه گيري، اين سرمايه گذاري ريسك بزرگي به شمار مي آيد. بدين ترتيب در طول دوره اجراي CRM بايد هزينه كل مالكيت به دقت زيرنظر باشد. بدين منظور بايد چهارچوب شفافي براي اندازه گيري نتايج پروژه تعريف شود.
    در اين زمينه بايد در نظر داشت كه اگر در يك سازمان بتوان برنامه CRM ويژه آن نوع سازمان را اجرا كرد، هزينه كل مالكيت كاهش خواهد يافت. يك برنامه CRM كه براي يك سازمان يا صنعت خاص طراحي شده است، حداقل75 درصد نيازهاي آن سازمان يا صنعت را برآورده مي كند.

    اصل پنجم: تجارت شما منحصر به فرد است، پس معيارهاي انتخاب نيز همين گونه هستند
    CRM مي تواند در هر سازماني متفاوت از سازمان هاي ديگر باشد. به طور كلي سازمان ها به كمك CRM اطلاعات، افراد و فرايندها را در
    بخش هايي مانند فروش، بازاريابي و خدمات (كه با مشتري سر و كار دارند)، به يكديگر مرتبط مي كنند. اما توانايي هاي مورد نياز هر سازمان براي پشتيباني از جريان كار و اهداف تجاري، با سازمان هاي ديگر تفاوت دارد.
    هر سازمان براي اندازه گيري موفقيت CRM معيارهايي را انتخاب
    مي كند كه بيشترين ارتباط را با آن سازمان دارد. همچنين اولويت اين معيارها توسط هر سازمان تعيين و متناسب با نيازهاي آن انجام مي شود. بنابراين تنها الگوبرداري از معيارهاي سازمان هاي مشابه يا رقيب ممكن است سازمان را با نتايج غلط مواجه سازد.
    منبع: نشريه روش، شماره96 – نوشته: فرهاد صدارت

     

  • مديريت مشتري مداري (CRM)

    مديريت مشتري مداري

    (CRM)

     

    مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)

    مدیریت ارتباط با مشتری: به همه فرآیندها و فناوری‌هایی گفته می‌شود که در شرکت‌ها و سازمان‌ها برای شناسایی، ترغیب، گسترش، حفظ و ارائه خدمت به مشتریان به کار می‌رود.

    سازمان‌ها با استفاده از CRM می توانند چرخه فروش را کوتاهتر و وفاداری مشتری به ایجاد روابط نزدیکتر و درآمد را افزایش دهند. سیستم مدیریت روابط با مشتری می‌تواند کمک کند تا مشتریان موجود حفظ شوند و مشتریان جدیدی جذب شوند. سازمان‌ها برخی روش‌هایی را شامل مدیریت ارتباط با مشتری، تحلیل ارزش مشتری، استراتژی سازمانی و ساز و کارهای خدماتی که کارایی ارتباطات مشتری را بهبود می‌دهد بکار می برند. مدیریت ارتباط با مشتری استراتژی ای برای کسب مشتریان جدید و نگهداشتن آنها است. مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی شامل تمام فعالیتهای مرتبط با مشتریان بی واسطه همچون شرکتها می باشد.

    هر فعالیت مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی در یکی از سه فرآیند سازمانی زیر پیاده شده است: فروش، بازاریابی و خدمات. در حالی که این‌ها فرآیند هایی مستقیماَ مرتبط با مشتری هستند. مدیریت ارتباط با مشتری تحلیلی(Analytical CRM)  تمام اجزایی که برای تحلیل روابط و ویژگیهای مشتری که بر اساس اجرای فعالیتهای مدیریت روابط با مشتری عملیاتی با تاکید بر نیاز مشتریان و استثنائاتشان وجود دارد، تامین می کند. قبل از اینکه سازمان بتواند بازاریابی یا استراتژی‌های مدیریت روابط با مشتری را توسعه دهد، آنها باید بدانند که چگونه مشتریان برای خرید کردن تصمیم می‌گیرند. این فرآیند تصمیم گیری چرخه خرید مشتری (CBC) نامیده می‌شود.

    CRM  از سه بخش اصلی تشکیل شده است: مشتری، روابط و مدیریت. منظور از روابط، ایجاد مشتریان وفادارتر و سودمند تر از طریق ارتباطی یاد گیرنده می‌باشد و مدیریت عبارت است از خلاقیت و هدایت یک فرایند کسب و کار مشتری مدار و قرار دادن مشتری در مرکز فرآیندها و تجارب سازمان.

    1. تاریخچه: CRM

    شاید بتوان تاریخچه ظهور مباحث مرتبط به CRM را در سه دوره زیر خلاصه نمود:

    الف) دوره انقلاب صنعتی (تولید دستی تا تولید انبوه): ابتکارات فورد در بکارگیری روش تولید انبوه به جای روش تولید دستی، یکی از مهمترین شاخص‌های این دوره می باشد. هر چند تغییر شیوه تولید باعث شد که محدوده انتخاب مشتریان از نظر مشخصه‌های محصول کاهش یابد (نسبت به تولیدات صنایع دستی) اما محصولات تولید شده به روش جدید از قیمت تمام شده پایین تری برخوردار شدند. به عبارتی دیگر در انتخاب روش تولید انبوه از سوی فورد، افزایش کارایی و صرفه اقتصادی مهمترین اهداف پیش بینی شده بودند.

    ب) دوره انقلاب کیفیت (تولید انبوه تا بهبود مستمر): این دوره هم‌زمان با ابتکار شرکت‌های ژاپنی مبنی بر بهبود مستمر فزآیندها آغاز شد. این امر به نوبه خود به تولید کم هزینه تر و با کیفیت تر محصولات منجر شد. با مطرح شدن روشهایی نوین مدیریت کیفیت مانند TQM این دوره به اوج خود رسید. اما با افزایش تعداد شرکت‌های حاضر در عرصه رقابتی و گسترش فرهنگ حفظ و بهبود کیفیت محصول (از طریق ابزارهای مختلف کیفیتی)دیگر این مزیت رقابتی برای شرکتها پیشرو و کارساز نبوده و لزوم یافتن راه‌های جدیدی برای حفظ مزیت رقابتی احساس می شد.

    ج) دوره انقلاب مشتری (بهبود مستمر تا سفارشی‌سازی انبوه): در این دوره با توجه به افزایش توقع مشتریان، تولید کنندگان ملزم شدند محصولات خود را با هزینه کم، کیفیت بالا و تنوع زیاد تولید کنند. به معنای دیگر تولید کنندگان مجبور بودند توجه خود را از تولید صرف به یافتن راه‌هایی برای رضایت مشتریان سابق خود معطوف نمایند.

    1. انواع CRM

    CRM عملیاتی(Operational):

    در این روش کلیه مراحل ارتباط با مشتری، از مرحله بازاریابی و فروش تا خدمات پس از فروش و اخذ بازخورد از مشتری، به یک فرد سپرده می شود، البته به نحوی که فروشندگان و مهندسان ارائه خدمات بتوانند سابقه هر یک از مشتریان را بدون مراجعه به این فرد در دسترس داشته باشند.از ابزار و روشهای CRM عملیاتی میتوان به SFA یا قدرت فروش مکانیزه اشاره نمود که کلیه عملیات به مدیریت تماس بورس و مدیریت اداره فروش را برعهده دارد. Css  ابزار دیگر CRM عملیاتی است که در آن به جای ارتباط تلفنی با مشتری، از ابزارهای دیگری مانند ارتباط رو در رو، اینترنت، فاکس و کیوسک‌های مخصوص پاسخگویی به مشتریان استفاده می شود.

    CRM تحلیلی(Analytical):

    در CRM تحلیلی ابزارها و روشهایی به کار می رود که اطلاعات به دست آمده از CRM عملیاتی را تجزیه و تحلیل نموده و نتایج آن را برای مدیرت عملکرد تجاری آماده می کند.

    این سیستم مهمترین نوع از CRM می باشد. به این صورت که شامل داده‌هایی است که برنامه‌ها جهت بر قراری ارتباط با مشتری به آن نیاز دارند. به عبارت دیگر این داده‌های خام در اختیار برنامه‌های CRM قرار می گیرند و پس از کار بر روی این داده‌ها، نتیجه مناسب در اختیار شرکت و مشتری قرار داده می شود. اما اگر بخواهیم یک تعریف کامل ارائه نماییم: بدست آوردن، ذخیره، پردازش، تفسیر و ارائه گزارش به استفاده کنندگان داده‌ها مشتری می باشد. شرکتهای زیادی هستند که این داده‌ها را جمع آوری کرده و پس از استفاده از الگوریتمهایی مختلف سعی در تحلیل و تفسیر این داده‌ها می نمایند.در واقع، CRM عملیاتی و تحلیلی در یک تعامل دو طرفه هستند.

    CRM تعاملی(Collaborative):

    در این نوع ارتباط، مشتری برای برقراری ارتباط با سازمان از سهل‌ترین روش ممکن مانند تلفن، تلفن همراه، فاکس، اینترنت و سایر روش‌های مورد نظر خود استفاده می نمایند. این نرم‌افزارها را PRM می نامند. CRM تعاملی به دلیل امکان انتخاب روش از سوی مشتری و اینکه اکثر فرآیندها ( از جمع آوری داده‌ها تا پردازش و ارجاع مشتری) در حداقل زمان ممکن به مسوول مربوطه صورت می گیرد باعث مراجعه مجدد مشتری و ادامه ارتباط با شرکت می‌شود.

    1. چالش‌های اجرایی CRM
    • عدم وجود يا ناكافي بودن استراتژي CRM.
    • مخالفت ها براي سازگار شدن كاربران با CRM ها.
    • مباحث مديريت درست اطلاعات.
    • فقدان جهت دهي فرآيندهاي تجاري.
    • كافي بودن پشتيباني و آموزش.
    • استفاده از تكنولوژي نامناسب.
    1. مزایای بکارگیری سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری

    CRM  یک واقعیت ملموس برای سازمان‌های تجاری است و به طور خلاصه مزایای زیر را برای سازمان به دنبال دارد:

    1. پاسخگویی سریع به درخواست مشتریان.
    2. 2. فراهم کردن شرایط مراجعه مجدد مشتری.
    3. کاهش هزینه‌های تبلیغاتی.
    4. افزایش فرصت‌های بازاریابی و فروش.
    5. شناخت عمیق تر مشتری.
    6. دریافت باز خورد از مشتری و توسعه خدمات و محصولات جاری.
    7. چگونه CRM خود می تواند سود آور باشد؟

    سید حامد خسروانی شریعتی در اولین همایش ملی مدیریت روابط مشتری و متدولوژی های نوین بازاریابی با رویکرد بازار ایران با مطرح کردن دو مفهوم اساسی در امر بازاریابی نوین با عناوین Up Selling و Cross Selling پیاده سازی CRM در سازمان ها را راهکاری سودآور حتی به صورت مستقل از رضایت مشتری و افزایش حجم سود آوری از رضایتمندی مشتری که به صورت ثانویه ایجاد می گردد معرفی کرده است، ایشان بر این عقیده هستند که پیاده سازی CRM خود عاملی برای تحقق UP Selling و Cross Selling محسوب می گردد.که Up Selling همانا فروش نسخ جدیدتر محصول، افزودنی ها، الحاقیات و … به مشتری قبلی است و Cross Selling فروش کالاها یا خدمات مکمل محصول خریداری شده به مشتری قبلی می باشد .

    1. دلایل حرکت سازمانها به سوی سرمایه گذاری بر مدیریت ارتباط با مشتری
    2. 1. استفاده از روابط جاری با مشتری‌های فعلی برای به حداکثر رساندن میزان رشد درآمدها
    3. مشخص کردن، جذب نمودن و حفظ بهترین مشتری‌ها
    4. معرفی و مشخص کردن روال‌ها و فرآیندهای فروشی که بیشتر تکرار می شوند.
    5. 4. پاسخگویی به نیازها و رفع تقاضای مشتریان
    6. ایجاد و اجرای یک راهبرد فعال بازاریاب که به کاهش هزینه‌ها و شناخت عمیق تر مشتری منجر می شود.
    7. تجارب سنتی بازاریابی در سازمانها
    8. 1. اگر 20 مشتری از خدمات شما ناراضی باشند 19 نفر از آنها این موضوع را به شما نخواهند گفت و 14 نفر از بین 20 نفر به فروشندگان دیگری مراجعه می کنند.
    9. هر مشتری ناراضی به طور متوسط به 10 نفر دیگر تجربه نا خوشایندش را می گوید و هر مشتری راضی بطور متوسط به 5 نفر دیگر می گوید.
    10. تا 90% مشتریان ناراضی دیگر از شما خرید نمی کنند و علت آن را به شما نمی گویند
    11. 4. 95% از مشتریان ناراضی اگر با سرعت و به خوبی به شکایتشان رسیدگی شود مشتریان وفادار خواهند شد.
    12. چارچوب گارتنر

    [divider]

    علی خویه

    مدرس دانشگاه، سخنران، مشاور، محقق و مجری سیستم هاو برنامه های بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات، خلاقیت، تجارت و فروش – با بیش از 18سال تجربه اجرایی، مولف و مترجم 12 کتاب مرجع، کاربردی و تخصصی، عضو انجمن های ملی و بین المللی، مجری و مشاور بیش از 200 پروژه مختلف در سراسر کشور،دارای سابقه بیش از 350000 نفر ساعت دوره ها و کارگاه های آموزشی و کاربردی و اجرایی به سازمانها شرکت ها و موسسات ملی و بین المللی و همکاری های مختلف اجرایی و تخصصی با برندهای معتبر و مشهور بین المللی، مشاور ارشد مدیران عامل مطرح و برندهای معتبر، با ارایه بیش از 100 ها عنوان مقاله تخصصی، سخنرانی در بیش از صد سمینار مختلف و سخنران برتر ده ها سمینار، مهمان و کارشناس برخی از برنامه های صدا و سیما، عضو هیات تحریریه نشریات مختلف و مشاور مدیران عامل مطرح و برتر شرکت ها و سازمان های ملی و بین المللی …….
    www.khooyeh.ir

    تماس با ما:
    drkhooyeh@gmail.com

    سوابق

    ارایه بیش از 5000 ساعت مشاوره تخصصی به سازمان ها و برندهای معتبر،
    اجرای بیش از صدها پروژه تحقیقات بازار، برندسازی، رفتار مصرف کننده، کلوپ مشتریان، crm، مهندسیفروش و بازاریابی، کمپین تبلیغات، برنامه های ارتباطاتبازاریابی IMCو روابط عمومی، دپارتمان بازاریابی وفروش، برنامه بازاریابی،مشاوره فروش، مشاوره راهکارهای افزایش فروش، مشاوره مهندسی فروش، تشکیل دپارتمان فروش و بازاریابی
    اجرای پروژه های مهندسی فروش، راه اندازی و استقرارفروش و بازاریابی مویرگی، راه اندازی و استقرارفروشگاه، اجرای پروژه های چیدمان فروش، تربیت فروشنده و ویزیتور، استخدام فروشنده و بازاریاب، راه اندازی پخش و توزیع مویرگی، استقرار نرم افزارهایفروش، مشاوره نرم افزار و سخت افزار فروش، فروشانلاین، مشاوره فروشگاه مجازی، مشاوره ارتقا فروش، مشاوره ترفیع فروش، اجرای جشنواره های فروش، دوین شرح وظایف سطوح مدیریتی و مهندسی فروش، پیاده سازی و بهینه سازی سیستم های جامع مدیریت فروشو بازاریابی در سازمان، طراحی تدوین و استقرار فرآیندهای فروش، تدوین سیاست ها و استراتژی هایفروش سازمان با هماهنگی مدیران، بررسی و آنالیز روانشناسی خرید و روان شناسی فروش، تحقیقات رفتار مصرف کنندگان، اجرای جشنواره های فروش و بازاریابی، آناليز دلايل شكست روشهای اجرایی در جذب مشتريان جدید، بهبود سطح حفظ مشتری جهت افزایش فروش و ایجاد جریان درآمد اضافی، ايجاد واحد crm اثربخش و اجرایی در شرکت و سازمان ، شناسايی نيازهای مشتريان و جلب اعتماد آنها برای خريد، آموزش تیمفروش در جهت بهبود عملکرد، تکنیک های رفتار شناسی و رفتارسنجی مشتریان در فروش، طبقه بندی انواع مشتریان و تکنیک های فروش به آنها، طراحی و نظارت بر چرخه عملیات فروش، طراحی عملیات ستادیفروش، اجرای مناسب ترین وساده ترین روشهای فروشو بازاریابی، مشاوره در جهت کاهش هزینه هایبازاریابی و فروش

    [divider]

     

     

    طرح‌های CRM نیازمند چارچوبی اند که تضمین کند برنامه‌های سازمان در مبنای استراتژیک ویکپارچه در نظر گرفته می شوند. گارتنر چنین رویکردی را که شامل 8 گام است طراحی کرده است:

    1. تدوین چشم انداز سازمان ایجاد چشم اتدازموثر مستلزم این است که رهبران سازمانی: • معانی CRMرا برای موسسه تعریف کنند • اهداف را تعیین کنند • تصویری از آنچه سازمان می خواهد برای مشتریان هدفش باشد ترسیم کنند

    هدف: باید مجموعه‌ای از ارزش‌های متمایز شده که برای مشتریان مهم است خلق گردد.

    1. تدوین استراتژیهای CRM استراتژی CRM نگرشی را در مورد نحوه ایجاد ارتباط با مشتریان ارزشمند و نحوه وفاداری در آنان فراهم می آورد. گام اول: تدوین استراتژی CRM بخش بندی مشتریان در گروه‌ها، تعیین اهداف و معیارهای سنجش برای هر بخش است. گام دوم: ارزیابی وضعیت پایگاه مشتری به عنوان یک دارایی است. این کار از طریق ترسیم نمودار قوت‌ها و ارزش ارتباط با مشتریان در دو بعد صورت میگیرد:
    • مشتری تا چه اندازه برای سازمان ارزشمند است؟
    • سازمان تا چه اندازه برای مشتری ارزشمند است؟
    1. طراحی تجربه مشتری در این مرحله باید اطمینان حاصل شود که محصولات و تعاملات سازمان باعث خلق ارزش برای مشتریان گشته، به طور پایدار ارائه شده و به موقعیت به بازار مطلوب دست پیدا کرده است یا خیر • اجرای سیستم باز خورد عملیاتی سبب افزایش آگاهی سازمان از شکایات مشتری گشته، حل این شکایات را میسرمی سازد.
    2. میسر ساختن همکاری سازمانی همکاری سازمانی به معنی تغییر فرهنگ، ساختارهای سازمانی و رفتارهاست تا اطمینان حاصل شود که کارکنان، شرکا و تامین کنندگان در جهت ایجاد ارزش برای مشتریان با یکدیگر همکاری می کنند.
    3. طراحی مجدد فرآیندهای کسب و کار در زمینه طراحی مجدد فرآیندهای مربوط به مشتری استفاده از چارچوب زیر الزامی است: • نقاط تماس و فرآیندهایی را که بر روی مشتریان تاثیر می گذارند، حسابرسی کرده، نقشه آنها را ترسیم کنید. • فرآیندهای کلیدی را از دیدگاه مشتری شناسایی کنید و فرآیندهایی که می توانند بیشترین نارضایتی را ایجاد کنند پیدا کرده، در وحله اول بر آنها تمرکز شود.
    • این فرآیندها را بر اساس اثراتشان بر روی هدف CRM مشخص و اولویت بندی کنید.
    • تغییرات لازم را در سازمان اعمال کنید (هیچ فرآیندی را نباید بدون مجری و مسئول رها کرد).
    • با استفاده از اهداف مشتریان، اهداف قابل اندازه گیری و یا مفهومی را تعیین کنید. برای هر فرآیند کلیدی نوعی توافقنامه سطح خدمت به مشتری را برقرار کنید.
    • فرآیندها را بر اساس اهمیت آنها به مشتریان و اثرات آنها بر اهداف CRM الویت بندی کنید.
    1. 6. تدوین استراتژی اطلاعات مشتری منظور از این مرحله جمع آوری داده‌های صحیح و ارسال آنها به مکان صحیح است. مدیریت موفق ارتباط با مشتری نیازمند خلق نوعی ((عرضه خون )) اطلاعاتی است که در سراسر سازمان جریان یافته و سیستم‌های عملیاتی وتحلیلی را یکپارچه کند.
    2. 7. استفاده از فناوری منظور از این مرحله مدیریت داده‌ها و اطلاعات، برنا مه‌های کاربردی پیش روی مشتری، زیر ساخت‌ها و معماری IT است.
    3. 8. معیارهای سنجش منظور از این مرحله اندازه گیری شاخص‌های درونی و بیرونی موفقیت و شکست CRM است.این شاخص‌ها دارای کاربرد زیر هستند:
    • تعین و اندازه گیری سطح تحقق اهداف .CRM
    • ارائه باز خورد برای اصلاح استراتژی CRM واجرای آن.
    • نظارت بر تجربه مشتری از سازمان.
    • تغیر شیوه جبران خدمات کارکنان و مشوق‌های داده شده.
    • ارزیابی سازمان نسبت به رقبا.

    در گام آخر: اهدافی را که باید برآورده شوند و تاکتیک هایی را که باید مورد استفاده قرار گیرند تعریف می کنیم.

     

    CRM-Implementation

     

    1. رضایت مشتری چیست؟

    هر مشتری پس از دریافت خدمت یا خرید و استفاده از یک کالا ممکن است به طور کلی راضی و یا ناراضی باشد. پرسش این است که رضایت چیست و رضایت مشتری چگونه ایجاد می شود. در پاسخ باید گفت رضایت احساس مثبتی است که در فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمات ایجاد می‌شود احساس مورد نظر از تقابل انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود می آید. اگر کالا و خدمات دریافت شده از جانب مشتری هم سطح انتظارات ارزیابی شود در او احساس رضایت می‌شود،  در صورتی که سطح خدمات و کالا بالاتر از سطح انتظارات مشتری باشد موجب ذوق زدگی و سطح پایین تر خدمات و کالا نسبت به انتظارات منجر به نارضایتی مشتری می شود.

     

    1. رضایت مشتری چه اثری در کسب و کار یک عرضه کننده دارد؟

    همه ما حداقل تجربه ارتباط با خرده فروشان محله خود را می توانیم در ذهن مرور کنیم. فروشنده با انصاف، خوش رفتار و با حوصله همواره انگیزه خریدهای بعدی را در ما تقویت می‌کند و بر عکس در زمانی که با فروشندگان گرانفروش و بد اخلاق رو به رو شده ایم، اغلب ترجیح داده ایم برای خریدهای بعدی حتی به فروشگاه دورتری مراجعه کنیم. بارها از همسایگان و آشنایان توصیه خرید از فلان فروشگاه را دریافت کرده ایم و زمانی که از ماشین لباسشویی با نام تجاری الف راضی بوده ایم هنگام خرید اجاق گاز، ناخودآگاه تمایل به خرید اجاق گاز الف را در خود احساس کرده ایم. بررسی‌ها نشان می دهد رضایت مشتری حد اقل از سه طریق منجر به افزایش درآمد و رشد عرضه کننده می شود. تکرا رخرید مشتری راضی- در مورد کالاهای روزمره همچون شیر و ماست- خرید کالای جدید از جانب مشتری راضی با صرف کمترین هزینه تبلیغات و خرید کالا توسط مشتریان جدیدی که توسط مشتریان راضی به کالا تمایل پیدا کرده اند. نباید فراموش کرد که مشتریان راضی ناخوداآکاه به یک رسانه بدون هزینه جهت انجام تبلیغات برای عرضه کننده تبدیل می شوند. اهمیت این امر وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که بدانیم در اغلب موارد تاثیر این گونه پیام‌ها بسیار بیشتر از تبلیغات پر هزینه رسمی شرکت است. به همین دلیل است که امروز در کشورهای صنعتی برنامه‌های ارتباط با مشتریان به منظور دلبری و وفادار کردن آنان در سر لوحه برنامه‌های بازاریابی عرضه کنندگان قرار گرفته است. دیگر هیچ عرضه کننده‌ای یک بار به مشتری نمی اندیشد.

    1. اندازه گیری رضایت مشتری(CSM)

    اندازه گیری رضایت مشتریان ابزار موثری برای کنترل عملکرد کلی سازمان ارائه کرده و سازمان را در تشخیص ضعف هایش و تلاش برای برطرف کردن آنها یاری می دهد. فیلیپ کاتلر می گوید: امروزه جمله ” من چیزی تولید کرده ام، آیا آن را نمی خرید؟” به سوال” شما چه نیاز دارید تا من آن را تولید کنم؟” مبدل گشته است. مراحل اندازه گیری رضایت مشتریان • شناسایی انتظارات مشتری • طراحی کالا و خدمات بر اساس نیازها و انتظارات مشتری • تولید و تحویل • مدیریت انتظارات مشتری • سنجش رضایت مشتری • مدیریت شکایت مشتریان پیتر دراکر: اصولا” چیزی را که نتوان اندازه گرفت، نمی توان بهبود داد.

    اهمیتCSM در استاندارد بند 1-2-8- استاندارد ISO 9001 بیان می دارد: به عنوان یکی از طرق اندازه گیری عملکرد سیستم مدیریت کیفیت، سازمان بایست اطلاعات مرتبط با برداشت و درک مشتریان را پالایش نموده و تعیین نمایند که آیا سازمان توانسته نیازمندی‌های مشتریان را برآورده سازد .ضمنا” متدهای دستیابی و به کارگیری این اطلاعات نیز بایستی تعیین گردند.نحوه اندازه گیری رضایت مشتری • نمونه گیری: در نظر گرفتن تمام جوانب: پراکندگی جغرافیایی و پراکندگی از لحاظ بازار • ابزار تحقیق: تعیین شاخص‌های رضایت که مهم‌ترین عناصر در رضایت مشتریان را اندازه گیری کند. • متدولوژِی تحقیق: انتخاب روش آماری و تحلیل با هدف آسان شدن عددی کردن شاخص‌های کیفی • تشخیص منابع: تعریف منابع و استراتژِی سازمان پس از تحلیل در فعالیتهای شرکت چهار سطح رضایت مشتریان همواره به این اصل اساسی توجه کنیم که: قول کمتری بدهیم ولی بیشتر و بهتر از آنچه قول داده ایم عرضه کنیم • انتظارات مشتریان را براورده سازید. • از حد توقع مشتریان فراتر بروید. • مشتریان خود را خوشحال کنید. • مشتریان را شگفت زده کنید .تحقیق بازار و بررسی رضایت مشتری شامل جمع آوری، ثبت و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به مسائل بازاریابی کالا و خدمات بصورت منظم و سازمان یافته است. چرا به موضوع مهم مشتری بی توجه هستیم؟ • من خیلی گرفتارهست،، وظیفه من رسیدگی به مشتری نیست این وظیفه به عهده افراد دیگر است • مسئولیت این کار با من نیست کارکنان بازار یابی باید به آنها رسیدگی کنند • اگر ما با آنها مثل شاه رفتار کنیم، همیشه می خواهند در کار ما دخالت کنند و کار را به ما دیکته کنند • آنها باید محدودیتهای ما را درک کنند.روشهای جمع آوری اطلاعات • از طریق تلفن • از طریق پست • مصاحبه رو در رو • تمرکز بر گروه خاص • خرید مخفیانه • شماره تلفن‌های رایگان • تهیه کارت به منظور دریافت شکایات و پیشنهاداتروش تنظیم پرسشنامه • تعیین نمائید که به دنبال چه اطلاعاتی هستید • موضوع هر کدام از سوالها را مشخص نمائید • نوع پاسخگویی به هر سوال را مشخص نمایید • چگونگی استفاده از کلمات را در سوال مشخص نمایید • تناوب ارسال پرسشنامه را مشخص نمایید • مشخصات ظاهری پرسش نامه را مشخص نمایید • قبل از استفاده پرسش نامه را آزمایش کرده و در صورت لزوم اصلاح نمایید.راهنمایی استفاده از کلمات مناسب در طراحی سوال • از کلمات ساده استفاده نمایید • از بکارگیری کلمات مبهم و نامشخص اجتناب نمائید • از سوالهای خط دهنده اجتناب نمائید • از گزینه‌های مطلق( بدون چون و چرا) استفاده بکنید • از کلی نگری و تخمین زدن بپرهیزید • از سوالهای دو منظوره استفاده نکنید کلمات نامشخص (مبهم) مثال: • در هر سال چند بار از سرویس‌های پستی استفاده می نمایید؟

    1. هرگز 2. هر چند وقت یکبار 3. بعضی اوقات 4. بندرت

    استفاده از گزینه‌های مطلق (بی چون و چرا- غیر قابل تغییر) مثال: در صورت استفاده از طرح‌های بهینه برای تمبر آیا شما از تمبرهای ما بجای تمبر دیگر کشورها استفاده می نمایید ؟

    سوالهای هدایت کننده (خط دهنده) مثال: • اگر جمع آوری تمبر ارزش سرمایه گذاری ندارد شما چقدر علاقه مندید برای جمع آوری محصولات تمبر سرمایه گذاری کنید

    • اگر سرمایه بیشتری برای بهبود کیفیت نیاز باشد، آیا مایلید نرخ بیشتری برای سرویس EMS بپردازید تا سرویس بهتری دریافت نمائید.

    نمونه گیری • برای چه کسی پرسشنامه باید ارسال شود – برنامه گیری • برای چه تعداد پرسشنامه باید ارسال شود – اندازه نمونه • چگونه پاسخ دهندگان بایدانتخاب شوند – روش نمونه گیری

    1. تجزیه و تحلیل داده‌های آماری
    • پرسش نامه‌ها را به لحاظ تکمیل بودن و درستی کنترل نمایند. • آنها باید علامت گذاری شوند تا بتوان پاسخ‌ها را کلمه به کلمه بررسی و طبقه بندی نمود. در این شرایط پردازش با کامپیوتر امکان پذیر است. • اطلاعات فهرست بندی می شوند. • جدول‌ها را مطالعه نمایید. • اکنون اطلاعات فهرست بندی شده را با توجه به اهداف اولیه تحلیل نمایید.انتخاب یک شرکت مناسب برای تحقیق • به چه نکاتی باید توجه نمود • کیفیت روش شناسی • تجربیات تحقیق کننده و مدیر پروژه • تا چه اندازه از بازار و کسب و کار پستی مطلع است • هزینه تحقیق • مراجع و منابع • قابلیت دسترسی

    تهيه و تدوين : علي اصغر باستاني

  • تدوین استراتژی برند

     

    «نام تجاری، منشآ اصلی مزیت رقابتی و سرمایه استراتژیک سازمان است»

     

    مدیریت نام تجاری( برند) ایجاد ارتباطات یکپارچه و مؤثر در راستای ایجاد تصویر ذهنی مطلوب و ماندگار از برند در یک بنگاه اقتصادی، با بهینه سازی تخصص دورن سازمانی شرکای تجاری خویش و مدیریت پروژه های نوآوری، در توسعه بازار و محصولات می باشد.

    تعریف برند :

    در دیدگاه سنتی، برند، یک نام، عبارت یا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح و یا ترکیبی از آنها که هدف آن معرفی کالا یا خدمتی است که فروشنده عرضه می کند و بدین وسیله محصولات خود را از محصولات شرکت رقیب متمایز می سازد.

    دیوید آکر می گوید : نام و نشان تجاری، سمبلی است که با تعداد زیادی دارایی و تعهد ذهنی پیوند خورده است و هدف آن شناسایی و تمایز محصولات است.

    اهمیت و ارزش نام تجاری

    نام و علامت تجاری یک شرکت در شمار با ارزش ترین دارایی یک شرکت می باشد.

    رشد سهم بازار کلید دستیابی به سود آوری است و مدیریت نام های تجاری راه دستیابی به بیش ترین سهم بازار است.به همین دلیل سرمایه گذاری بر روی نام های تجاری، از اولیت استراتژیک سازمان به شمار می آید. ارزش یک نام تجاری در واقع ارزش افزوده ای است که یک نام تجاری به یک محصول می دهد. ارزش ویژه یک نام تجاری به کثرت مشتریان کاملاً رضایتمند، وفادار و طرفدار آن نام تجاری بستگی دارد. این نوع مشتریان حاضرند بهای بیشتری را برای خرید یک برند خاص پرداخت نمایند.

    نقش نام تجاری در توسعه بازار

    • نام های تجاری قدرتمند، بر بیشترین سهم بازار تسلط دارند.
    • نام های تجاری قدرتمند، مانع ورود رقبای جدید بازار هستند.
    • نام های تجاری قدرتمند، راه توسعه شرکت در بازار های جدید می گشایند.
    • نام های تجاری قدرتمند، نقدینگی سازمان را افزایش می دهند.
    • نام های تجاری قدرتمند، قادرند در برابر امواج تحولات و شکست در بازار به مقابله برخیزند.
    • نام های تجاری قدرتمند، از سطح وفاداری عمیق مصرف کنندگان برخوردارند.
    • نام های تجاری قدرتمند، اعتماد مشتریان خود را جلب می کنند.
    • نام های تجرای قدرتمند، شکل گیری نوآوری در سازمان ها را تحریک می کنند.

     

    [divider]

    علی خویه

    علی خویه

    مدرس دانشگاه، سخنران، مشاور، محقق و مجری سیستم هاو برنامه های بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات، خلاقیت، تجارت و فروش – با بیش از 18سال تجربه اجرایی، مولف و مترجم 12 کتاب مرجع، کاربردی و تخصصی، عضو انجمن های ملی و بین المللی، مجری و مشاور بیش از 200 پروژه مختلف در سراسر کشور،دارای سابقه بیش از 350000 نفر ساعت دوره ها و کارگاه های آموزشی و کاربردی و اجرایی به سازمانها شرکت ها و موسسات ملی و بین المللی و همکاری های مختلف اجرایی و تخصصی با برندهای معتبر و مشهور بین المللی، مشاور ارشد مدیران عامل مطرح و برندهای معتبر، با ارایه بیش از 100 ها عنوان مقاله تخصصی، سخنرانی در بیش از صد سمینار مختلف و سخنران برتر ده ها سمینار، مهمان و کارشناس برخی از برنامه های صدا و سیما، عضو هیات تحریریه نشریات مختلف و مشاور مدیران عامل مطرح و برتر شرکت ها و سازمان های ملی و بین المللی …….

    www.khooyeh.ir

    تماس با ما:
    drkhooyeh@gmail.com

    سوابق گروه:
    ارایه بیش از 5000 ساعت مشاوره تخصصی به سازمان ها و برندهای معتبر،

    اجرای بیش از صدها پروژه تحقیقات بازار، برندسازی، رفتار مصرف کننده، کلوپ مشتریان، crm، مهندسیفروش و بازاریابی، کمپین تبلیغات، برنامه های ارتباطاتبازاریابی IMCو روابط عمومی، دپارتمان بازاریابی وفروش، برنامه بازاریابی،مشاوره فروش، مشاوره راهکارهای افزایش فروش، مشاوره مهندسی فروش، تشکیل دپارتمان فروش و بازاریابی اجرای پروژه های مهندسی فروش، راه اندازی و استقرار فروش و بازاریابیمویرگی، راه اندازی و استقرار فروشگاه، اجرای پروژه های چیدمان فروش، تربیت فروشنده و ویزیتور، استخدام فروشنده و بازاریاب، راه اندازی پخش و توزیع مویرگی، استقرار نرم افزارهای فروش، مشاوره نرم افزار و سخت افزار فروش، فروش انلاین، مشاوره فروشگاه مجازی، مشاوره ارتقا فروش، مشاوره ترفیع فروش، اجرای جشنواره های فروش، دوین شرح وظایف سطوح مدیریتی و مهندسی فروش، پیاده سازی و بهینه سازی سیستم های جامع مدیریت فروش و بازاریابی در سازمان، طراحی تدوین و استقرار فرآیندهای فروش، تدوین سیاست ها و استراتژی های فروش سازمان با هماهنگی مدیران، بررسی و آنالیز روانشناسی خرید و روان شناسی فروش، تحقیقات رفتار مصرف کنندگان، اجرای جشنواره های فروش و بازاریابی، آناليز دلايل شكست روشهای اجرایی در جذب مشتريان جدید، بهبود سطح حفظ مشتری جهت افزایش فروش و ایجاد جریان درآمد اضافی، ايجاد واحد crm اثربخش و اجرایی در شرکت و سازمان ، شناسايی نيازهای مشتريان و جلب اعتماد آنها برای خريد، آموزش تیم فروش در جهت بهبود عملکرد، تکنیک های رفتار شناسی و رفتارسنجیمشتریان در فروش، طبقه بندی انواع مشتریان و تکنیک های فروش به آنها، طراحی و نظارت بر چرخه عملیاتفروش، طراحی عملیات ستادی فروش، اجرای مناسب ترین وساده ترین روشهای فروش و بازاریابی، مشاوره در جهت کاهش هزینه های بازاریابی و فروش

    [divider]

     

     

     

    مراحل تدوین مدیریت برند

    مرحله اول : استراتژی برند

    شناخت فرصت های جدید یا نهفته بازار سپس ایجاد سیستم معماری شفاف، مرحله ایجاد جایگاه برند در بازار برای اثرات کوتاه مدت و ارزش بلند مدت اجرا خواهد شد به طوری که ارتباط منطقی بین برندها و دیگر محصولات در طول زمان و با گسترش سازمان، همواره حفظ شود.

     

     

     branding new

     

    • تحقیقات و پژوهش بازاریابی (Marketing Research)
    • بررسی شرایط محیطی بازار در ایران و بررسی بازار مصرف (محیط درون سازمانی و بیرون سازمان)
    • مشاهدات بازار و شناسایی عرضه کنندگان بازار
    • تحلیل رفتار مصرف کننده
    • انتخاب گروه هدف (Target Group)
    • ویژگی های جمعیتی گروه هدف
    • الگوی مصرف گروه هدف
    • نگرش و سبک زندگی و عقاید مصرف کنندگان گروه هدف
    • بررسی رسانه های مورد استفاده گروه هدف
    • تعیین بنا و ساختمان برند (Brand structure)
    • با شفاف شدن معماری برند می توان تصویر دقیقی از رشد برند در آینده و ضرورت ایجاد برندهای بعدی و یا زیر برندها ایجاد نمود و از تردید در تصمیم گیری ها پرهیز کرد.
    • ایجاد جایگاه برند (Brand Positioning)

    ایجاد جایگاه برند حساس ترین و مهمترین بخش از استراتژی برند است و تعریف شخصیت برند و محصول به همراه کلیه ویژگی های آن و آنچه می خواهیم از جایگاه برند در ذهن مخاطب ایجاد شود و ما را از رقبا متمایز نماید در این بخش شفاف شده و به بیانیه جایگاه تبدیل می شود.

    • بیانیه جایگاه برند (positioning statement)
    • نهادینه کردن جایگاه برند دورن سازمان (internal Brand Alignment
    • طراحی یکپارچه برند (corporate design)
    • نام گذاری و هویت کلامی (Naming &Verbal identity)
    • حفاظت از برند (Brand protection )

     

    مرحله دوم : برند سازی (Brand lnnovations)

    • نوآوری های برند
    • نوآوری های محصول
    • تغییرات کیفی و فرمولاسیون محصول براساس مطالعات بازاریابی
    • طراحی محصول و بسته بندی
    • تعیین جایگاه قیمت
    • تعیین تنوع محصولات

     

    • راه کارهای بازار (Retail solutions)
    • تحقیقات میدانی و مشاهدات خرده فروشی ها
    • برنامه ریزی جغرافیایی عرضه کالا
    • آموزش نیروهای فروش
    • ابزارهای پیشبرد فروش

     

     

    • تعیین اولویت ها و سهم کانال های فروش
    • پشتیبانی از مراکز توزیع کالا و فروشگاهها
    • ارتقای چیدمان و فراوانی کالا در بازار خرده فروشی
    • ارتباطات برند (Brand communication)

    مدیریت برند ترکیبی از نظم و هنر است. ما قادر به تولید و ایجاد ابزار های ارتباطات بازاریابی برای ایجاد برند با کارایی بیشتر و با ارزش تر می باشیم. از آنجایی که برند، محصول را برای گروه خاصی از مصرف کنندگان تشریح می کند، هر نوع ارتباط در این راستا می بایست براساس استراتژی برند و گروه مخاطب پایه ریزی شود.

    • تبلیغات رسانه ای (ATL) :

    تبلیغات نیرومندترین ابزار آگاهی بخش در شناساندن برند یک شرکت، کالا، خدمت، یا اندیشه و دیدگاه می باشد. تبلیغات هنگامی به خوبی کارساز است که محدود به بازار هدف باشد.

    رسالت تبلیغ                                  انتخاب پیام                      تعیین بودجه و برنامه ریزی رسانه

    طراحی و تولید برای رسانه ها         خرید رسانه                       ارزیابی تبلیغات

    • تبلیغات غیر رسانه ای (BTL) :

    تهیه و چاپ نسخه های اطلع رسانی، ابزارهای بصری نقاط عرضه کالا، نمونه گیری کالا، فعال سازی بازار و اسپانسر تبلیغاتی در این بخش برنامه ریزی می شود.

    • روابط عمومی (Public Releations) :
    • مهندسی افکار عمومی، خبرسازی موج آفرینی
    • ایجاد خبرنامه داخلی، نشریه و یا مجله ویژه شرکت
    • حضور در نمایشگاه ها
    • تهیه و انتشار خبر، مصاحبه ها، آگهی و اطلاعیه
    • برگزاری سمینار و انجام تشریفات
    • برنامه ریزی روزهای ویژه و رویدادها

     

     

     

     

     

    بهترین کالا، جدید آن و بهترین دوستان قدیمی آن است.

                                                                                                                 « امام علی (ع)»

     

     بارزترین مهارت بازار یابان ، توانایی آن ها در ایجاد، حفظ، مراقبت و ارتقای نام تجاری است.

                                                                                                                                                    «فیلیپ کاتلر»

        

          Act boldly and unseen forces will come to your aid.          

                                                                                             »Dorothea Brande«

     

                                        

     

  • ۱۰ راهکار مؤثر در مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) 📊💼

    1. مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) چیست و چرا اهمیت دارد؟ 🤔📢

    مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) به مجموعه‌ای از استراتژی‌ها، فناوری‌ها و فرآیندهایی گفته می‌شود که برای مدیریت و تجزیه‌وتحلیل تعاملات با مشتریان استفاده می‌شود. هدف اصلی CRM این است که کسب‌وکارها بتوانند ارتباط بهتری با مشتریان برقرار کنند، نیازهای آن‌ها را شناسایی کنند و تجربه‌ای شخصی‌سازی‌شده برایشان فراهم کنند. این سیستم‌ها اطلاعات دقیقی از مشتریان از جمله تاریخچه خرید، علایق و رفتارهای آن‌ها جمع‌آوری می‌کنند تا تیم‌های فروش و پشتیبانی بتوانند بهتر و سریع‌تر به نیازهای مشتریان پاسخ دهند. 📊

    اهمیت CRM در این است که با کمک آن، می‌توانید وفاداری مشتریان را افزایش داده و روند فروش را بهبود بخشید. به‌عنوان مثال، اگر شما از یک سیستم CRM استفاده کنید، می‌توانید پیشنهادات خاصی به مشتریان خود ارسال کنید که به‌طور دقیق بر اساس خریدهای قبلی آن‌ها باشد. این کار باعث می‌شود که مشتریان احساس کنند که شما به نیازهای خاص آن‌ها توجه می‌کنید و همین امر باعث افزایش رضایت و وفاداری آن‌ها خواهد شد. 🎯

    2. مزایای مدیریت ارتباط با مشتری برای کسب‌وکارها 💰📈

    استفاده از سیستم مدیریت ارتباط با مشتری می‌تواند مزایای زیادی برای کسب‌وکارها به همراه داشته باشد. اولین و مهم‌ترین مزیت، افزایش فروش است. با استفاده از سیستم‌های CRM، کسب‌وکارها می‌توانند فرصت‌های فروش جدید را شناسایی کنند و فرآیند فروش را بهبود دهند. مثلاً اگر یک مشتری خاص همیشه محصولات خاصی را خریداری می‌کند، شما می‌توانید پیشنهادات ویژه برای او ارسال کنید که باعث افزایش خرید او خواهد شد. 📬

    مزیت دیگر افزایش کارایی تیم‌ها است. با استفاده از یک سیستم CRM، تمامی اطلاعات مشتریان در یک مکان متمرکز قرار می‌گیرند و تیم‌های فروش و پشتیبانی می‌توانند به‌راحتی به این اطلاعات دسترسی داشته باشند. این کار باعث می‌شود تا زمان کمتری برای جستجو و بررسی اطلاعات هدر برود و تیم‌ها بتوانند سریع‌تر و مؤثرتر به درخواست‌ها و نیازهای مشتریان پاسخ دهند. 📅

    3. اجزای اصلی یک سیستم CRM کارآمد 🛠️🎯

    یک سیستم CRM کارآمد شامل چندین جزء اصلی است که به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا ارتباطات مؤثری با مشتریان برقرار کنند. این اجزا عبارتند از:

    جزء سیستم CRMتوضیحات
    مدیریت داده‌های مشتریشامل ذخیره‌سازی و مدیریت اطلاعات تماس، تاریخچه خرید و نیازهای مشتری.
    اتوماسیون فروشفرآیندهای فروش را به‌طور خودکار انجام می‌دهد، مانند ارسال ایمیل‌ها و پیگیری‌ها.
    مدیریت خدمات مشتریپیگیری درخواست‌های مشتریان و ارائه خدمات پشتیبانی از طریق کانال‌های مختلف.
    تحلیل داده‌هاتجزیه‌وتحلیل داده‌های مشتری برای شناسایی الگوها و نیازهای جدید.

    برای مثال، با استفاده از بخش اتوماسیون فروش، می‌توانید به‌طور خودکار یادآوری‌های خرید و یا تخفیف‌های ویژه برای مشتریان ارسال کنید. این کار باعث می‌شود که فرآیند فروش سریع‌تر و بدون خطا انجام شود. 📨

    4. انواع سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری 🏢📊

    سیستم‌های مدیریت ارتباط با مشتری به طور کلی به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شوند که هرکدام ویژگی‌ها و کاربردهای خاص خود را دارند. این دسته‌ها شامل:

    نوع سیستم CRMتوضیحاتمناسب برای کسب‌وکارهایی که نیاز دارند:
    CRM عملیاتیبرای مدیریت فرآیندهای روزمره مانند فروش و خدمات پس از فروش.کسب‌وکارهای کوچک و متوسط که نیاز به مدیریت روزانه دارند.
    CRM تحلیلیبرای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها و شناسایی الگوهای مشتری.کسب‌وکارهایی که به تحلیل داده‌های پیچیده نیاز دارند.
    CRM مشارکتیبرای به اشتراک‌گذاری اطلاعات بین تیم‌ها و دپارتمان‌ها.کسب‌وکارهای بزرگ با تیم‌های متعدد.
    CRM اجتماعیبرای ارتباط با مشتریان از طریق شبکه‌های اجتماعی.کسب‌وکارهایی که در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند.

    برای مثال، اگر شما یک کسب‌وکار آنلاین دارید که تعاملات زیادی در شبکه‌های اجتماعی دارید، یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری اجتماعی می‌تواند کمک کند تا به‌طور مؤثر ارتباطات شما با مشتریان در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام و فیس‌بوک مدیریت شود. 📱

    5. چگونه یک CRM مناسب برای کسب‌وکار خود انتخاب کنیم؟ ✅🔍

    انتخاب یک مدیریت ارتباط با مشتری مناسب باید با توجه به نیازها و ویژگی‌های کسب‌وکار شما انجام شود. در اینجا یک جدول مقایسه‌ای از انواع CRM و ویژگی‌های آن‌ها آورده شده که می‌تواند شما را در انتخاب صحیح کمک کند:

    نوع سیستم CRMویژگی‌ها و کاربردهامناسب برای کسب‌وکارهایی که نیاز دارند:
    CRM عملیاتیمدیریت تماس‌ها، پردازش سفارشات، و ارائه خدمات پس از فروش.کسب‌وکارهای کوچک تا متوسط که نیاز به مدیریت روزمره دارند.
    CRM تحلیلیتجزیه‌وتحلیل داده‌ها، شناسایی الگوهای مشتری و پیش‌بینی نیازهای آینده.کسب‌وکارهایی که به تحلیل داده‌های پیچیده نیاز دارند.
    CRM مشارکتیهمکاری و به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات میان تیم‌های مختلف برای مدیریت ارتباطات.کسب‌وکارهای بزرگ و تیم‌های چندگانه که نیاز به همکاری دارند.
    CRM اجتماعیمدیریت ارتباطات مشتریان از طریق شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های آنلاین.کسب‌وکارهایی که در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند.

    به‌عنوان مثال، اگر شما یک فروشگاه آنلاین کوچک دارید، یک مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی که فرآیندهای فروش و پشتیبانی را ساده کند، می‌تواند برای شما مناسب باشد. در حالی که برای کسب‌وکارهای بزرگ‌تر که به تجزیه‌وتحلیل داده‌ها و همکاری میان تیم‌ها نیاز دارند، یک CRM تحلیلی یا مشارکتی گزینه بهتری خواهد بود. 📊

    6. بهترین استراتژی‌های مدیریت ارتباط با مشتری 🏆📞

    برای بهترین نتیجه از مدیریت ارتباط با مشتری، باید تجربه مشتری را در اولویت قرار دهید. این کار باعث می‌شود که مشتریان احساس کنند که به‌طور خاص به نیازهای آن‌ها توجه می‌شود. به‌عنوان مثال، با استفاده از داده‌های موجود در سیستم CRM، می‌توانید پیشنهادات ویژه‌ای به مشتریانی ارسال کنید که متناسب با خریدهای قبلی آن‌ها باشد. این نوع تعامل باعث می‌شود مشتریان احساس ارزشمندی کنند و وفاداری آن‌ها افزایش یابد. 🌟

    استراتژی دیگر، اتصال کانال‌های مختلف ارتباطی است. امروزه مشتریان از طرق مختلفی با برندها ارتباط برقرار می‌کنند؛ از تماس تلفنی گرفته تا چت آنلاین و شبکه‌های اجتماعی. با یکپارچه کردن این کانال‌ها در یک سیستم CRM، می‌توانید تجربه‌ای روان و یکپارچه برای مشتری فراهم کنید. 📱

    7. نقش فناوری و نرم‌افزارها در بهبود CRM 💻🚀

    نرم‌افزارهای مدیریت ارتباط با مشتری نقش بسیار مهمی در بهبود ارتباط با مشتریان دارند. یکی از بزرگ‌ترین مزایای این نرم‌افزارها، اتوماسیون است که می‌تواند بسیاری از وظایف تکراری مانند ارسال ایمیل‌های پیگیری یا یادآوری‌ها را به‌طور خودکار انجام دهد. این کار باعث می‌شود تا تیم‌ها وقت بیشتری برای ارتباطات مهم‌تر با مشتریان داشته باشند. مثلاً می‌توانید از سیستم CRM برای ارسال یادآوری خرید به مشتریان استفاده کنید تا مشتریان خود را به خرید مجدد تشویق کنید. 📧

    8. چگونه ارتباط با مشتری را بهبود دهیم؟ (نکات و روش‌های کاربردی) 📬💡

    برای بهبود ارتباط با مشتریان، اولین گام این است که همیشه به شنیدن و درک نیازهای مشتریان توجه داشته باشیم. با استفاده از سیستم‌های CRM، می‌توان اطلاعات دقیق‌تری از نیازها و علایق مشتریان جمع‌آوری کرد. مثلاً اگر مشتریان شما در دسته خاصی از محصولات به‌شدت علاقه دارند، می‌توانید پیشنهادات ویژه‌ای برای آن‌ها ارسال کنید. 🛍️

    همچنین، اتوماسیون می‌تواند به شما کمک کند تا ارتباطات خود را با مشتریان در همه زمان‌ها و از طریق تمامی کانال‌ها حفظ کنید. به‌عنوان مثال، با استفاده از سیستم‌های CRM، می‌توانید به‌طور خودکار ایمیل‌های پیگیری یا یادآوری‌های خرید برای مشتریانتان ارسال کنید. 📧

    🚀 مدیریت ارتباط با مشتری با مارکتینگ دکتر! 🚀

    آیا می‌خواهید کسب‌وکار خود را به سطح جدیدی از موفقیت برسانید؟ در مارکتینگ دکتر به شما کمک می‌کنیم تا با استفاده از استراتژی‌های نوین بازاریابی، کسب‌وکار خود را رشد دهید! 🌟

    مشاوره تخصصی بازاریابی
    آموزش استراتژی‌های کاربردی
    افزایش فروش و وفاداری مشتریان

    با همراهی تیم متخصص مارکتینگ دکتر، یاد می‌گیرید که چگونه بازار هدف خود را شناسایی کرده و بهترین تکنیک‌های بازاریابی دیجیتال را پیاده‌سازی کنید. 📈

    برای مشاوره و شروع مسیر موفقیت، همین امروز با ما تماس بگیرید! 📞09122991608

    9. چالش‌های رایج در پیاده‌سازی CRM و راه‌حل‌های آن ⚠️🛠️

    یکی از چالش‌های رایج در پیاده‌سازی سیستم CRM، مقاومت تیم‌ها به تغییرات است. برای حل این مشکل، باید آموزش‌های کافی و پشتیبانی مداوم برای تیم‌ها فراهم شود. همچنین، یکپارچه‌سازی داده‌ها از سیستم‌های مختلف یکی دیگر از چالش‌ها است. برای رفع این مشکل، می‌توانید از ابزارهای یکپارچه‌سازی داده‌ها استفاده کنید تا تمامی اطلاعات به‌طور متمرکز در یک سیستم قرار گیرد. 🔄

    10. آینده مدیریت ارتباط با مشتری و روندهای جدید 🚀🔮

    هوش مصنوعی و اتوماسیون نقش بسیار مهمی در آینده مدیریت ارتباط با مشتری خواهند داشت. این تکنولوژی‌ها می‌توانند پیشنهادات شخصی‌سازی‌شده و پیش‌بینی نیازهای مشتریان را به‌طور خودکار انجام دهند. همچنین، یکپارچگی داده‌های چندکاناله کمک می‌کند تا ارتباطات شما با مشتریان در تمامی پلتفرم‌ها روان و یکپارچه باشد. 🌐

  • تمرکز بر کیفیت محصول و خدمات

    مفهوم کیفیت خدمات

    کیفیت خدمات یک رشته علمی نسبتا جوانی است که در حدود دو دهه از تحقیقات در این زمینه می گذرد. این واژه برای افراد مختلف معنای متفاوت دارد. بهبود تعریف کیفیت نه تنها از جهت معنایی مهم است بلکه مهم تر از آ ن هدایت کننده تلاش های کارکنان در جهت رسیدن به خدمات با کیفیت تر خواهد بود.

    – کیفیت عبارت است از آماده بودن خدمت یا کالا برای استفاده کننده که خود نیازمند کیفیت طراحی، انطباق، در دسترس بودن و مناسب بودن مکان ارائه خدمات است.

    – کیفیت هیچ و معنا و مفهومی به جز هر آنچه که مشتری واقعا می خواهد، ندارد. به عبارت دیگر یک محصول زمانی با کیفیت است که با  خواسته ها و نیازهای مشتری انطباق داشته باشد. کیفیت باید با عنوان انطباق محصول  با نیاز مشتری تعریف شود.

    – سازمان استانداردهای بین المللی، کیفیت را اینگونه تعریف می کند: تمامیت ویژگی ها و خصوصیات محصول  یا خدمات که توانایی برآورده کردن نیازهای مشتری را دارد.

    – سازمان ملی بهره وری سنگاپور، کیفیت توسط مشتری تعریف می گردد نه تولید کننده يا ارائه کننده خدمت، به عبارت روشن تر، کیفیت مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمت است که احتیاجات و رضایت مصرف کننده را تامین می کند.

    – دمینگ و باوم کیفیت را چنین تعریف می کنند: «کیفیت مفهوم دلیلی است که تمام بخش های سازمان نسبت به آن متعهد هستند و هدف آن افزایش کارایی کل مجموعه است به طوری که مانع پدید آمدن حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش رضایت می شود.

    – کیفیت ادراک شده عبارت است از قضاوت مشتری درباره برتری یا مزیت کلی یک شی. کیفیت ادراک شده شکلی از نگرشی است که با رضایت مرتبط است لیکن با آن یکی نیست و از مقایسه انتظارات با ادراکات از عمکرد، نتیجه می شود.

    اگر چه در ارتباط با کیفیت تعاریف متعدد و فراوانی ارائه شده است با این حال در این طبقه بندی کلی می توان این تعاریف را به پنج طبقه تقسیم بندی کرد که زیر به آن اشاره می شود:

     

    بی نهایت بزرگ

    در اینجا کیفیت به عنوان مفهومی تعالی ذاتی تعریف می شود. بر طبق  این تعریف اغلب تحلیل های فلسفی افلاطون از زیبایی، قابل برگردان به موضوع کیفیت است. با این حال این تعریف قابلیت کاربرد کمی دارد چرا که شناسایی اولویت عوامل تعیین کننده  کیفیت ممکن نیست. در این تعریف، تلویحا به ارتباط بین اهمیت افراد و کیفیت اشاره شده است.

     

    محصول محور

    در اینجا کیفیت به عنوان واحدهای مطلوبیتی که کالا یا خدمات به جای میگذارد، توصیف می گردد. بنابراین خدماتی که شامل واحدهای مطلوبیت بیشتری اند با کیفیت تر می باشند. این تعریف بر صفات ملموس، یا کمیت واحدهای مطلوبیت خدمات تاکید دارد؛ با این حال درعمل شناسایی صفات خدمات آسان نیست، چه برسد به شمارش آن ها، به علاوه مطلوبیت یک واژه مطلق نيست بلکه نسبی است و به  موقعیت بستگی دارد.

     

    فرآیند یا عرضه محور

    در این نگارش کیفیت به عنوان «تطابق با الزامات» تعریف می شود. در اینجا به اهمیت مدیریت وکنترل جنبه عرضه، تاکید می شود و تمرکز بیشتر درونی است، جنین تعریفی برای سازمان هایی با  خدمات استاندارد، که مستلزم « تعامل کم با  مشتری است» مفید می باشد.

     

    مشتری محور

    شاید لویس و بومز اولین کسانی بودند که کیفیت خدمات را به عنوان اندازه گیری اینکه تا چه اندازه سطح خدمت ارائه شده با انتظارات مشتریان تطابق دارد تعریف کرده اند.

    در اینجا تاکید بر بیرون است. کیفیت به عنوان ارضای نیازهای مشتریان یا « مطابق با هدف » تعریف می شود. این تعریف بر توانایی سازمان جهت تعیین نیازها و خواسته های مشتریان و برآورده کردن این نیازها تاکید دارد.

    تعریف مشتری محور، به طور  ضمنی نگرش عرضه محور را در بر دارد، چرا که نیازهای مشتریان در مرحله طراحی خدمت در نظر گرفته می شود اما در مرحله پردازش است که درجه  تطابق معین می شود.

    تعریف مشتری محور برای سازمان هایی که خدمات با «تماس بالا» مبتنی بر دانش و مهارت یا خدماتی کاربر ارائه می دهند، مناسب می باشد.

     

    ارزش محور

    در اینجا كيفيت  یا به عنوان «هزینه برای تولیدکننده» و«قیمت برای مصرف کننده» یه به عنوان برآوردن نیازهای مشتری بر حسب کیفیت، قیمت و در دسترس بودن تعریف می گردد.

    در اینجا نیز تاکید بر بیرون است. این نگرش بر مصالحه بین کیفیت وقیمت، در دسترس بودن دلالت دارد. خریدار کیفیت، قیمت و در دسترس بودن را در یک الگوریتم تصمیم گیری مورد ارزیابی قرار دهد.

    همچنین این تعریف بر اهمیت تقسیم بندی روشن بازار و تاکید بیشتر بر فرآهم آوردن خدمت اشاره دارد. با توجه به ویژگی های ناملموس بودن خدمت، خریدار نمي تواند، درباره کیفیت یا ارزش خدمت قبل از خرید و مصرف آن قضاوت نماید. میتر[1]عنوان می کند که مشتریان کیفیت خدمات را به وسیله مقایسه ادراکاتشان از آنچه که در یافت می کنند با انتظاراتشان از آن چه  آنها بايد دریافت کنند مقایسه می کنند.

    هر دو انتظارات و ادراکات بیشتر احساسات تجربی هسند و ممکن است، کمتر منطبق با واقعیت باشند، بنابراین در حوزه خدمت بسیار ضروری است که انتظارات را جایگزین نیازها و اهداف نماییم.

    به طور خلاصه اگر چه تعریف زیادی در خصوص کیفیت خدمات ارائه شده است، با این حال اغلب تعاریف کیفیت خدمات در مقوله مشتری محور قرار می گیرد.

     

    اهمیت کیفیت خدمات

    تمایل به ارائه خدمات با  کیفیت نقش مهمی در صنایع خدماتی نطیر خدمات بیمه ای، بانکی و … ایفا می نماید چرا که کیفیت خدمات برای بقا و سودآوری سازمان امری حیاتی به شمار می رود. در واقع امروزه رضایت مشتری وکیفیت خدمات به عنوان مسائل حیاتی در اغلب صنایع خدماتی به شمار می روند، به ویژه این موضوع در رابطه با خدمات مالی که به طور کلی متمایز سازی خدمات در آن مشکل است، حائز اهمیت بیشتری می باشد.

    کیفیت محصولات و خدمات واحدهای تجاری استراتژیک مهمترین عاملی است که بر عملکرد این واحدها اثر گذار است. آنها عنوان می کنند که کیفیت برتر، سودهای بیشتری از طریق قیمت های بالاتر ایجاد می کند و نیز راهی است برای رشد واحدها.

    بعلاوه بازل وگال[2] اظهار می کنند که به دلیل اثر کیفیت بر ارزش ادراک شده از سوی مشتریان، کیفیت خدمات نه تنها با قابلیت سودآوری، سازمان بلکه با رشد سازمان نیز در ارتباط است.

    همچنین راست و دیگران مدلی از قابلیت سودآوری کیفیت ارائه کرده اند که در این مدل كیفیت خدمات منجر به افزایش رضایت مندی و درنتیجه نرخ حفظ مشتری شده، درآمد و سهم بازار بیشتری را در پی خواهد داشت.

    واقعیت این است که انتظارات مشتریان نسبت به گذشته افزایش یافته است. افزایش انتظارات مشتریان را می توان به چندین عامل ربط داد: از جمله افزایش آگاهی ها و سطح دانش مشتریان، تبلیغات سازمان، عملکرد رقبا و …

    پیشینه تحقیق در زمینه کیفیت خدمات شامل مدل های مختلفی است که توسط محققان زیادی در سراسر دنیا ارائه شده اند مقیاس” سروکوآل” که شامل 23 پرسش استاندارد برای ارزیابی کیفیت خدمات است که پنج بعد اصلی آن شامل

     

    ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات در مدل سروکوال

    پس از انجام تحقیقاتی که به وسیله مدل سروکوال در صنایع خدماتی نظیر دانشگاهی، بانکی، کارتهای اعتباری، تعمیرات و نگهداری و ارتباطات انجام شد. ابعاد ده گانه فوق الذکر پس از تخلیص و تلفیق به شرح ذیل مدون گردید.

     

     

     

    فیزیکی و ظواهر ابعاد فیزیکی و ظواهر: تجهیزات و تسهیلات، ظاهر پرسنل، محیط سازمان و ….
    قابلیت اطمینان قابلیت اطمینان: توانایی ارائه خدمات وعده داده شده به طور صحیح و قابل اطمینان
    مسئولیت پذیری مسئولیت پذیری: تمایل به کمک به مشتری و ارائه خدمات به موقع
    امنیت

    اعتبار

    رفتار مودبانه

    ارتباطات

    تضمین: دانش و مهارت کارکنان و توانایی آنان جهت ارتقا و ایجاد اعتماد و اعتقاد در مشتریان
    دسترسی

    فهم و درک مشتریان

    همدلی: مراقبت و توجه خاص کارکنان به مشتریان در هنگام ارائه خدمات.

    جدول (1-1) تلفیق و تلخیص ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات

     

    جهت آشنایی بیشتر و برطرف شدن هر گونه ابهامی، پنج بعد کیفیت خدمات در ذیل تشریح شده اند:

    ظواهر و ابعاد فیزیکی: این شاخص دربرگیرنده کلیه تجهیزات، تسهیلات، فضای  عمومی سازمان، ظاهر کارکنان و نهایتا مجراهای ارتباطی می شود.

    قابلیت اطمینان: توانایی ارائه خدمتی که به مشتری وعده داده شده است. به صورت صحیح و قابل اطمینان و مداوم به عنوان مثال مشتریانی که به بخش اورژانس یک بیمارستان مراجعه میکنند، انتظاراتی نظیر انجام سریع تشریفات پذیرش، توجه و مراقبت خاص و ویژه از طرف کادر پزشکی            و . .. دارند. قابلیت اطمینان معیاری از توانایی بخش اورژانس جهت تامین این انتظارات است.و معنای دیگر قابلیت اطمینان عمل کردن به تعهدات اولیه است. یعنی اگر سازمان خدماتی، وعده هايی در زمینه خدمات به مشتریان می دهد می بایستی به آن عمل نماید.

    مسئولیت پذیری: تمایل به کمک کردن به مشتری و ارائه خدمت به موقع. این بعد از کیفیت خدمات بر روی داشتن حساسیت از طرف کارکنان نسبت به انجام خدمت، هشیار بودن در قبال درخواستهای مشتریان، تاکید دارد. درواقع معیار تعریف مسئولیت پذیری «مدت زمانی است که مشتری دریافت کننده خدمت می بایست منتظر بماند» با در نظر گرفتن حساس بودن محصول خدماتی ونیز حضور مستقیم مشتری در این خط تولید پر واضح است که هرچه این مدت زما ن کوتاه تر باشد رضایت بیشتری را درمشتری ایجاد می کند.. به عنوان مثال در بخش اورژانس بیمارستان با توجه به وضعیت خاص بیمار، طولانی شدن زمان انتظار برای انجام معاینه نارضایتی شدیدی را در وی و همراهانش ایجاد می کند. این زمان معرف مسئولیت پذیری پرسنل سازمان است.

    تضمین: این شاخص  نشان دهنده میزان توانایی و شایستگی پرسنل سازمان در انتقال حس اعتماد و اطمینان نسبت به انجام خدمات به مشتری است. در صنایع خدماتی که در درجه اهمیت بالایی قرار دارد. نظیر خدمات درمانی، خدمات حقوقی و … این بعد از کیفیت بسیار مهم است.

    همدلی: توجه خاص به مشتری، این شاخص به این معنی است که برخوردی که باهر مشتری              می شود متناسب با خلق و خو و به طور کلی ویژگی های شخصیتی وی باشد، به گونه ای که مشتریان بپذیرند که برای سازمان خدماتی که به آن مراجعه کرده اند مهم بوده و سازمان آنها را درک نموده است.

     

    1- Meter

    1. Buzzel and ate . 1987.
  • معیارهای جایزه ملی کیفیت و تعالی سازمانی

     

     

     

     

         ارزش ها و مفاهيم بنيادي مدل EFQM

    (اساس دو جايزه ملي كيفيت و بهره وري و تعالي سازماني EFQM در ايران)

    مدل  EFQM چارچوبي روشمند براي ارزيابي عملکرد سازمان ها در دو حوزه فرآيند ها و نتايج حاصل از اين فرآيند مدل ها است . دستاوردهاي حاصل از ارزيابي در اين مدل عبارتست از نقاط قوت سازمان و زمينه هاي قابل بهبود آن که براي دستيابي به بهبودها. فهرستي از برنامه هاي اولويت بندي شده را نيز پيشنهاد مي کند. بر اساس آموخته هاي مديريت کيفيت جامع ١، توجه به ارزش ها و مفاهیم بنيادين هشت گانه به شرح زير، لازمه موفقيت و ايجاد بهبود مستمر سازمان ها است :

    • نتيجه گرايي
    • مشتري مداري
    • رهبري و ثبات در مقاصد
    • مديريت مبتني بر فرآيندها و واقعيت ها
    • توسعه و مشارکت کارکنان
    • يادگيري، نوآوري و بهبود مستمر
    • توسعه همکاري هاي تجاري
    • مسؤوليت هاي اجتماعي سازمان

    ارزش ها و مفاهيم هشت گانه فوق پايه ها ي اصلی برنامه ريزي و استقرار سيستم ها را تشکيل مي دهند و براي شناخت وضعيت عملکردي سازمان ها بايد از معيارهايي بهره گرفت که ارتباط تنگاتنگي با مفاهيم فوق الذکر داشته باشند، معيارهايي که تو سط آنها، ميزان تحقق هشت مفهوم بنيادين و ميزان موفقيت سازمان در دستياب ي به نتايج را بتوان اندازه گيري کرد.

    معيارها

    داراي نه معيار است(اين مدل اساس دو جايزه ملي كيفيت و بهره وري و تعالي سازماني در ايران EFQM مدل است) پنج معيار آن، توانمند سازها و چهار معيار ديگر نتايج هستند.

    تواندمندسازها : رهبري، خط مشي و استراتژي، کارکنان، مشارکتها و منابع، فرآيندها

    نتايج : نتايج مشتريان، نتايج کارکنان، نتايج جامعه، نتايج کليدي عملکرد

    معيارهاي ”توانمندساز“، آنچه را يک سازمان انجام مي دهد پوشش می دهند و معيارها ي نتايج، آنچه را که يک سازمان بدست مي آورد. ”نتايج“ بر اثر اجرا ي ”توانمندسازها“ بدست مي آيند و ”توانمندسازها“ با گرفتن بازخور از ”نتايج “بهبود مي يابند. شکل پایان این بحث نما يي از مدل را نشان داده که پويايي مدل در آن نمايان است. نوآوري و يادگيري کمک مي کنند تا توانمندسازها بهبود يافته و بهبود توانمندسازها، بهبود نتايج را به دنبال خواهد داشت. شامل چند جزء است که ابعاد مختلف معيار را مشخص مي سازد. در ادامه EFQM هر يک از معيارها ي نه گانه مدل تعريف هر يک از معيارهاي مدل و اجزاي آنها آمده است.

    معيار ۱ : رهبري

    رهبران متعا لي، آرمان و مأموريت را تدوين و دستيابي به آنها ارزش ها و سيستم ها ي مورد نياز برا ي موفقيت پايدار سازمان را ايجاد کرده و با عمل و رفتار مناسب خود آنها را به اجرا درمي آورند. در دوران تغيير و تحولات سازمان، ثبات در مقاصد دارند و هر کجا که لازم باشد قادرند تا جهت گيري سازمان را متحول ساخته و کارکنان را به پيروي آن ترغيب کنند.

    الف-   رهبران، مأموريت، آرمان، ارزشها و اصول اخلاقي سازمان را ايجاد کرده و نقش الگو در فرهنگ تعالي را ايفا مي کنند.

    ب-    رهبران، شخصًا براي اطمينان يافتن از ايجاد، توسعه و استقرار سيستم هاي مديريت و بهبود مستمر آنها، مشارکت دارند.

    ج  –  رهبران، با مشتريان، شرکاي تجاري و نمايندگان جامعه تشريک مساعي مي کنند.

    د –  رهبران، فرهنگ تعالي را در ميان کارکنان تقويت مي کنند.

    ه-   رهبران، تغييرات سازماني را شناسايي و راهبري مي کنند.

    معيار ۲ : خط مشي و استراتژي

    سازمان هاي متعا لي مأموريت و آرمان خود را از طريق ايجاد و تدوين يک استراتژ ي متمرکز بر منافع ذينفعان و با در نظر گرفتن بازار و بخش ي که در آن فعاليت مي کنند، به اجرا در مي آورند. خط مشي ها، اهداف و فرآيندها به منظور تحقق استراتژي ها تدوين و جاري مي شوند.

    الف   -خط مشي و استراژي بر اساس خواسته ها و انتظارات حال و آينده ذينفعان پايه ريزي مي شوند.

    ب –  خط مشي و استراتژي بر اساس اطلاعات حاصل از اندازه گيري عملکرد، تحقيقات، يادگيري و فعاليتهاي خلاقانه، پايه ريزي مي شوند.

    ج  – خط مشي و استراتژي، تدوين شده، مورد بازنگري قرار گرفته و به روز مي شوند.

    د –  خط مشي و استراتژي از طريق چارچوب فرآيندهاي کليدي اشاعه داده شده و به اجرا در مي آيد.

     

     

     

    معيار ۳ : کارکنان

    سازمانهای متعالي تمامي توان بالقوه کارکنان خود را در سطوح فردي، تيمي و سازماني اداره کرده، توسعه بخشيده و از آن بهره مي گيرند . آنها عدالت و برابري را ترويج کرده، کارکنان را در امور مشارکت داده و به آنها تفويض اختيار مي کنند.

    اين سازمان ها به گونه اي به کارکنان خود توجه کرده، ارتباط برقرار ساخته و آنها را مورد تشويق و تقدير قرار مي دهند که در آنها انگيزه و تعهد براي استفاده از مهارت و دانششان در جهت منافع سازماني ايجاد شود.

    الف – منابع انساني برنامه ريزي و مديريت شده و بهبود مي يابند.

    ب –  دانش و شايستگي کارکنان شناسايي شده، توسعه يافته و نگهداري مي شود.

    ج  –  کارکنان مشارکت داده شده و به آنان تفويض اختيار مي شود.

    د –   کارکنان و سازمان گفتمان دارند.

    ه –  کارکنان مورد تشويق و تقدير قرار گرفته و به آنها توجه مي شود.

    معيار ۴ : مشارکتها و منابع

    سازمان هاي متعا لي، مشارکتها و همکاري هاي تجار ي بيروني، تأمين کنندگان و منابع داخلي خود را به منظور پشتيباني از خط مشي و استراتژي  اجراي اثر بخش فرآيندهايشان برنامه ريزي و مديريت مي کنند.

    الف -همکاري هاي تجاري بيروني، مديريت مي شود.

    ب – منابع مالي، مديريت مي شود.

    ج – ساختمان ها، تجهيزات و مواد، مديريت مي شود.

    د – فناوري، مديريت مي شود.

    ه – اطلاعات و دانش، مديريت مي شود.

    معيار ۵ : فرآيندها

    سازمان های متعا لي فرآيندهاي خود را به منظور کسب رضايت کامل و ايجاد ارزش فزاينده براي مشتريان و ساير ذينفعان طراحي نموده، مديريت کرده و بهبود مي بخشند.

    الف ـ فرآيندها به گونه اي نظام مند طراحي و مديريت مي شوند.

    ب ـ فرآيندها به منظور کسب رضايت کامل و ايجاد ارزش فزاينده براي مشتريان و ساير ذينفعان در صورت نياز، با استفاده از نوآوري ها بهبود مي يابند.

    ج – محصولات و خدمات بر اساس خواسته ها و انتظارات مشتري طراحي و ايجاد مي شوند.

    د – محصولات و خدمات، توليد، تحول و پشتيباني مي شوند.

    ه – ارتباط با مشتري مديريت شده و تقويت مي شود.

    معيار ۶ : نتايج مشتري

    سازمان هاي متعالي به طور فراگير نتايج مهم مرتبط با مشتريان خود را اندازه گيري کرده و به آنها دست مي يابند.

    الف – مقياس ادراکي

    اين مقياس ها، بيانگر ادراکات مشتريان از سازمان است. به عنوان مثال اين اندازه ها از طريق نظر سنجي های مشتري و گروه هاي نمونه، رتبه بندي هاي فروشندگان، تقديرها و شکايات رسمي بدست مي آيند.

    ب – شاخص هاي عملکردي

    اين شاخص ها، شاخص هاي ي داخلی هستند که توسط سازمان به منظور پايش، درک، پيش بيني و بهبود عملکرد سازمان و پيش بيني ادراکات مشتريان بيروني سازمان به کارگرفته مي شوند.

    معيار ۷ : نتايج کارکنان

    سازمان هاي متعالي به طور فراگير نتايج مهم مرتبط با کارکنان خود را اندازه گيري کرده و به آنها دست مي يابند.

    الف – مقياس ها

    بيانگر ادراکات کارکنان از سازمان است.  به عنوان مثال اين اندازه از طريق نظر سنجيها، گروهها ي نمونه، مصاحبه ها و ارزيابي هاي ساختار يافته به دست آيند.

    ب – شاخص هاي عمکلردي

    اين شاخص ها، شاخصهايی داخلي هستند که توسط سازمان به منظور پايش، درک، پيش بين ي و بهبود عمکلرد کارکنان سازمان و پيش بيني ادراکات آنان با کارگرفته مي شوند.

     

             معيار ۸ : نتايج جامعه

    سازمان هاي متعالي به طور فراگير نتايج مهم مرتبط با جامعه را اندازه گيري کرده و به آنها دست مي يابند.

    الف – مقياس هاي ادراکي

     

    اين مقياس ها، بيانگر ادراکات جامعه از سازمان است. به عنوان مثال اين اندازه ها از طريق نظر سنجيها، گزارش ها، نشريات، گردهمايي هاي عمومي و مراجع رسمي و دولت ي به دست م ي آيند ، برخي از اندازه ها که به عنوان مقياس ادراکي مطرح شده است قابل طرح در شاخص هاي عملکردي هستند و بالعکس.

    ب- شاخص هاي عملکردي

    اين شاخص ها، شاخص هايي داخلي هستند که توسط سازمان به منظور پايش، درک، پيش بين ي و بهبود عملکرد سازمان و پيش بيني ادراکات جامعه به کارگرفته مي شوند.

    معيار ۹ : نتايج کليدي عملکرد

    سازمان هاي متعا لي به طور فراگير نتايج مهم مرتبط با عناصر اصلي خط مش ي و استراتژي را اندازه گيري کرده و به آنها دست مي يابند.

    الف – دستاوردهاي کليدي

    اين شاخص ها، نتايج کليدي برنامه ريزي شده سازمان هستند که وابسته به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت آن است.

    ب – شاخص هاي کليدي عملکرد

    اين شاخص ها، شاخص هاي عمليا تي هستند که به منظور پايش و درک فرآيندها و پيش بيني و بهبود احتمالی و امتيازات هر معيار را نشان مي دهد.

     

     

     

     

    مدلEFQM

    سازمان هاي متعا لي به طور فراگير نتايج مهم مرتبط با عناصر اصلي خط مشي و استراتژي را اندازه گيري کرده و به آنها دست مي يابند.

    الف – دستاوردهاي کليدي

    اين شاخص ها، نتايج کليدي برنامه ريزي شده سازمان هستند که وابسته به اهداف بلند مدت و کوتاه مدت آن است.

    ب – شاخص هاي کليدي عملکرد

    اين شاخص ها، شاخص هاي عمليا تي هستند که به منظور پايش و درک فرآيندها و پيش بين ي و بهبود احتمالی و امتيازات هر معيار را نشان مي دهد.

    مدل پيشنهادي

    با بررسي مدل فوق و ديگر مدلهاي رضايت مشتري و با توجه به اهميتي كه امروزه مشتري، براي سازمانها  دارد به نظرمي رسد كه بايد يك مدل ملي در اين زمينه در سطح ميهن اسلاميمان، ايران، طراحي و همه ساله يا بصورت فصلي(مشابه مدل رضايتمندي مشتري آمريكا) در كليه صنايع اندازه گيري شود. اين مدل مي تواند مزاياي فراواني داشته و اغلب كشورهاي توسعه يافته از چنين مدلي برخوردارند . شكل زیر مدل پيشنهادي را كه برگرفته از مدلهاي سوئدی، نروژی، آمریکایی و مدل  EFQM مي باشد را نشان مي دهد.

     

     

     

     

     

     

     

    در ادامه بحث به بررسی اصول T. C. C  يا ارتباطات و به نقش دو عنصر کلیدی سازمانها یعنی کارکنان و مشتریان در موفقیت سازمان می پردازیم.

    1. C. Cبر پايه شش اصل قرار دارد و شركتي كه خط مشي خود را بر اساس T. C. C ” ارتباطات ” قرار دهد، موفق خواهد خواهد بود . شكل زیر نشان مي دهد كه چگونه، شش  اصل T. C. C  به يك ديگر مرتبط ميشوند.
  • اصول شش گانه T. C. C يا ارتباطات

    اصول شش گانه T. C. C  يا ارتباطات

    اين شش اصل به صورت زير بيان مي شوند:

    1- جهت يابي نياز هاي مشتري

    توجه به نيازهاي مشتري و انتظارات احتمالي مشتريان راضي، بر پايه بهبود محصولات، معرفي محصولات تازه در بازار و بررسي واكنش هاي مشتريان، ضروري است . اين مهم، تنها زماني امكان پذير مي شود كه كل فرايند تجارت، از ديد مشتري، مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.

    2- كار گروهي كليه كاركنان

    تجريه برخي از مجريان T. C. C  نشان مي دهد كه T. C. C  به همكاري كليه كاركنان شركت، براي رسيدن به هدفي واحد و چگونگي آن بستگي دارد. از يك سو كاركنان بايد به نقش خود در ارایه محصول و ارایه محصول و خدمات نهايي به مشتريان، واقف باشند و از سوي ديگر، تمام كاركنان بايد بدانند كه بخشي از زنجيره ی عرضه هستند كه گاهي در نقش مشتري و گاهي نيز در نقش عرضه كننده، ظاهر مي شوند .

    3- مديران به عنوان الگو و مرتبطان آزاد

    براي دست يابي T. C. C  به موفقيت، بايد در وهله نخست، اصول T. C. C  را بپذيريم و فرهنگ شركت را نيز دگرگون سازيم. هر چند كه وظيفه مديريت، برقراري ارتباط و اجراي اصول است، اما وي بايد نخستين فردي باشد كه اين اصول را بكار مي برد .

    4- ارزيابي و قضاوت بر پايه واقعيت

    هنگامي مزاياي T. C. C  آشكار خواهد شد كه موفقيت واقعي شركت، قابل ارزيابي باشند و به عنوان پايه تغييرات، مد نظر قرار گيرد. اگر امكان اندازه گيري رضايت مشتري ايجاد شود، امكان برنامه ريزي هدف های و اصلاحات نيز به وجود خواهد آمد.  به ويژه زمان تحويل، رسيدگي به شكايات، دسترسي آسان، خدمات مشورتي و كيفيت محصول، بايد به گونه اي باشند كه رضايت مشتری را جلب كند.

    5- بهينه سازي فرايند و رفع نواقص

    يك كارمند، در عين حالي كه يك توليد كننده است، يك مشتري داخلي نيز محسوب مي شود. او بايد در مقام يك عرضه كننده، به توقعات مشتري، به ويژه زمان تحويل، رسيدگي به شكايت، كيفيت و هزينه ها، آگاه باشد و به عنوان بخشي از زنجيره ی عرضه، نه تنها بايد به دنبال پيشرفت در واحد خود، بلكه در كل زنجيره ی فرايند باشد .

    6- پيشرفت همیشگی

    مقصود از پنج اصل نخست، دست يابي به هدف ششم مي باشد كه همانا اجراي واقعي T. C. C  است که كليدي به نام مشتري مداري در اختيار شركت ها قرار مي دهد كه رضايت مشتري را به همراه خواد داشت. یادآوری اين نكته ضروري است كه  T. C. C  يك برنامه كوتاه مدت توجه به مشتري نيست بلكه روش نوين مديريتي است كه هدف آن ايجاد رابطه قوي و ارتباطي فراگير با مشتريان است.

  • اهمیت توجه به مشتری در شش سيگما

    اهمیت توجه به مشتری در شش سيگما

    شش سيگما را مي توان يك ابزار مديريتي نيرومند و فراگير، جهت تغيير در سازمان و انطباق بر خواسته هاي مشتري ناميد. همينطور بر خلاف ساير رويكردهاي كيفيت نه تنها يك روش نبوده، بلكه يك چشم انداز، هدف و سمبل نيز در بر دارد .

    تعريف نظريه پردازان از شش سيگما به شرح زير مي باشد:

    شش سيگما، يك سيستم جامع و انعطاف پذير جهت كسب موفقيت در كسب و كار، حفظ موفقيت و حداكثر نمودن آن مي باشد. شش سيگما با درك دقيق خواسته هاي مشتري، بكار گيري منسجم حقايق و داده ها، تحليل آماري، تمركز بر شناخت، مديريت، بهبود و يا طراحي مجدد فرآيند  هاي كسب و كار محقق مي شود.

    بسته به چگونگي انطباق وتلفيق شش سيگما در ساختار سازمان، مي توان انتظار يك موفقيت بزرگ ويا شكست بزرگ را داشت. خلق زير ساختي موفق براي شش سيگما، فرايندي مستمر بوده كه  هدف آن، القای مسایل كيفيتي در رويكرد تمام افراد سازمان به فعاليت هاي روزمره شان مي باشد. شش اصلي كه به آن ها اشاره میشود، اصول شش گانه شش سيگما مي باشد كه توسط ابزار ها و تكنيك  ها و متدولوژي شش سيگما، پشتيباني شده و تحقق مي یابند.

     

     تمركز حقيقي بر مشتري

    در بيست سال گذشته، سازمآن  هاي بسياري، رسيدن به خواسته ها و انتظارات مشتري و عبور از آن ها را از جمله هدف های استراتژيك خود قرار داده اند، ولي متاسفانه در عمل، تنها اندكي از آنان سعي در درك مستمر نياز ها و انتظارات متغير مشتري نموده اند. طبيعت پوياي نياز مشتري، نيازمند توجه و تمركز مداوم مي باشد. در شش سيگما، تمركز بر مشتري در اولويت قرار دارد، اندازه گيري عملكرد شش سيگما با مشتري آغاز مي گردد، و پروژه هاي شش سيگما با درك تاثيرشان بر رضايت مندي مشتري تعريف مي گردد .

    يكي از اصول بنيادين زير ساخت  شش سيگما، تمركز بر خواسته هاي  مشتري  مي باشد. فاكتورهايي كه از ديدگاه مشتريان، مهم مي باشد، ورودي  هاي ضروري تيم هاي بهبود فرآيند هستند بنابر اين تشخيص و ارزيابي اين كه مشتري، كيفيت را چگونه مشاهده، درك و احساس مي كند، فرايندي مستمر و حياتي در رويكرد شش سيگما مي باشد.

     

  • اهمیت رضایت مشتری

    تعريف رضايت مشتري

    امروزه جلب كامل رضايت مشتري هدف اصلي بسياري از سازمان ها شده است. موتورولا و زيراكس از اولين شركت  هايي بودند كه هدف “رضايت 100درصد مشتري” را براي خود انتخاب كردند . تمركز بر مشتري براي اين شركت  ها و بسياري از شركت هايي كه اين هدف را دنبال مي كنند، به عنوان نتيجه ی حركتي به سمت كيفيت گرايي بوده؛ ولي براي برخي ديگر از كارشناسان  بخشي از هدف گذاري  هاي مديريت ارشد سازمان بوده است.

    رضايت مشتري به دو صورت تعريف شده است: به عنوان خروجي و يا به عنوان فرايند . دسته اول رضايت مشتري را به عنوان نتيجه ی نهايي حاصل از مصرف يك كالا يا خدمت تعريف مي كنند: خروجي فرايند خريد و مصرف كه در نتيجه ی مقايسه ی خدمات و هزينه هاي خريد با آن چه توسط مشتري پيش بيني شده بود، حاصل مي شود.

    دسته دوم تعاريفي هستند كه بيشتر بر جنبه هاي ادراكي و روانشناختي تاثيرگذار بر رضايت مشتري تاكيد دارند: ارزيابي اين كه آيا كالا يا خدمت دريافت شده همانگونه كه انتظار مي رفته  بوده است. يا ارزيابي اينكه آيا آلترناتيو انتخاب شده با معيار هاي از پيش تعيين شده سازگار بوده است.

    يكي از تعاريف جامعي كه در اين زمينه وجود دارد مربوط به استاندارد: ISO 9000  2000   است كه رضايت مشتري را برداشت وي از ميزان برآورده شدن الزاماتش تعريف كرده است. هم چنين ذكر كرده است كه شكايت مشتري مي تواند نشان دهنده عدم رضايت وي باشد ولي عدم شكايت نشان دهنده رضايت بالاي مشتري نيست.

    استاندارد ISO 9001  2000  نيز ضرورت توجه به مشتري را تصريح كرده است و بعنوان يكي از اندازه گيري هاي عمل كرد سيستم مديريت كيفيت، سازمان بايد اطلاعات مربوط به برداشت مشتري از ميزان برآورده سازي الزامات مشتري توسط سازمان را مورد پايش قرار دهد. روش  هاي دريافت و استفاده از اين اطلاعات بايد معين شوند.

    customer-service-smile

    دلايل افزايش اهميت جلب رضايت مشتري

    براي درك بهتر اهميت دستيابي به اين هدف، بايد ابتدا دلايل گسترش اين مفهوم را دانست . سه تغيير اساسي بوجود آمده در اقتصاد صنعتي، منجر به تمركز بردستيابي به اين هدف شده اند . ايجاد استراتژي هايي براي تطبيق با اين تغييرات، احتمال بقای يك شركت را به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش مي دهد. ميزان رضايت مشتري ” كارت امتيازي” است كه اثر بخشي اينگونه استراتژي  ها را مورد ارزيابي قرار مي دهد. در اين قسمت به اختصار و تفكيك به بررسي تغييرات یادشده و تاثيرات آن به هدف یاد شده مي پردازيم:

    الف –   تغييرات سريع فن آوری

    اولين مورد، تغيير سريع در فن آوری مي باشد كه منجر به تمركز بيشتر بر رضايت مشتري شده است. نوآوري هاي بوجود آمده، تمام بخش هاي يك صنعت را تحت تاثير خود قرار داده اند . فن آوری به واسطه انتقال سريع داده ها در سراسر يك سازمان، نحوه ی مديريت سازمان را به كلي متحول كرده است كه اين امر، منجر به كمتر شدن سطوح مختلف در ساختار سازماني، كاهش تعداد مديران و تفويض اختيارات بيشتر به كاركنان شده است.

    فن آوری بواسطه ی پيشرفت تجهيزات، اتوماسيون، رباتيك، و بازرسي  هاي كيفيتي كامپيوتري فرآيند هاي توليدي را تغيير داده است.

    ب-   افزايش رقابت در سطح دنيا

    تغييرات سريع بوجود آمده در فن آوری، بخصوص ارتباطات، متجر به دومين تغيير عمده ی اقتصادي يعني افزايش رقابت در سطح دنيا شده است. در اقتصاد صنعتي، نرخ افزايش واردات و صادرات بين كشور ها تقريباً دو برابر ميانگين نرخ رشد اقتصادي داخلي شده است. به بيان ديگر توليد كنندگان داخلي هر كشور، با تعداد رقباي خارجي بيشتري، مواجه شده اند.

    شركت  ها، ديگر نمي توانند رقابت را صرفاً برمبناي گروهي از رقباي داخلي تعريف كنند . امروزه در بازار رقابتي، نداشتن رقيب خارجي براي يك شركت بيش از يك ماه، يك سال يا حداكثر دو سال، بطول نخواهد انجاميد . نرخ افزايش واردات و صادرات، بيشتر از نرخ رشد توليد داخلي بوده و در عين حال، رشد سرمايه گذاري مستقيم خارجي، حتي از واردات و صادرات نيز بيشتر شده است. در چنين وضعيتي، تنها راه بقاي يك شركت بيش از يك ماه، يك سال يا حداكثر دو سال، به طول نخواهد انجاميد. نرخ افزايش واردات و صادرات، بيشتر از نرخ رشد توليد داخلي بوده و در عين حال، رشد سرمايه گذاري مستقيم خارجي، حتي از واردات و صادرات نيز بيشتر شده است . در چنين وضعيتي، تنها راه بقاي يك شركت، رساندن خود به كلاس جهاني است.

    ج-   تغيير نياز هاي مشتريان

    مورد سوم تغيير، به مصرف كنندگان و مشتريان بر مي گردد. كشور هاي صنعتي، بيش از 70درصد توليد ناخالص ملي و بيش از 70 درصد گردش بازرگانی دنيا را به خود اختصاص داده و هم چنين محل سرمايه گذاري بيش از 70درصد سرمايه گذاري هاي مستقيم خارجي به شمار مي روند. مصرف كنندگان اين كشور هاي صنعتي برخي ویژگی های مشترك دارند. به علت نرخ پايين تولد و عمر طولاني تر، اين مصرف كنندگان معمولاً پيرتر، تحصيل كرده تر بوده و تقاضاي بالاتري نسبت به دیگران دارند. توقع آن ها در مورد كيفيت محصولات و خدمات و هم چنين قيمت هاي رقابتي، بالاست . متاسفانه اين انتظارات نه فقط ثابت نبوده، بلكه در طول زمان افزايش مي يابند . عامل اصلي اين بالا رفتن انتظار، افزايش شدت رقابت بوده است. هرچقدر اين رقابت، شديدتر باشد، محصولات جديدتري براي بدست آوردن بازار به سرعت توليد مي شوند . برآورده ساختن انتظارات سال گذشته مشتريان، ضامن موفقيت نيست. يك سازمان بايد نياز هاي روز و حتي آینده مشتري را بداند.

    به طور كلي اين سه تغيير – در فن آوری، رقابت جهاني، انتظارات مشتري – به همراه چندين مورد ديگر كه به لحاظ وزن اهميت در اندازه ی تغييرات یاد شده نمي باشند، دنياي فعاليت هاي بازرگانی را دگرگون كرده اند و اين دگرگوني منجر به تغيير پيش شرط هاي موفقيت شده است. امروزه، مشتريان خواستار بالا بودن كيفيت كالاها و خدمات و هم چنين پايين بودن قيمت آن ها هستند . به طور خلاصه، مشتريان خواستار بدست آوردن ارزش بيشتري هستند . در ديدگاه مشتري گرايي، تمركز بر رضايت مشتري است. در اين ديدگاه يكي از جنبه هاي مهم ارزيابي عمل كرد سازمان، وضعيت رضايت مشتريان آن مي باشد.

    نظريه رضايت مشتري تا آنجا گسترش مي يابد كه CRM را به مديريت آزمودن مشتري تبديل مي كند. ايده پشت سر اين مفهوم اين است كه با افزايش نقاط تماس مشتري اندازه گيري واكنش مشتريان به اين تماس  ها و نيز پاسخ دادن بی درنگ به تجربيات منفي بسيار مهم و بحراني مي گردد. اين پاسخ  ها مي توانند شامل پوزش خواهي ها و يك سري از هدايا جهت جبران نارضايتي از سرويس دهي باشند. اين ايده در حقيقت گسترش روابط از نوع معامله اي به نوع تجربي و دایمي است.

    نكته آخر اين است كه شركت  هايي كه ديدگاه مشتري محور در تجارت خود ندارند توسط آن شركت هايي كه فعاليت در حيطه روابط را كليد سوددهي مي دانند كنار خواهند رفت.

    مطالعات مختلف، نشان داده است كه بين رضايت مشتري، حفظ مشتري، رضايت شغلي كاركنان و هم چنين سودآوري يك شركت ارتباط مستقيمي وجود دارد. سودآورترين شركت ها، معمولا آن هايي هستند كه بيشترين سطح رضايت مشتري و كمترين نرخ از دست دادن مشتريان و كاركنان را دارند. مشتريان راضي، كالاها و خدمات يك شركت را به ديگران نيز توصيه نموده و اين منبع بسيار با ارزشي براي جلب مشتريان جديد است.