بلاگ

  • مبانی برند سازی و اهمیت آن

    تبلیغات شما
    branding- برندسازی- ساخت برند
    branding- برندسازی- ساخت برند

    مبانی برند سازی و اهمیت آن

     



    مبانی برند سازی و اهمیت آن

     

     

    آیا توسعه و ارتقای یک برند کار سختی است؟

    شاید سختی توسعه و ارتقای یک برند، به همان سختی تربیت و بزرگ کردن بچه هایمان باشد.

    • همه ما بهترین آرزوها را برای بچه هایمان داریم
    • از مدت ها قبل از به دنیا آمدنشان، در مورد آنها فکر می کنیم.
    • در مورد ویژگی های شخصیتی آنها تصمیم می گیریم
    • در مورد انتخاب نام مناسب برای آنها با اعضای خانواده مشورت می کنیم
    • در چند سال اول زندگی، آنها را از هر نظر تغذیه کرده و از آنها نگهداری می کنیم.
    • سپس، آنها را روانه مدرسه (جامعه) می کنیم.

     مشاور برند، ساخت و توسعه ی برند 

     

    آیا توسعه و ارتقای یک برند کار سختی است؟

    • ضمن این که هنوز از آنها نگهداری کرده و هدایتشان می کنیم، از آنها می خواهیم که بهتر از بچه های دیگر فامیل، هم محلی ها، و هم کلاسی ها (رقبا) باشند.
    • فقط تعداد کمی از والدین می توانند، طبق برنامه ریزی اولیه خود، بچه هایشان را به عرصه برسانند.
    • علیرغم عدم موفقیت هایی که داریم، همان رویاها را برای بچه های جدیدمان در سر می پرورانیم.
    • والدین موفق تر، والدین (مدیران) لایق تری هستند.

     
    خلق یک برند به نبوغ، ایمان، و پشتکار نیاز دارد.

    دیوید آگیلوی
    کالا چیزی است که در یک کارخانه تولید می شود، اما یک برند آن چیزی است که مشتری آن را می خرد. یک کالا ممکن است از سوی یک رقیب تقلید شود، اما یک برند چیزی منحصر به فرد است. یک کالا خیلی زود از رده خارج می شود، ولی یک برند موفق پایدار می ماند.
    استفن کینگ

     

    واژه برندینگ برای اولین بار در مورد گله های گاو به کار رفت. از آنجا که گاوهای ماده و گاوهای اخته (پرواری) شبیه به هم هستند، آنها را با داغ کردن از هم تشخیص می دهند. شرکت هایی که در یک صنعت واحد فعالیت می کنند، کما بیش مثل هم هستند. تنها یک برند استثنایی می تواند آنها را از رقبایشان متمایز نماید.

    بدون توجه به سن، پست سازمانی، و نوع کسب و کاری که داریم، همه ما باید متوجه اهمیت برندباشیم. ما مدیر عامل شرکت خودمان هستیم (شرکت ”من“). در عصر حاضر، مهمترین کار ما برای ادامه حضور در یک کسب و کار اینست که مسئولیت بازاریابی برند ”خود“ را به عهده بگیریم.
    (تام پیترز، ۱۹۹۷)


    چقدر تلاش کرده ایم تا خودمان را به یک برند معتبر تبدیل کنیم؟

    شاید به جرات بتوان گفت که بارزترین مهارت حرفه ای بازاریابان قابلیت و توانایی آن ها در ایجاد، حفظ، مراقبت و ارتقای برند است. بازاریابان اعتقاد دارند که “تعیین و ارتقای برند هنر و بنیان بازاریابی است.”

    انجمن بازاریابی آمریکا برند را چنین تعریف می کند:
    یک برند یک نام، اصطلاح، علامت، نشان یا طرح یا ترکیبی از این هاست که برای شناسایی کالاها یا خدمات یک شرکت یا گروهی از شرکت ها و متمایزکردن این کالاها و یا خدمات از کالاها یا خدمات رقبا به کار می رود.

    برند چیست؟

    برند فقط یک نام نیست،

    برند فقط یک اصطلاح نیست،

    برند فقط یک علامت نیست،

    برند فقط یک نشان، سمبل یا طرح نیست

    برند ترکیبی از این هاست و برای شناسایی کالاها یا خدمات یک شرکت یا گروهی از شرکت ها و متمایزکردن این کالاها و خدمات از کالاها و خدمات رقبا به کار می رود.

    به نظر کاپفرر (۱۹۹۸)، یک برند معتبر ”مجموعه ای از تداعی های ذهنی خاص (منحصر به فرد)، قوی (برتر از رقبا) و مثبت (ایده آلی) است که توسط مشتری به ارزش ادراک شده از محصولات و خدمات اضافه می شود.”

     

    عمده ترین مشکلات برند سازی در شرکت های تکنولوژیمحور ایرانی

    • ÊÛییÑ ÏیϐÇå ãÏیÑÇä ÇÑÔÏ ÔјʠåÇی ÇیÑÇäی

    ÏیϐÇå ÊæáیÏãÍæÑ/ʘäæáæŽی-ãÍæÑ

     

     

    ÏیϐÇå ÈÇÒÇÑãÍæÑ (B2BیÇ B2C)/ãÔÊÑی-ãÍæÑ

    (ãÞÇیÓå ãÏیÑÇä ÇÑÔÏ ÓÇÒãÇäåÇ ÇیÑÇäی ÏÑ ÞÈá æ ÈÚÏ ÇÒ ÇäÞáÇÈ)

    • •áÇÒãå ÈÑäÏ ÓÇÒی ÏÑ ÈÇÒÇÑ Çیä ÇÓÊ ˜å ãÏیÑÇä Ñæی ÈÑäÏ ÔÎÕی ÎæÏÔÇä (åæیÊ ÎæÏ) ˜ÇÑ ˜ÑÏå ÈÇÔäÏ.
    • ÊæÌå Èå Çیä ä˜Êå ãåã ˜å åÑ ÇیÏå ÌÏیÏی áÒæãÇ ÞÇÈá ÈÇÒÇÑیÇÈی æ ÈÑäÏ ÓÇÒیäیÓÊ.

    برند = دارایی

    آکر معتقد است سه مورد از مهمترین دارایی های بسیاری از شرکت ها که در گزارشات مالی آنها ثبت نمی شوند عبارتند از:

    • کارکنا ن،
    • تکنولوژی اطلاعات، و
    • برند.

    هزینه های ارتقای برند تان را یک سرمایه گذاری تلقی کنید، نه یک هزینه متغیر

    در سال ۲۰۰۱ ارزش ۱۰۰ برند معتبر مندرج در فهرست اینتر برند معادل ۳۳% ارزش سرمایه آنها در بازاربوده است. این نسبت در سالهای اخیر به ۳۸% رسیده است.

     

    محصول یا ارزش؟

    آیا یک شرکت محصولات و خدماتش را می فروشد یا ارزش؟

    ولوو به یک انگاره متصل است: ماشینی با بالاترین درجه امنیت.

    سونی به انگاره ذهنی کیفیت متصل می باشد.

    محصولات آلمانی مهندسی خوب خود را عرضه می کنند.

    محصولات ساخت کشور سوئیس، دقت خود را می فروشند.

    یک برند یک انگاره مطلوب و ویژه در بدنه محصولات، خدمات، مکانها و یا تجارب می باشد. این انگاره هرچه بیشتر و توسط مردم بیشتری به اشتراک گذاشته شود، قدرت و ارزش برند به همان نسبت بیشتر خواهد شد.

    شما چه ارزشی را به مشتریانتان می فروشید؟

     

     

    مدیریت برند

    مدیریت اثر بخش برند مستلزم کسب سود است، نه سهم بازار.

    امروزه مشتری ها بسیار قدرتمند تر و متوقع تر از گذشته شده اند. دیگر دوران برندهای متوسط به پایان رسیده است. تنها آنهایی که رضایت را در حد اعلا برآورده کنند باقی خواهند ماند.

    چیزی که واقعا باعث می شود یک نام تجاری به یک برند تبدیل شود: برتری یابندگی، قابلیت تمایز، نیرومندی و اطمینانی است که به تداعی ها و معانی آن مرتبط است.

    یک برند زمانی موجودیت پیدا می کند که قدرت تحت تاثیر قراردادن بازار را کسب کرده باشد. این اکتساب زمانبر است.

     

     

     

    مدیریت برند

    شما باید فهم کاملی از دیدگاه و نحوه رفتار مشتریانتان داشته باشید.

    دیدگاه مشتریان در مورد ”معادله قیمت / ارزش“ را به دقت زیر نظر بگیرید.

    شرکت هایی که به دنبال فروش کوتاه مدت خود هستند، از توجه به مشتریان عمده و آنچه که برای آنها مهم است غافل می شوند.

    مدیران به این نتیجه رسیده اند که بهترین نوع وفاداری، وفاداری به قیمت یا وفاداری به خرید ارزان نبوده و وفاداری به برند می باشد.

    سود سهام سرمایه گذاران در شرکت هایی که برند قوی دارند بیشتر از سایر شرکت هاست.

    مدیریت برند

    قدرت و ارزش یک برند با افزایش تعداد نفراتی که از وجود آن آگاهی دارند، از آن پیروی می کنند، و به آن اعتماد دارند بیشتر می شود.

     

    وجوه تمایز خود را جدی بگیرید

    یکی از ضعف های اساسی شرکت های ایرانی درحوزه مدیریت برند، کم توجهی آنها به تمایز برندشان دربازار است.

    امروزه ثابت شده است که تمایز محصولات و برند ها در بازارهای رقابتی عمر مفید دارد. عمر مفید وجوه تمایز برندها، در پیچیده ترین رده های محصول، بیشتر از ۱۸ ماه نیست.

    شرکت ها باید متداوما مراقب وضعیت تمایزشان در بازار باشند، از آن مراقبت و حفاظت کنند، و آن را به روز در آورند.

     

     

    وجوه تمایز خود را جدی بگیرید

    آکر وجه تمایز برندها را به منزله موتور قطار شرکت های دارنده آنها می داند و از آن به عنوان دلیل موفقیت آنها در بازارهای رقابتی یاد می کند

    وجوه تمایز یک برند باید از سه بعد مورد مطالعه قرار گرفته و طراحی شوند:

    • دلخواه Desirable (از دیدگاه مصرف کننده)
    • قابل ارائه Deliverable (از دیدگاه تولید کننده) و
    • متمایز کننده Differentiating (از دیدگاه رقابتی)

     

    وجه تمایز شما که دارای سه ویژگی فوق باشد چیست؟

     

    فواید برند؟

    • سهولت سفارش دهی و پیگیری آن
    • جلو گیری از تقلید رقبا
    • جلب مجموعه ای از مشتریان وفادار و سودآور
    • کمک به شرکت ها در بخش بندی بازارشان
    • اعتلای وجهه یک شرکت
    • برند ها موجب می شوند که صاحبان آنها بهترین انگیزه ها را برای نشان دادن رفتار صحیح و مناسب داشته باشند.

     

     

    چرا برند؟

    • اما، شاید مهمترین فایده یک برند این باشد که ثروت تولید می کند.
    • üپیش بینی می شود که در حال حاضر، ۳۳% از ثروت جهانی مربوط به برند است.
    • üارزش دارائی های نامشهود صد شرکت مندرج در فهرست FTSE در اواخر دهه ۱۹۸۰ در حدود ۴۰% کل ارزش دارائی ها و در سال ۲۰۰۲ بالغ بر ۷۰% کل ارزش دارائی های آنها بوده است.
    • üچه مقدار از این ثروت جهانی متعلق به شرکتهای ایرانی است؟
    • üبرای به دست آوردن سهمی از این ثروت جهانی (در سطح سازمانی و در سطح کشوری) چه برنامه ریزی خاصی انجام داده ایم؟

     

     

    اهمیت اقتصادی برند

    • شاید مهمترین فایده یک برند این باشد که ثروت تولید می کند.
    • ü۵۹% ارزش سرمایه گذاری شرکت کوکاکولا، ۶۱% ارزش سرمایه گذاری شرکت نستله، و ۶۴% ارزش سرمایه گذاری شرکت مک دونالد مستقیما مربوط به ارزش برند سازمانی (corporate brand) آنهاست.
    • üمجموع نسبت ارزش دفتری/ارزش بازار ۵۰۰ شرکت برتر آمریکا (ُS&P500) در ابتدای دهه ۱۹۸۰ معادل ۱۴۰% و اواسط دهه ۱۹۹۰ معادل ۳۵۰% و در سال ۲۰۰۳ به بیش از ۴۷۰% رسیده است.

     

     

     

    ÝåÑÓÊ ÈÇ ÇÑÒÔ ÊÑیä ÈÑäÏåÇی ÓÇá  ۲۰۱۲

     

    ÝåÑÓÊ ÈÇ ÇÑÒÔ ÊÑیä ÈÑäÏ åÇی ÓÇá ۲۰۱۲    

     

    برند چگونه باعث تولید ثروت می شود؟

     

    • افزایش وفاداری مشتریان (هر فامیل وفادار به برند P&G در هر سال بابت خرید محصولات آن شرکت ۷۲۵ دلار بیشتر از محصولات مشابه پول می پردازد).
    • تسهیل تامین مالی شرکت ها
    • افزایش ارزش برند    افزایش قیمت سهام
    • ثبات در کسب درآمد
    • پایداری اشتغال نیروی انسانی

     

     

     

     

     

    به امید موفقیت شما در ورود به عرصه مشتری مداری و برند سازی

    میراحمد امیرشاهی

     

     

      علی خویه 
    استاد دانشگاه، مشاور، محقق و مدرس در زمینه های مدیریت،بازاریابی، فروش، برندسازی، تبلیغات، اصول و فنون مذاکره
    با ۱۸ سال تجربه ی احرایی موفق
    تالیف و ترجمه ۱۲ عنوان کتاب تخصصی و مرجع

    اجرای پروژه های QS ، بازاریابی، مدیریت و مهندسی فروش، برندینگ و تبلیغات، باشگاه مشتریان و CRM، دپارتمان بازاریابی، توزیع و پخش و فروش مویرگی، اجرای جشنواره های فروش، پیاده سازی سیستم های جامع مدیریت فروش و بازاریابی، استقرار فرآیند های فروش، تدوین سیاست ها و استراتژی های فروش، اجرای ساده ترین و مناسب ترین روش های فروش و بازاریابی در جهت ارتقا فروش و رضایت مشتری، بهبود عملکرد تیم فروش و بازاریابی، ایجاد واحد CRM، استخدام و بکارگیری منابع انسانی مناسب و اثر بخش با متدهای روز دنیا و آموزش و استقرار آنها در سازمان،تحقیقات بازار و بازاریابی، بازارشناسی و بازارسنجی، منابع انسانی، رفتار مصرف کننده، بررسی و آنالیز روانشناسی خرید و روانشناسی فروش،مشاوره در حوزه های مدیریت، QS، بازاریابی، فروش، تبلیغات و ارتباطات، راهکارهای افزایش فروش

  • چالش های برندسازی یک محصول

    تبلیغات شما
    customer

    چالش های برندسازی یک محصول

     

    عنوان مقاله: نقش شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده و چالش های برندسازی در آسیا

    هدف از این مقاله بررسی نقش شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده و ذکر چالش های برندسازی آسیا می باشد. یکی از مطلوبیت های مشتری در انتخاب یک محصول، برند معتبر است. ارزش نشان تجاری یک ” اسم ، عبارت، طرح ، نشانه یا ترکیبی از این عناصر می باشد که تعیین کننده هویت یک سازمان خدماتی و متمایز کننده آن از سایر رقبایش می باشد.” و توسط عقل ، منطق ، حواس و احساسات مشتریان مورد قضاوت قرار می گیرد. برند یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیرد. برندها دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند .در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژ ه ای برای یک محصول می آفریند و آ نها را به گروه خاصی از جامعه پیوند میدهد، در دنیای امروز و با گسترش اطلا ع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسطبرند آن سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد .
    واژگان کلیدی: نشان تجاری ، ارزش نشان تجاری ، شخصیت ، مشتری
    شخصیت برند را هسته ی مرکزی و نزدیکترین متغیردر تصمیم گیری مشتری در هنگام انتخاب می دانند. (نصیری پور و دیگران ، ۱۳۸۹)در ادبیات کلاسیک اقتصاد، نیروی کار، سرمایه و زمین سه عنصر اصلی تولید و سرچشمه های اصلی ثروت به شمار می آیند. ولی این الگو قادر نیست که توضیح دهد که چگونه یک کالا با کارآیی، کیفیت و زیبائی مشابه به سه برابر قیمت کالایی دیگر به فروش می رسد.رویکردهای نوین بازاریابی این پدیده را با هویتی که برند برایمشتری دارد توضیح می دهند. یکی از مطلوبیت های مشتری در انتخاب یک محصول، برند معتبر است. در بسیاری از بازارها، برند هویت ویژ ه ای برای یک محصول می آفریند و آ نها را به گروه خاصی از جامعه پیوند میدهد. از نظر روانشناسی این گونه کالاها علاوه بر کاربرد ظاهری، برای مشتری تشخص و اعتماد به نفس می آفریند، از این رومشتری آماده است بهای متفاوتی برای آن بپردازد. علاوه بر این، نام تجاری برتر به طور ناخودآگاه برای مشتری به مفهوم کیفیت بهتر محصول است. مشتری با خرید یک محصول برند باور دارد که در مقابل پول خود چیز با ارزشی دریافت کرده است. واقعیت این است که نام تجاری، همانند سرمایه یا فناوری و مواد اولیه در ایجاد ارزش افزوده برای یک سازمان نقش دارد. مشتری و سازمان هر دو از مزایای برند بهره می برند. زمانی که مصرف کننده تجربه یک بار استفاده از یک برند را داشته باشد، با آن احساس راحتی بیشتری داشته، تمایل به استفاده از آن محصول بالا می رود. نا مهای تجاری اطلاعاتی در مورد کیفیت کالا، عملکرد و سایر جنبه های کالا می باشند و باعث می شوندمشتری ریسک کمتری را متحمل شود. نام تجاری به صاحبان آ نها معنا می بخشد و همچنین جزء ثروت آ نها محسوب می شود. در دنیای بازاریابی امروز شخصیت برند مفهوم جذاب و گیرایی دارد. سهم برند می تواند از طریقمدیریت خوب ارتباط با مشتری و ارج نهادن به او و توجه به نیازهای وی، به طور موفقیت آمیزی توسعه یابد. بین عملکرد و اعتبار شرکت یک رابطه مثبت وجود دارد به این صورت که افزایش اعتبار شرکت باعث افزایش سهم بازار و افزایش سهم بازار باعث افزایش ارزش شرکت می شود. البته اعتبار شرکت از عملکرد گذشته شرکت در ابعاد مالی و اجتماعی نیز ناشی می شود. یک نام و نشان اخلاقی، اعتبار شرکت را افزایش می دهد و این اعتبار مانند یک حلقه باعث تقویت نام و نشان می شود. (همان منبع، ۱۶)

    کلیات تحقیق
    تعریف ارزش نشان تجاری
    ارزش نشان تجاری یک ” اسم ، عبارت، طرح ، نشانه یا ترکیبی از این عناصر می باشد که تعیین کننده هویت یک سازمان خدماتی و متمایز کننده آن از سایر رقبایش می باشد.” و توسط عقل ، منطق ، حواس و احساساتمشتریان مورد قضاوت قرار می گیرد. همچنین ایجاد یک حس راحتی و آسایش به عنوان نقش یک نشان تجاری برنامه ریزی شده است، چرا که نشان تجاری شخصیت ، سبک زندگی ، آرمانها و رفتار مشتریان را مشخص می کند . در واقع نشان تجاری تعیین کننده منشاء و مرجع تولید کننده محصول ( کالا/ خدمت) ، تخصیص دهنده مسئولیتها به تولید کننده محصول ، پدید آورنده تعهد و تقلیل دهنده هزینه های جستجو می باشد، به علاوه کیفیت محصول را به نمایش می گذارد. (جلال زاده و اختیاری، ۱۳۸۸) برند یا “نام، واژه، علامت، نشانه، طرح یا ترکیبی از این ها که با هدف شناسایی کالاها و خدمات فروشنده یا گروهی از فروشندگان و جهت متمایز نمودن آن ها از رقبا به کار می رود” ارائه کننده تهعد به ثبات و کیفیت می باشد. تجربیات نشان داده است که یک برند قوی، ابزاری مهم در پیاده سازی اهداف بازاریابی برای بهیود وفاداری برند، ممتاز قیمت مبتنی بر برند و حاشیه سود، افزایش روانه سازی محصولات جدید به بازار، سهامداران بیشتر و افزایش سود صاحبان سهام و تمایز آشکار، ارزشمند و پایدار و نیز ساده سازی تصمیم گیری های مشتریان، کاهش ریسک مشتریان و تعیین مجدد انتظارات آن ها به شمار می آید P. Raj Devasagayam and Cheryl L. Buff , 2010 ))
    چارچوب شناسایی ارزش نشان تجاری
    دیوید آکر در کتاب خود به نام (ایجاد برندهای قوی) بر چگونگی فرایند ایجاد برند با تمرکز بر مفهوم شناسایی (هویت)برند تاکید دارد. به عبارت دیگر ، او معتقد است که شناسایی برند پایه و اساس ایجاد یک برند قوی می باشد. آکر اظهار نموده است که شناسایی برند یک مجموعه منحصر به فرد ار تداعی های برند است که استراتژیست برند میل به ایجاد، حفظ و نگهداری آن ها دارد. .(کاظمی راد ،۱۳۸۸).
    او چهار دیدگاه را برای شناسایی برند معرفی کرده است که عبارتند از:
    ۱٫ برند به عنوان محصول: این دیدگاه در برگیرنده ابعادی است از قبیل ویژگی های محصول ، کیفیت و قلمرو محصول و محصولات مربوط به یک برند معین . ابعاد دیگر آن نیز شامل استفاده از موقعیت مناسب که در زمان مناسب رخ می دهدکه شرکت برای تسلط بر موقعیت کاربردی خاصی تلاش می کند. کاربران که بر موضع یابی یک برند با نوع خاصی از کاربران دلالت دارد و رابطه برند با کشور مبدا آن ، که باعث ایجاد اعتبار برای برند می شود.

    1. برند به عنوان سازمان: این دیدگاه بیشتر بر ویژگی های سازمان تمرکز دارد و نوآوری و توجه سازمان به مشتریانرا شامل می شود. همچنین این دیدگاه در مقابل بعد جهانی دارای بعد محلی نیز می باشد و این موضوع که سازمان ، هویت جهانی داشته باشد و یا برای پیوستن به بازارهای محلی تلاش کند، به انتخاب سازمان بستگی دارد. استراتژی محلی از طریق ایجاد رابطه با مشتریان ، می تواند به درک بهتر نیازهای آنها بیانجامددر حالی که یک استراتژی جهانی به طول عمر و پایداری برند اشاره دارد و متضمن آینده آن برند می شود.
    2. برند به عنوان شخص: این دیدگاه شامل بعد شخصیتی برند است. شخصیت برند به مجموعه ای از ویژگی های انسانی مرتبط با برند گفته می شود. این ویژگی های انسانی مرتبط با برند گفته می شود. این ویژگی ها می تواند شامل جنس ، سن، علاقه و توجه فرد و … باشد.
    3. برند به عنوان سمبل(نماد): آکر معتقد است که یک سمبل قوی می تواند پایه و اساس شناسایی و هویت برندباشد و باعث افزایش قدرت تشخیص و یا میزان یادآوری برند در بین مشتریان شود.به عقیده وی ، شیوه های بصری و عینی مانند تصویر سازی با نمایش یک برند معنادار می تواند از موثرترین راه های ایجاد سمبل برای برندباشد .(همان منبع،۹۷-۱۰۰).

    ادراک و برداشت برند عمومی

    branding khooyeh
    ادراکات عمومی از برند به ادراک کلی درباره برند برمی گردد که بر اساس یک تصویر و دیدگاه کلی از برند ایجاد شده است.
    بر اساس این تعریف دو جنبه آگاهی برندی و تصویر برند ادراک عمومی از برند را منعکس می کنند. آگاهی برند وتصویربرند، یک نقش مهمی را در تصمیم گیری مصرف کننده بازی می کنند زیرا آگاهی برندی بر روی شکل گیری و نیرومندی نمایندگی های برند در یک منطقه تأثیرمی گذارد. همچنین افزایش سطح آگاهی برندی و تصویر برند می تواند ارتباطات بازاریابی رابه طور اثربخشی افزایش دهد زیرا مصرف کننده ایی که به طور مناسب و مطلوبی به یکبرند متمایل شده است و دارای زمینه مطلوبی نسبت به آن است ممکن است به تبلیغات به طور مثبتی پاسخ دهد و بنابراین کمتر نیاز به تبلیغات گسترده و آشکار جهت رسیدن به اهداف وجود دارد.آگاهی برندی به وسیله شناخت برندو به یادآوردن برند درک می شود. شناخت برند مرتبط است به توانایی مصرف کننده برای تبعیض برند به طور صحیح و درست در بین برندهای رقبا و به یاد آوردن برند به توانایی مصرف کننده برای بازیابی یا زایش برند
    به طور صحیح از حافظ هاش اشاره دارد تصور برند مرتبط با پرستیژ و شهرت یک برند است. سطوح بالایی از آگاهی و تصور برند منجر به ادراک مثبت برند می شود . شرکت ها اغلب برند خود را برای معرفی محصولات جدید توسعه می دهند اما این کار می تواند باعث به خطر انداختن تصور برند شود و کاری بسیار پر ریسک است. ( دعایی و حسن زاده ،۱۳۸۹).چنانکه تحقیقات نیز نشان داده است که توسعه برند بر تصور برند تأثیر می گذارد همچنین در توسعه برندمثبت گرایی برند بر روی ارزیابی مشتریدر خصوص برند و در نتیجه توسعه آن تأثیر می گذارد و باعث موفقیت توسعهبرند می شود (مثبت گرایی برند یعنی برند به عنوان برندی که در جستجوی تأمین رضایت و منفعت مشتری است شناخته شود ) علاوه بر این ، شرایط رقابتی در بازار و استراتژی های رقبا در خصوص برندهای خود بر روی مثبت گرایی برند و در نتیجه موفقیت توسعه برند تأثیر می گذارد تحقیقی توسط الاواررت ا و همکارانش ( ۲۰۰۹ ) در خصوص استفاده از نا مهای جدید و نام های مشتق شد ه از برند کنونی محصولات شرکت انجام شد. آنها به ای ن نتیجه رسیدند که استفاده از نام های مشتق شده در صورتی که برند کنونی موفق باشد و مشتریان از آن ادراک خوب و مثبت داشته باشند سریع تر و راحت تر از سوی مشتریان پذیرفته می شود و موفق تر هستند همچنین استفاده از این نام های مشتق شده از برند به جای استفاده از برند کنونی در صورتی که محصول جدید با مشکلی روبه رو شود به برند اصلی لطمه جدی وارد نمیکنند.( همان منبع،۳۰).

    ابعاد ارزش ویژه ی برند در مدل آکر
    ۱٫ وفاداری به برند
    جوالجی و مبرگ دیدگاههای رفتاری، نگرشی و انتخابی تعریف کرده اند. در این مورد دیدگاههای رفتاری مبتنی است بر میزان خرید یک برند خاص و دیدگاه نگرشی سلایق و ترجیحات مشتری در مورد برندها را به هم پیوند میزند. تعاریف مرتبط با دیدگاه انتخابی بر دلایل خرید یا عواملی که ممکن است انتخابها را تحت تأثیر قرار دهد متمرکز است.آکر وفاداری به برند را به عنوان موقعیتی تعریف میکند که نشان میدهد چقدر احتمال دارد یک مشتری به برنددیگری روی آورد، به خصوص هنگامی که آن برند تغییری در قیمت یا سایر جنبه های کالا ایجاد میکند. کلر(۲۰۰۳ :۳۷ ) به قولی دیگر؛ وفاداری به برند را تحت اصطلاح طنین برند تجاری مورد بررسی قرار میدهد که به ماهیت روابط مبتنی بر مشتری و حدی که مشتریان احساس همسازی و جور بودن با برند میکنند، باز میگردد. به کمک طنین برند درست و دقیق مشتریان بسیار وفادارند، فعالانه در تعامل با برند هستند و در تجارب خود با دیگران سهیم میشوند. این تعاریف از وفاداری به برند رابطه ی مستقیمی را بین وفاداری به برند و ارزش ویژه ی برند خاطر نشان می سازد.(آکر، ۱۹۹۱).

    1. کیفیت ادراک شده
      کیفیت ادارک شده به عنوان «ادراک مشتری از کیفیت یا برتری کلی یک محصول/خدمت با توجه به هدفی که آن محصول/خدمت داشته و نسبت به سایر محصولات/خدمات موجود در بازار »، تعریف شده است. این مسأله یک الزام رقابتی است و بسیاری از شرکتها امروزه، کیفیت مشتری مدار را به ابزار استراتژیک نیرومندی مبدل ساخته اند. آنها رضایت و ارزش مشتری را از طریق برآوردن مداوم و سودمند نیازها و ترجیحات مشتریان در مورد کیفیت ارضا کرده اند. کاتلر ارتباط درونی بین کیفیت محصول/خدمت، رضایت مشتری، و سودآوری شرکت را مورد توجه قرار داده است.
    2. آگاهی از برند
      برندها در میزان قدرت و ارزشی که در بازار دارند، متفاوت اند. در یک طرف برندهایی هستند که توسط اکثر مصرف کنندگان شناخته شده نیستند، در طرف دیگر برندهایی وجود دارند که خریداران آگاهی نسبتاً بالایی به آنها دارند. آکر آگاهی از برند را به عنوان « توانایی خریدار بالقوّه برای تشخیص و به خاطرآوردن این که یک برند عضوی از یک طبقه کالایی خاص است » تعریف کرده است. ارزش ویژه ی برند مبتنی بر مشتری هنگامی رخ میدهد کهمشتری آگاهی و آشنایی زیادی نسبت به برند داشته باشد و برخی از نشانه ها و تداعیهای منحصر به فرد، قوی و مطلوب برند را به خاطر آورد.
    3. تداعی، همخوانی برند
      تداعی برند هر چیز مرتبط با برند در حافظه است. همخوانی و تداعی برند ممکن است به صورت همه ی فرمها و ویژگیهای مرتبط به یک کالا و یا جنبه های مستقل از خود کالا مشاهده شود. تداعیها و همخوانیها معرّف مبنایی برای تصمیمات خرید برای وفاداری به برند هستند و همچنین آفریننده ی ارزش برای شرکت و مشتریانش می باشد.
      تداعی برند را به عنوان عنصر کلیدی در تشکیل و مدیریت ارزش ویژ ه ی برند مطرح کرده اند. از این رو، ارزش ویژه ی برند قوی مبیّن این مطلب است که مشتریان همخوانی و رابطه ی مثبت زیادی با برند احساس میکنند.( سید جوادین و شمس ، ۱۳۸۶)
    انجمن برند ایران

    انجمن برند ایران
    رگزار کننده ی دوره های تخصصی برندینگ، برندسازی
    ساخت، توسعه و تقویت برند های ملی و بین المللی

    روابط بین شخصیت مصرف کننده و شخصیت برند
    مصرف کنندگان اغلب با اعطاء ویژگی های شخصیتی به برندها برای آنها جنبه های انسانی قائل می شوند، و بازاریابان اغلب این ادراکات را با جایگاه یابی برند ایجاد یا تقویت می کنند. ویژگی های شخصیتی برند معنای نمادین یا ارزش احساسی فراهم می کند که می تواند به ترجیحات برند مصرف کنندگان کمک کند و می تواند پایدارتر از ویژگی های عملکردی باشد . جایگاه یابی موفق شخصیت یک برند در یک رده محصول نیازمند مدل های اندازه گیری است که قادر به تفکیک کردن ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد یک برند از آن ویژگی هایی که وجه مشترک همه نام های تجاری در آن رده محصول است باشد. مصرف کنندگان یک برند را درک می کنند با ابعادی که نوعا از شخصیت افراد می گیرند ، و آن را به حوزه برند ها تعمیم می دهد . ابعاد شخصیت برند با تعمیم ابعاد شخصیت انسانی به حوزه برندها تعریف شده است.
    ویژگی های شخصیتی در برند
    ویژگی های شخصیتی انسانی توسط عوامل چند بعدی مانند رفتار فردی، ظاهر، نگرش و اعتقادات ، وخصوصیات دموگرافیک مشخص می شود. بر اساس نظریه صفت ، مشاهده می شود که پنج بعد شخصیتی پایدار وجود دارد، همچنین این ابعاد شخصیت انسان را ” پنج بزرگ” نامیدند.(batra et al .1993) ” پنج بزرگ” ابعاد شخصیت انسانی برون گرایی/درون گرایی، سازگاری، آگاهی (هوشیاری)، ثبات عاطفی( استواری هیجانی)، و فرهنگ هستند . بر اساس این ابعاد شخصیت انسان ، آکر ابعاد جدید: ” پنج بزرگ” مربوط به نام های تجاری را شناسایی کرد. اینها صداقت ، هیجان، شایستگی، پیچیدگی( دلفریبی)، و ناهمواری( پستی و بلندی) هستند. این الگو نشان می دهد که این ابعاد شخصیتی برند ممکن است به روش های مختلف بر اولویت مصرف کننده به دلایل مختلف عمل کنند یا تاثیر بگذارند. صداقت ، هیجان وشایستگی بخشی ذاتی از شخصیت انسانی را نشان می دهند در حالی که پیچیدگی و ناهمواری ابعادی از تمایلات فردی هستند. از این رو ، گزاره زیر در نظر گرفته شده است به عنوان نام های تجاری آشنای مشتریان که شباهت دارد به شخصیت خودشان و نشان داد نزدیکی واژه های روانشناختی و ویژگی های عاطفی(هیجانی).
    برندها بر تصمیمات مصرف کننده برای خرید در هر یک از روش های فوق، یا از طریق ترکیبی از آنها تاثیر می گذارند. تداعی معانی برند –شخص همچنین می تواند ماهیت شخصی بیشتری داشته باشد. برندها می توانند با مردمی که استفاده می کنند یا استفاده کرده اند از آن برند خاص تداعی شوند، به عنوان مثال دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده. همچنین ، برندهای دریافت شده به عنوان هدیه نیز می تواند تداعی معانی شوند با شخص به واسطه آن کسی که از او هدیه را دریافت کرده است. این تداعی معانی های شخصی برای جان بخشیدن برند به عنوان یک وجود دارای حیاط ( موجودزنده) در اذهان مصرف کنندگان به کار می رود. محصولاتی مانند کارت های اعتباری طلایی، ساعت ها یا آیتم های پرستیژی کمک می کنند به مردم برای ابراز خودشان به دیگران با نشان دادن اینکه آنها متفاوت هستند و به چیزهایی دست یافته اند. آنها به عنوان الحاقی های شخصیت عمل می کنند، بنابراین آن واقعا “خیالی” است ، و کلید مدیریت و توسعه برند درک روشن از منافعی است که مشتری در جستجوی آن است. بارها و بارها، تحقیقات نشان داده اند که نیروی محرکه واقعی پشت رهبری بازار ارزش درک شده است ، نه قیمت یا ویژگی های ذاتی محصول. تا زمانی که یک برند به مشتری یک ارزش درک شده برتر را ارائه می کند ، عملکرد خوب بازار را به دنبال خواهد داشت، که باعث ثبات ( سازگاری) یک ویژگی بسیار مهم برند می شود . از این رو این ممکن است که ترویج روابط مصرف کنندگان با برندهایی که در شیوه زندگی ، جنسیت ، سن ، سوابق تحصیلی، ارزشهای اجتماعی و فرهنگ درگیر است، بیان شود.
    اثر شخصیت برند بر سه پیامد ارتباطی عمده (اعتماد، وفاداری و تعهد به برند)
    چگونه می توان وفاداری مشتری را افزایش داد؟ این پرسش در حال حاضر، چالشی اساسی برای اساتید بوده و موجب به وجود آمدن موضوع پژوهش نامحدودی برای محققان می گردد. آن نیز باعث مطرح شدن پیچیدگی دوگانه ی مفهوم سازی و عملیاتی نمودن مفهوم وفاداری شده است. رویکردهای گوناگونی وجود دارند از جمله: رفتاری، نگرشی و آمیخته. رویکرد رفتاری به خودی خود اجازه ی ایجاد تمایز صحیح بین وفاداری و سایر انواع رویکردهای تکراری را نمی دهد. برای اینکه بتوان مشتری ای را واقعاً وفادار به برند خاصی تلقی نمود،او نه تنها بایستی آن برند را به طور مکرر خریداری نموده باشد بلکه می بایستی نسبت به آن، نگرش های مثبتی داشته باشد. یکی از راه های انگیختن حس وفاداری مشتری به شرکت، ایجاد عملیات بازاریابی رابطه مدار با اوست که مورگان و هانت آن را به عنوان مجموعه ای از فعالیت های صورت گرفته با هدف ایجاد، توسعه و حفظ تعاملات موفقیت آمیز تعریف می کنند. پس از این کار، شرکت در طول زمان تلاش به حفظ روابطی با مشتریان خود می کند. شرکت برای انجام این کار می تواند بر برند خود تکیه کند که به صورت پشتیبان این رابطه در آید. برندها، موضوع اصلی پژوهش های بسیاری از جمله مفاهیم هویت برند، ارزش ویژه برند ، تصویر برند و در نهایت شخصیت برند واقع شده اند.

     

    branding new
    هویت برند در بر دارنده ی تمام عناصر شکل دهنده ی موجودیت برند می باشد. این مفهوم از طریق ۶ سطح هرم هویت برند– شامل بعد فیزیکی، شخصیت، فرهنگ، ارتباطات، انعکاس مصرف کننده و ذهن گرایی مصرف کننده – به شرکت ها امکان تعیین معنا و مفهوم، پروژه و طراحی برندهایشان را می دهد. در مقابل، تصویر برند، مفهومی دریافتنی و ادراکی است. آن نتیجه ی تعبیر مصرف کنندگان از تمام علائم منعکس شده توسط برند (نام برند، علائم دیداری، ارتباطات و غیره) و/یا منابع خارجی است. در نتیجه، هویت برند قبل از تصویر برند قرار دارد. آن تأثیری اضافی بر واکنش مصرف کننده به برند دارد که ورای محصول و صفات آن امتداد دارد. توافق مقالات بر این است که ارزش ویژهبرند تحت تأثیر تصویر برند می باشد که مجموعه ای از معانی ای است که در ذهن مصرف کننده درباره برند قرار دارد. این معانی می توانند هم کارکردی و هم انتزاعی باشند. معانی انتزاعی ورودی های شخصیتی هستند که مشتریبه برند می دهد که یکی از اجزای تصویر برند می باشد.شخصیت برند که به عنوان تمام صفات و ویژگی های شخصیتی افراد که با برند تداعی گشته تعریف می شود، مفهومی در حوزه ی بازاریابی رابطه مند است. آن کمک به درک بهتر توسعه و حفظ روابط بین برندها و مشتریان می کند. به علاوه توضیح دهنده ی چگونگی تأثیرگذاری این روابط بر رفتار مصرف کنندگان می باشد. مطالعات گذشته در مورد شخصیت برند را می توان به سه حوزه ی پژوهشی جداگانه تفکیک نمود: مفهوم سازی و توسعه ی معیار سنجش و اندازه گیری ساختار، درک تأثیر تجانس و تناسب بین شخصیت های برند و مشتری بر انتخاب محصول، تأثیر شخصیت برند بر رفتار مصرف کننده. هدف این پژوهش، ارائه مدلی است که شامل اثرات مستقیم و غیر مستقیم شخصیت دریافتی از برند بر سه پیامد رابطه ای عمده ی این ساختار، اطمینان، وفاداری و تهعد به برند باشد. بنابراین، این مطالعه، به روشنی در موازات سه حوزه ی پژوهشی فوق قرار دارد. علاوه بر پیوندهای بین شخصیت برند و اطمینان، وفاداری و تعهد، پیوندهای وابستگی متقابل بین این پیامدهای رابطه ای نیز مورد بررسی قرار خواهند گرفت. اگرچه پژوهش های قبلی بر بررسی پیوندهای خاص نظیر به طور مثال وفاداری- شخصیت برند، اطمینان- تعهد تمرکز داشته اند اما این مطالعه تمام این پیوندها را به طور همزمان بررسی نموده و از این رو، مدلی یکپارچه از پیامدهای رابطه ای شخصیت برند را مطرح می کند.( Didier Louis, Cindy Lombart, 2010)
    چالش های برند سازی شرکت های تولیدی آسیا
    ۱٫ معضل برند سازی
    افزایش در بهره وری بیش از هر چیزی شد که قبلاً در خلال تمدن بشری به آن دست یافته شده بود.نسخه ی صنعتی شدن قبل از ورود به آسیا در سرتاسر کشور های اروپا و آمریکای شمالی ،منسوخ گشت.تنها در چند دهه،صنعتی سازی باعث شد ژاپن از یک کشور فئودال به ملتی صنعتی مدرنی تبدیل شد که قابلیت غلبه در جنگ علیه قدرت اصل اروپا یعنی روسیه را داشت.بعد از این واقعه،صنعتی شدن در خلال دهه ی ۸۰ و طی الگویی که گاهاً از آن به عنوان “غاز های پرنده” نام برده می شوددر سرتاسر آسیا گسترده شد.این فرایند در آغاز باعث تحول اقتصاد های پلنگی هنگ کنگ ،سنگاپور ،کره ی جنوبی و تایوان گشت.سپس در سایر کشور های آسیا از جمله چین،هند،مالزی،تایلند و ویتنام وسعت یافت.اما قوانین این بازی در خلال ۲۵ سال اخیر تغییرات چشمگیری پیدا کرد.

    در جهان پسا صنعتی،تولید، دیگر موتور مشابه خلق ارزش عصر صنعتی نبود.حالا از آن جایی که کالا هایی با کیفیت بالا در هر جایی تولید می شوند،تولید به شدت به بازار های جدیدی انتقال داده می شد که هزینه ی نیروی کارشان پایین بود.در اثر این تغییرات،تولید به ظرفیت کالا هایی تبدیل شد که افزایش رقابت و کاهش حاشیه ها از ویژگی های بارز آن بود.آن دسته از شرکت هایی که بیشترین ارزش را در این نوع از اقتصاد داشتند،شرکت هایی بودند که قابلیت های مربوط به طراحی،بازاریابی،توزیع و خدمات را تحت کنترل خود داشتند.تولید واقعی کالا ها شدیداً به متخصصان تولید برون سپاری شد.در این دنیای جدید برون سپاری،شرکت ها دیگر لزوماً بر اساس دارایی های تولیدی تحت مالکیت خود،رقابت نمی کردند.پرسش این جاست که آیا این مسئله پدیده ای منحصر به فرد برای شرکت های در حال حاضر متحمل همان فرایند انتقالی می شوند که در شرکت های قرن ۲۰ آمریکا،اروپا،ژاپن و کره جریان داشت؟ اگرچه به لحاظ چالش هایی که این شرکت ها اکنون با آن مواجهند،شباهت های واضحی وجود دارد اما اعتقاد ما این است که به دلیل وجود عوامل بازاری و شرکتی،مطالعه ی فرایند انتقال فعلی به جاست.
    ۱٫۱ چالش های سطح بازاری
    استدلال ما این است که ۳ عامل بازاری وجود دارند که چالش های خاصی را برای شرکت های تولیدی آسیایی که در حال حاضر به برند گذارها تبدیل می شوند به همراه دارند. اول این که شرکت های در حال توسعه ی آسیا،در میدان بازی پیچیده ای رقابت می کنند که با رقبایی مواجهند که به مدت چندین دهه مهارت های برند سازی ضعیفی دارا هستند.این مسئله باعث می شود که بازار در مقایسه با شرکت هایی که در خلال قرن بیستم،رهبران برند سازی بودند ،سرسخت تر باشد.با توجه به این موضوع ، برند گذاران جدید آسیا بایستی از فرایند طویل آزمون و خطا دوری گزینند.دوم این که،انتظارات مشتریان اکنون بیشتر است چون ما در جامعه ای جهانی زندگی می کنیم که مشتریاناز بین طیف وسیعی از محصولات حاصل از گوشه و کنار جهان، حق انتخاب دارند؛و دیگر محدود به انتخاب کالا های تولید داخلی نیستند این به آن معناست که جلب کردن مشتریان به محصول جدید ی که وارد بازار می شود،زمان بیشتری به طول می انجامد چون اغلب جانشین های زیادی برای ان وجود دارد.سوم این که،تجربه ی مشتری در حال تبدیل شدن به جز اصلی نحوه ی رقابت نه تنها شرکت های خدماتی بلکه شرکت های تولید کالا ها می باشد. به این فکر کنید که تجربه ی مشتریان چه قدر برای شرکت هایی مانند Apple،BMW،IKEA،Louis Vuitton،Sony و Zara مهم و حیاتی است.
    ۱٫۲ چالش های سطح شرکتی
    با توجه به مطلب فوق،معتقدیم که ۳ چالش سطح شرکتی وجود دارد که باعث سنگین شدن هزینه ی تغییر و تحولات برای برند سازان جدید آسیا می گردد.اول این که ،ریشه ی بسیاری از این شرکت ها تجاری است،این مسئله به ویژه در مورد شرکت های خانوادگی صادق است.تفکر تجاری بیشتر بر سود بالا و حاشیه ی کمتر تمرکز دارد.از این رو،بیشتر به اعتقادی قوی بر مزایای استراتژی “Push” یعنی( فروش و کانال ها) می انجامد تا به استراتژی Pull (یعنیبرند سازی و جاگذاری). بیشتر برندسازی جدید آسیا بدون تمرکز بر تحقیق و توسعه یا ایجاد نوآوری ها مستقیماً از تجارت به تولید روی آوردند.این مسئله در تضاد کامل یا بیشتر شرکت های اروپا،آمریکا،کره و ژاپن است که تمرکز آن ها بیشتر بر تحقیق توسعه بوده و حول نوآوری های مهم در بخش هایی مانند تولید انرژی،مخابرات،برق مصرفی،هواپیمایی و تولیدات اتوماتیک بودند.نوآوری ها که تحت حمایت حقوق انحصاری بودند،اقتباس دیدگاهی بلند مدت را که بر عکس استراتژی Push، بر مبنای استراتژی pull بود. تسهیل می بخشیدند.
    دوم این که با توجه به فاصله ی بیشتر قدرت در فرهنگ آسیایی،شاهد اتکای بیشتری بر مدیریت آمرانه در منطقه هستیم.
    سوم این که برند سازان جدید آسیا ،تمایل زیادی بر سرمایه گذاری در تحقیقات بازار و نیز خدمات مشاوره ی برند و استراتژی دارند.این مسئله کسب مهارت های مورد نیاز برای موفق شدن در برند سازی را دشوارتر می سازد.ممکن است این موضوع ناشی از فاصله ی بیشتر قدرت باشد شاید به موجب آن مالکان و مدیران تمایل بیشتری به چالش های برند سازی شرکت های تولیدی آسیا داشته باشند.( Andreas Birnik & others, 2010)

     

    brand
    علاقه به برند سازی
    با توجه به این زمینه ، غافلگیر کننده نیست که مدیران بسیاری از شرکت های آسیایی نگران شده باشند. اکثر مدیران آسیایی به برندسازی به چشم اکسیر به دام انداختن کالا ها نگاه می کنند.حرکت به سمت بالای زنجیره ی ارزش،جذاب به نظر می رسد چون باعث می شود شرکت های تولید گرا، توجه خود را معطوف به روابط مشتری نموده و الزامات قیمتی بوجود آورند.شرکت ها بیشتر از این که،صرفاً تولید کننده باشند،می توانند حاشیه های ناچیز خود را بهبود بخشند و به سهم بیشتری از ارزش کل تولید شده دست یابند. چند علت دیگر برای تبدیل شدن بازاریابی به نقطه ی عطف مدیریت وجود دارد.همان طور که اشاره شد ،حاشیه های ناچیز تولید تحت فشار مداوم کاهش هستند.فرصت های تمایز در تولید ناب بسیار محدود هستند که به رقابت مبتنی بر قدرت بین بازیکنان می انجامد که شرکت های چند ملیتی آن ها امکان انجام بازی حذفی علیه یکدیگر را دارند.این شامل بازیکنان داخلی و بازیکنان بین المللی ساکن در کشور هایی می شود که هزینه های نیروی کار آن ها حتی کمتر است.جریان های قابل توجه سرمایه گذاری های مستقیم خارجی (FDI) به کشور های آسیایی نیز به این معناست که بسیاری از کشور های چند ملیتی در کارخانه های تولیدی ناحیه ی فعال هستند.از این موضوع این گونه بر می آید که شرکت های چند ملیتی خارجی از فرایند تولید با هزینه ی پایین مشابه تولید کنندگان آسیایی نظیر Dell در چین ،سود می برند.این مسئله باعث خنثی شدن برخی از منافع صادراتی شرکت های تولیدی آسیا شده و فشار بیشتری بر حاشیه ها وارد می کند.به علاوه شرکت های تولیدی داخلی در بازار های جدیدی مانند چین و هند،به شدت پی به این موضوع برده اند که رقابت بر مبنای کالا های اولیه،دیگر کافی نیست مشتریان متعلق به بخش های بزرگ خریداران پیچیده دیگر با کالا های ابتدایی ارضا نشده و تقاضا باعث متمایز شدن کالا و خدمات شده است.
    جاگذاری داخلی برند
    برای تضمین تجربه ی مطلوب مشتری،جاگذاری داخلی برند،ضروری است.تغییر غالب ذهنی تولید ناب به مالکیت برند مستلزم تغییرات گسترده در سازمان دهی است.یک برند داخلی همراه با فعالیت های جاری روانه ی بازار می شود تا جاگذاری آن به عوامل تعیین کننده ی قوی موفقیت تبدیل شود.اعتقاد ما این است شرکت ها بایستی علاوه بر پیشنهادات خارجی پیشنهادات ارزش داخلی را نیز توسعه دهند. این پیام ممکن است بسته بر مخاطبان نیاز به تقسیم بندی داشته باشد.اما از دیدگاه یک کارمند متوجه پاسخ هایی به سوال اصلی “این کار چه فایده ای برای من دارد؟” می شویم.تغییرات به آسانی ایجاد نمی شوند و افراد معدودی هستند که از عوض شدن لذت می برند.به این خاطر است که برند سازی بایستی جدی تلقی شود.ما ایجاد کارگاه ها و انجام بخش هایی حول رفتار برند با کارمندان سطوح مختلف سازمان را مفید می پندارند.این کار باعث زنده شدن برند شده و ریشه در فعالیت های روزمره ی کارمندان سازمان دارد.ترتیب بررسی ها و مطالعات داخلی در مورد برند می تواند ابزار حمایتی سودمندی برای ارزیابی تغییرات در طول زمان باشد. (Andreas Birnik & others, 2010)
    نتیجه گیری
    در دنیای امروز و با گسترش اطلا ع رسانی هر حرکت و تصمیم گیری سازمان توسط برند آن سازمان مورد ارزیابی قرار می گیرد و موفقیت ها و شکستهای سازمان با برند آن سازمان نمایان می شود، امروزه برند یا همان نام تجاری سرمایه بسیاری از کسب و کارها محسوب می گردد و ارزش و اعتبار نام تجاری یک شرکت چندین برابر ارزش دارایی های مشهود و قابل رویت آن است. از سوی دیگر برند یک حرکت ذهنی و روحی است که باید در ذهن مصرف کنندگان، خریداران، سهامداران، کارکنان و کاربران قرار گیرد. برندها دارای ماهیت اجتماعی هستند و آن برندی موفق است که افراد اجتماع نسبت به آن حس تعلق و مالکیت داشته باشند و آن برند را از آن خود بدانند و برای آن برند از همه نظر تلاش نمایند، بسیار دیده شده است که افراد جامعه ناخود آگاه یا برای جلب توجه دیگران تبدیل به بازاریابان رایگان برندها می گردند و بدون داشتن منافع مادی اقدام به تبلیغ و مطرح نمودن یک یا چندین برند خاص می نمایند.

    منابع
    [۱] جلال زاده ، سیدرضا . اختیاری ، مهناز ؛ « ارزش نشان تجاری در صنعت بانکداری». اولین کنفرانس بین المللی بازاریابی خدمات بانکی، تهران۲۲ -۲۱ آذر ۱۳۸۸ .
    [۲] نصیری پور ، اشکان . گوهری ، محمود رضا . نفیسی ، ابوالفضل ؛ « رابطه برند سازی و شاخص های عملکردی » . مجله مدیریت سلامت ، شماره ۱۳، ۱۳۸۹٫
    [۳] کاظمی راد، شیرین ؛ « بررسی تاثیر وفاداری مشتریان به برند بر ارزش ویژه برند ( جامعه مورد مطالعه : مشتریان کارت الکترونیکی بانک های خصوصی استان گیلان) » . پایان نامه کارشناسی ارشد ، تابستان ۱۳۸۸٫
    [۴] دعایی ، حبیب الله . فرزانه حسن زاده ، ژاله ؛ « مقایسه تطبیقی نگرش مشتریان به برندهای جهانی پوشاک ( مورد مطالعه مقایسه برندهای محلی ایران ، کره و ژاپن)». بررسی های بازرگانی ، شماره ۴۲، مرداد و شهریور ۱۳۸۹).
    [۵] سید جوادین ، سید رضا . شمس ، راحیل ؛ « عوامل تعیین کننده ی ارزش ویژه ی برند کفش ورزشی در میان گروه سنی جوانان ». پژوهشنامه ی علوم انسانی و اجتماعی مدیریت، سال هفتم شماره بیست و پنجم، ۱۳۸۶٫
    [۶] Ahmet Usakli. “Brand personality of tourist destinations: An application of self-congruity theory”, Tourism Management, 2010, Vol. 32,pp.127 – ۱۱۴٫
    [۷] P. Raj Devasagayam and Cheryl L. Buff . Timothy W. Aurand . Kimberly M. Judson ; “Building brand community membership within organizations: a viable internal branding alternative? ” , Journal of Product & Brand Management , 19/3 (2010) 210–۲۱۷
    [۸] Didier Louis . Cindy Lombart . “Impact of brand personality on three major relational consequences (trust, attachment, and commitment to the brand) ” , Journal of Product & Brand Management , 19/2 (2010) 114–۱۳۰
    [۹] Andreas Birnik . Anna-Karin Birnik . Jagdish Sheth . “The branding challenges of Asian manufacturing firms” , Business Horizons (2010) 53, 523—۵۳۲

    مولفین: دکتر حسین گنجی نیا و سمانه اخوان فومنی (دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی)
    منبع: ارسال شده توسط عضو پایگاه مقالات علمی مدیریت

     

     

      علی خویه 
    استاد دانشگاه، مشاور، محقق و مدرس در زمینه های مدیریت،بازاریابی، فروش، برندسازی، تبلیغات، اصول و فنون مذاکره
    با ۱۸ سال تجربه ی احرایی موفق
    تالیف و ترجمه ۱۲ عنوان کتاب تخصصی و مرجع

    اجرای پروژه های QS ، بازاریابی، مدیریت و مهندسی فروش، برندینگ و تبلیغات، باشگاه مشتریان و CRM، دپارتمان بازاریابی، توزیع و پخش و فروش مویرگی، اجرای جشنواره های فروش، پیاده سازی سیستم های جامع مدیریت فروش و بازاریابی، استقرار فرآیند های فروش، تدوین سیاست ها و استراتژی های فروش، اجرای ساده ترین و مناسب ترین روش های فروش و بازاریابی در جهت ارتقا فروش و رضایت مشتری، بهبود عملکرد تیم فروش و بازاریابی، ایجاد واحد CRM، استخدام و بکارگیری منابع انسانی مناسب و اثر بخش با متدهای روز دنیا و آموزش و استقرار آنها در سازمان،تحقیقات بازار و بازاریابی، بازارشناسی و بازارسنجی، منابع انسانی، رفتار مصرف کننده، بررسی و آنالیز روانشناسی خرید و روانشناسی فروش،مشاوره در حوزه های مدیریت، QS، بازاریابی، فروش، تبلیغات و ارتباطات، راهکارهای افزایش فروش

  • تدوین استراتژی برند

    تبلیغات شما
    Branding q

    تدوین استراتژی برند

     

     

    «نام تجاری، منشآ اصلی مزیت رقابتی و سرمایه استراتژیک سازمان است»

     

    مدیریت نام تجاری( برند) ایجاد ارتباطات یکپارچه و مؤثر در راستای ایجاد تصویر ذهنی مطلوب و ماندگار ازبرند در یک بنگاه اقتصادی، با بهینه سازی تخصص دورن سازمانی شرکای تجاری خویش و مدیریت پروژه های نوآوری، در توسعه بازار و محصولات می باشد.

    تعریف برند :

    در دیدگاه سنتی، برند، یک نام، عبارت یا اصطلاح، نشانه، علامت، نماد، طرح و یا ترکیبی از آنها که هدف آن معرفی کالا یا خدمتی است که فروشنده عرضه می کند و بدین وسیله محصولات خود را از محصولات شرکت رقیب متمایز می سازد.

    دیوید آکر می گوید : نام و نشان تجاری، سمبلی است که با تعداد زیادی دارایی و تعهد ذهنی پیوند خورده است و هدف آن شناسایی و تمایز محصولات است.

    اهمیت و ارزش نام تجاری

    نام و علامت تجاری یک شرکت در شمار با ارزش ترین دارایی یک شرکت می باشد.

    رشد سهم بازار کلید دستیابی به سود آوری است و مدیریت نام های تجاری راه دستیابی به بیش ترین سهم بازار است.به همین دلیل سرمایه گذاری بر روی نام های تجاری، از اولیت استراتژیک سازمان به شمار می آید. ارزش یک نام تجاری در واقع ارزش افزوده ای است که یک نام تجاری به یک محصول می دهد. ارزش ویژه یک نام تجاری به کثرت مشتریان کاملاً رضایتمند، وفادار و طرفدار آن نام تجاری بستگی دارد. این نوع مشتریان حاضرند بهای بیشتری را برای خرید یک برند خاص پرداخت نمایند.

    نقش نام تجاری در توسعه بازار

    • نام های تجاری قدرتمند، بر بیشترین سهم بازار تسلط دارند.
    • نام های تجاری قدرتمند، مانع ورود رقبای جدید بازار هستند.
    • نام های تجاری قدرتمند، راه توسعه شرکت در بازار های جدید می گشایند.
    • نام های تجاری قدرتمند، نقدینگی سازمان را افزایش می دهند.
    • نام های تجاری قدرتمند، قادرند در برابر امواج تحولات و شکست در بازار به مقابله برخیزند.
    • نام های تجاری قدرتمند، از سطح وفاداری عمیق مصرف کنندگان برخوردارند.
    • نام های تجاری قدرتمند، اعتماد مشتریان خود را جلب می کنند.
    • نام های تجرای قدرتمند، شکل گیری نوآوری در سازمان ها را تحریک می کنند.

     

     
     

    علی خویه

     

    علی خویه

    مدرس دانشگاه، سخنران، مشاور، محقق و مجری سیستم هاو برنامه های بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات، خلاقیت، تجارت و فروش – با بیش از ۱۸سال تجربه اجرایی، مولف و مترجم ۱۲ کتاب مرجع، کاربردی و تخصصی، عضو انجمن های ملی و بین المللی، مجری و مشاور بیش از ۲۰۰ پروژه مختلف در سراسر کشور،دارای سابقه بیش از ۳۵۰۰۰۰ نفر ساعت دوره ها و کارگاه های آموزشی و کاربردی و اجرایی به سازمانها شرکت ها و موسسات ملی و بین المللی و همکاری های مختلف اجرایی و تخصصی با برندهای معتبر و مشهور بین المللی، مشاور ارشد مدیران عامل مطرح و برندهای معتبر، با ارایه بیش از ۱۰۰ ها عنوان مقاله تخصصی، سخنرانی در بیش از صد سمینار مختلف و سخنران برتر ده ها سمینار، مهمان و کارشناس برخی از برنامه های صدا و سیما، عضو هیات تحریریه نشریات مختلف و مشاور مدیران عامل مطرح و برتر شرکت ها و سازمان های ملی و بین المللی …….

    www.khooyeh.ir

    تماس با ما:
    drkhooyeh@gmail.com

    سوابق گروه:
    ارایه بیش از ۵۰۰۰ ساعت مشاوره تخصصی به سازمان ها و برندهای معتبر،

    اجرای بیش از صدها پروژه تحقیقات بازار، برندسازی، رفتار مصرف کننده، کلوپ مشتریان، crm، مهندسیفروش وبازاریابی، کمپین تبلیغات، برنامه های ارتباطاتبازاریابی IMCو روابط عمومی، دپارتمان بازاریابی وفروش، برنامهبازاریابی،مشاوره فروش، مشاوره راهکارهای افزایش فروش، مشاوره مهندسی فروش، تشکیل دپارتمان فروش وبازاریابی اجرای پروژه های مهندسی فروش، راه اندازی و استقرار فروش و بازاریابیمویرگی، راه اندازی و استقرارفروشگاه، اجرای پروژه های چیدمان فروش، تربیت فروشنده و ویزیتور، استخدام فروشنده و بازاریاب، راه اندازی پخش و توزیع مویرگی، استقرار نرم افزارهای فروش، مشاوره نرم افزار و سخت افزار فروش، فروش انلاین، مشاوره فروشگاهمجازی، مشاوره ارتقا فروش، مشاوره ترفیع فروش، اجرای جشنواره های فروش، دوین شرح وظایف سطوح مدیریتی و مهندسی فروش، پیاده سازی و بهینه سازی سیستم های جامع مدیریت فروش و بازاریابی در سازمان، طراحی تدوین و استقرار فرآیندهای فروش، تدوین سیاست ها و استراتژی های فروش سازمان با هماهنگی مدیران، بررسی و آنالیز روانشناسی خرید و روان شناسی فروش، تحقیقات رفتار مصرف کنندگان، اجرای جشنواره های فروش وبازاریابی، آنالیز دلایل شکست روشهای اجرایی در جذب مشتریان جدید، بهبود سطح حفظ مشتری جهت افزایشفروش و ایجاد جریان درآمد اضافی، ایجاد واحد crm اثربخش و اجرایی در شرکت و سازمان ، شناسایی نیازهای مشتریان و جلب اعتماد آنها برای خرید، آموزش تیم فروش در جهت بهبود عملکرد، تکنیک های رفتار شناسی و رفتارسنجیمشتریان در فروش، طبقه بندی انواع مشتریان و تکنیک های فروش به آنها، طراحی و نظارت بر چرخه عملیاتفروش، طراحی عملیات ستادی فروش، اجرای مناسب ترین وساده ترین روشهای فروش و بازاریابی، مشاوره در جهت کاهش هزینه های بازاریابی و فروش

     
     

     

     

     

    مراحل تدوین مدیریت برند

    مرحله اول : استراتژی برند

    شناخت فرصت های جدید یا نهفته بازار سپس ایجاد سیستم معماری شفاف، مرحله ایجاد جایگاه برند دربازار برای اثرات کوتاه مدت و ارزش بلند مدت اجرا خواهد شد به طوری که ارتباط منطقی بین برندها و دیگر محصولات در طول زمان و با گسترش سازمان، همواره حفظ شود.

     

     

     branding new

     

    • تحقیقات و پژوهش بازاریابی (Marketing Research)
    • بررسی شرایط محیطی بازار در ایران و بررسی بازار مصرف (محیط درون سازمانی و بیرون سازمان)
    • مشاهدات بازار و شناسایی عرضه کنندگان بازار
    • تحلیل رفتار مصرف کننده
    • انتخاب گروه هدف (Target Group)
    • ویژگی های جمعیتی گروه هدف
    • الگوی مصرف گروه هدف
    • نگرش و سبک زندگی و عقاید مصرف کنندگان گروه هدف
    • بررسی رسانه های مورد استفاده گروه هدف
    • تعیین بنا و ساختمان برند (Brand structure)
    • با شفاف شدن معماری برند می توان تصویر دقیقی از رشد برند در آینده و ضرورت ایجاد برندهای بعدی و یا زیر برندها ایجاد نمود و از تردید در تصمیم گیری ها پرهیز کرد.
    • ایجاد جایگاه برند (Brand Positioning)

    ایجاد جایگاه برند حساس ترین و مهمترین بخش از استراتژی برند است و تعریف شخصیت برند و محصول به همراه کلیه ویژگی های آن و آنچه می خواهیم از جایگاه برند در ذهن مخاطب ایجاد شود و ما را از رقبا متمایز نماید در این بخش شفاف شده و به بیانیه جایگاه تبدیل می شود.

    • بیانیه جایگاه برند (positioning statement)
    • نهادینه کردن جایگاه برند دورن سازمان (internal Brand Alignment
    • طراحی یکپارچه برند (corporate design)
    • نام گذاری و هویت کلامی (Naming &Verbal identity)
    • حفاظت از برند (Brand protection )

     

    مرحله دوم : برند سازی (Brand lnnovations)

    • نوآوری های برند
    • نوآوری های محصول
    • تغییرات کیفی و فرمولاسیون محصول براساس مطالعات بازاریابی
    • طراحی محصول و بسته بندی
    • تعیین جایگاه قیمت
    • تعیین تنوع محصولات

     

    • راه کارهای بازار (Retail solutions)
    • تحقیقات میدانی و مشاهدات خرده فروشی ها
    • برنامه ریزی جغرافیایی عرضه کالا
    • آموزش نیروهای فروش
    • ابزارهای پیشبرد فروش

     

     

    • تعیین اولویت ها و سهم کانال های فروش
    • پشتیبانی از مراکز توزیع کالا و فروشگاهها
    • ارتقای چیدمان و فراوانی کالا در بازار خرده فروشی
    • ارتباطات برند (Brand communication)

    مدیریت برند ترکیبی از نظم و هنر است. ما قادر به تولید و ایجاد ابزار های ارتباطات بازاریابی برای ایجادبرند با کارایی بیشتر و با ارزش تر می باشیم. از آنجایی که برند، محصول را برای گروه خاصی از مصرف کنندگان تشریح می کند، هر نوع ارتباط در این راستا می بایست براساس استراتژی برند و گروه مخاطب پایه ریزی شود.

    • تبلیغات رسانه ای (ATL) :

    تبلیغات نیرومندترین ابزار آگاهی بخش در شناساندن برند یک شرکت، کالا، خدمت، یا اندیشه و دیدگاه می باشد. تبلیغات هنگامی به خوبی کارساز است که محدود به بازار هدف باشد.

    رسالت تبلیغ                                  انتخاب پیام                      تعیین بودجه و برنامه ریزی رسانه

    طراحی و تولید برای رسانه ها         خرید رسانه                       ارزیابی تبلیغات

    • تبلیغات غیر رسانه ای (BTL) :

    تهیه و چاپ نسخه های اطلع رسانی، ابزارهای بصری نقاط عرضه کالا، نمونه گیری کالا، فعال سازیبازار و اسپانسر تبلیغاتی در این بخش برنامه ریزی می شود.

    • روابط عمومی (Public Releations) :
    • مهندسی افکار عمومی، خبرسازی موج آفرینی
    • ایجاد خبرنامه داخلی، نشریه و یا مجله ویژه شرکت
    • حضور در نمایشگاه ها
    • تهیه و انتشار خبر، مصاحبه ها، آگهی و اطلاعیه
    • برگزاری سمینار و انجام تشریفات
    • برنامه ریزی روزهای ویژه و رویدادها
     
       

     

     

     

     

     

    بهترین کالا، جدید آن و بهترین دوستان قدیمی آن است.

                                                                                                                 « امام علی (ع)»

     

     بارزترین مهارت بازار یابان ، توانایی آن ها در ایجاد، حفظ، مراقبت و ارتقای نام تجاری است.

                                                                                                                                                    «فیلیپ کاتلر»

        

          Act boldly and unseen forces will come to your aid.          

                                                                                             »Dorothea Brande«

     

                                        

     

                                                                                                                      

      علی خویه 
    استاد دانشگاه، مشاور، محقق و مدرس در زمینه های مدیریت،بازاریابی، فروش، برندسازی، تبلیغات، اصول و فنون مذاکره
    با ۱۸ سال تجربه ی احرایی موفق
    تالیف و ترجمه ۱۲ عنوان کتاب تخصصی و مرجع

    اجرای پروژه های QS ، بازاریابی، مدیریت و مهندسی فروش، برندینگ و تبلیغات، باشگاه مشتریان و CRM، دپارتمان بازاریابی، توزیع و پخش و فروش مویرگی، اجرای جشنواره های فروش، پیاده سازی سیستم های جامع مدیریت فروش و بازاریابی، استقرار فرآیند های فروش، تدوین سیاست ها و استراتژی های فروش، اجرای ساده ترین و مناسب ترین روش های فروش و بازاریابی در جهت ارتقا فروش و رضایت مشتری، بهبود عملکرد تیم فروش و بازاریابی، ایجاد واحد CRM، استخدام و بکارگیری منابع انسانی مناسب و اثر بخش با متدهای روز دنیا و آموزش و استقرار آنها در سازمان،تحقیقات بازار و بازاریابی، بازارشناسی و بازارسنجی، منابع انسانی، رفتار مصرف کننده، بررسی و آنالیز روانشناسی خرید و روانشناسی فروش،مشاوره در حوزه های مدیریت، QS، بازاریابی، فروش، تبلیغات و ارتباطات، راهکارهای افزایش فروش

  • مشاوره و آموزش بازاریابی-فروش-برندینگ

    دوره های آموزشی

    Khooyeh.ir

    ردیف

    نام دوره

    استاد

    1

    اصول بازاریابی

    علی خویه

    2

    اصول و فنون مذاکرات حرفه ای

    علی خویه

    3

    اصول خرده و عمده فروشی

    علی خویه

    4

    بازاریابی و فروش تلفنی

    علی خویه

    5

    اصول گزارش نویسی و جمع آوری اطلاعات بازار

    علی خویه

    6

    مدیریت منطقه ویزیت

    علی خویه

    7

    اصول شناسایی و تحلیل رفتار مصرف کننده

    علی خویه

    8

    پخش و لجستیک

    علی خویه

    9

    بازاریابی و فروش بین المللی

    علی خویه

    10

    روانشناسی ارتباط با مشتری

    11

    مدیریت زمان

    علی خویه

    12

    روانشناسی  تکنیک های تخفیف در فروش

    علی خویه

    13

    روش های طبقه بندی مشتریان و روش های جذب مشتریان از دست رفته

    14

    هدف گذاری فروش

    علی خویه

    15

    مراحل فروش

    علی خویه

    16

    اصول و مهارت های کار تیمی

    17

    روش های خلاقیت و نوآوری در فروش

    علی خویه

    18

    تحلیل رفتار فروش رقبا

    علی خویه

    19

    مدیریت هوش هیجانی در کار

    20

    ویزیت مویرگی

    علی خویه

    21

    تکنیک های بازارگرمی و فضاسازی فروش

    علی خویه

    22

    مهارت های دفاع کلامی در فروش و زبان بدن

    23

    راه کارهای ویزیت در شرایط سخت و کسادی بازار

    روش های مقابله با  ترفند مغازه داران در فروش

    علی خویه

    24

    اصول صندوق داری و نقدینگی

    علی خویه

    25

    ترفیعات و مشوق های فروش

    علی خویه

    26

    مشتری مداری و تکنیک های ارتباط با مشتری

    27

    ارتباط اثربخش

    علی خویه

    28

    سفارش گیری و مدیریت سفارش تکنیک های فاکتورنویسی

    علی خویه

    29

    خدمات پس از فروش

    30

    بودجه بندی فروش

    علی خویه

    31

    فروش مشاوره ای –مسائل حقوقی در فروش

    32

    برگشت از فروش

    33

    چیدمان فروشگاه

    علی خویه

    34

    اصول انبارداری

    35

    حسابداری فروش و کنترل موجودی

  • بازاریابی هتل

    بازاریابی آنلاین هر روز پیچیده‌تر می‌شود؛ به‌خصوص برای هتلدارانی که باید در مورد این نوع تاکتیک‌ها بیشتر بدانند و در سایت‌های جست‌وجو برای هتل‌ها موقعیت بهتری را نسبت به بقیه هتل‌ها پیدا کنند.

    متخصصان بازاریابی الکترونیک برای هتل‌ها 15 نکته کلیدی مهم در این مسیر را برشمرده‌اند که در ادامه به این موارد اشاره و آنها را توضیح خواهیم داد:

    1- شخصی‌سازی: مسافران در سایت‌های متنوعی به دنبال هتل مورد نظر خود می‌گردند، از این‌رو این موضوع بسیار حیاتی است که شما فضای اختصاصی خود را در اینترنت داشته باشید؛ وب‌سایت، وبلاگ و… توجه کنید که شبکه‌های مجازی خانه خود شما نیستند اگرچه به حضور در آنها نیاز دارید. سرمایه‌گذاری روی راه‌اندازی وب‌سایت در کنار ابزارهای مناسب SEO مواردی حیاتی برای بازاریابی دیجیتال شما هستند.

    2- SEO جدید: بهینه‌سازی جست‌وجو بر مبنای استانداردهای جست‌وجوی گوگل و پیاده‌سازی آن برای جست‌وجوی بهتر در اینترنت باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

    3- رزرو موبایلی: از مهم‌ترین نکات است و در حال حاضر به‌عنوان یک ضرورت به آن نگاه می‌شود نه به‌عنوان یک اختیار. در حال حاضر حدود 25 درصد از حجم رزرو هتل‌ها از طریق موبایل انجام می‌شود. این موضوع برای رده سنی جوان‌تر طبق آمار تا 38 درصد بیشتر است.

    4- ترک رزرو: آیا می‌دانستید که حدود 98 درصد از کسانی که از وب‌سایت هتل استفاده می‌کنند قبل از اتمام روند خرید سایت را ترک می‌کنند؟ بنابراین باید پرسید که چگونه هتل‌ها می‌توانند از این رقم بسیار بالا جلوگیری کنند؟ استفاده از ابزارهای «ترک رزرو» یکی از این راه‌ها است. این ابزار برای شناخت و ارسال دوباره ایمیل و بازاریابی خلاقانه برای کسانی است که روند رزرو را ترک می‌کنند. سایت به روز، وب سایت سازگار با موبایل و توجه به موارد زیر از دیگر نکاتی است که می‌تواند در این خصوص به شما کمک کند. 39درصد از بازدیدکنندگان وب‌سایت در مرحله اول تنها به نگاه کردن و چرخیدن در وب‌سایت بسنده می‌کنند و نیاز به جست‌وجوی بیشتر دارند؛ 37 درصد، قیمت‌ها را با موارد دیگر مقایسه می‌کنند؛ 21 درصد از آنان نظرات دیگر مسافران را جویا می‌شوند؛ 13درصد به دلیل طولانی بودن مسیر رزرو از ادامه مسیر منصرف می‌شوند؛‌ 9 درصد به دلیل مسائل فنی مانند از دست رفتن اتصال به اینترنت از دست می‌روند؛ 7 درصد به دلیل قوانین و محدودیت‌های پرداخت از ادامه روند خرید صرف‌‌نظر می‌کنند.

    5- اَبَر جست‌وجو: راه زیادی برای دستیابی به این ابزار که برای هتل‌ها قابل استفاده باشد وجود دارد.

    6- پرداخت موبایلی: این یکی از مهم‌ترین نکات برای انگیزش مخاطب به جهت اتمام روند خرید است.

    7- داشتن خانه شخصی: هتل‌ها، وب‌سایت و فضای شخصی خود را دارند و اطلاعات را بنابر خواسته و نیاز مخاطب آماده و ارائه می‌کنند.

    8- سرمایه‌گذاری روی شبکه اجتماعی: در حال حاضر همه به این موضوع واقف هستند که کسب‌وکارها برای فعالیت حقوقی در فضای شبکه‌های اجتماعی نیاز به پرداخت مبلغی به‌عنوان هزینه فعالیت دارند. بنابراین سرمایه‌گذاری هم به صورت منابع مالی و هم منابع انسانی برای مجموعه‌های گردشگری بسیار حیاتی است.

    9- محتوای مبتنی بر اشخاص: هتل‌ها باید محوریت اطلاعات را بر مبنای کاربر قرار دهند و نیازها و خواسته‌های مشتریان را به خوبی بشناسند.

    10- بازاریابی برنامه‌ریزی شده: داشتن استراتژی‌های بلندمدت برای بازاریابی دیجیتال از ابزارهای مهم کار است.

    11- محتوای صوتی تصویری: بیان مطالب و اطلاعات به زبان صوتی و تصویری یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای بسیاری از برندها است که بتوانند محتوای مورد نظر خود را از طریق وب‌سایت‌های خود و شبکه‌های اجتماعی با مخاطبان خود در میان بگذارند.

    12- استراتژی مبتنی بر تجربه: مشتریان ترجیح می‌دهند به هتلی وفادار بمانند که به ویژگی‌ها، خواسته‌ها و نیازهای آنان توجه داشته باشد. به‌عنوان مثال اینترنت رایگان، دسترسی به رویدادهای ویژه، نمایش‌های لباس و مد، دسترسی VIP و… از جمله مواردی است که می‌تواند مشتریان ثابت و وفادار بسازد.

    13- نزدیک بودن به تکنولوژی: 91 درصد از کاربران گوشی‌های هوشمند، دائما از این ابزار استفاده می‌کنند و هتل‌ها نیز باید از این مزیت برای بازاریابی خود استفاده بهینه داشته باشند.

    14- نسل جدید: توجه به نسل جدید به طور ویژه از جمله مواردی است که به هتل‌ها در بازاریابی دیجیتالی کمک می‌کند.

    15- رویکرد جامع برای مدیریت درآمد: تغییر رفتار مصرف‌کنندگان، هتلداران را وادار می‌کند که از استراتژی‌های جدید بازاریابی و فروش استفاده کنند تا بتوانند به مشتریان هنگام تصمیم‌گیری کمک و به درستی منابع درآمدی خود را مدیریت کنند.

    منبع: دنیای اقتصاد Donya-e-eqtesad.com

  • راهكارها و مشكلات بازاريابي بين المللي

     

    راهكارها و مشكلات بازاريابي بين المللي

     

     

    بهار 1391

    فهرست مطالب

    عنوان………….صفحه

    مقدمه. 1

    تعريف بازاريابي  بين المللي.. 1

    حيطه عم بازارياب  بين المللي.. 4

    عوامل قابل كنترل. 4

    عوامل غير قابل كنترل خارجي.. 5

    رموز موفقيت  در بازارهاي بين المللي.. 6

    تجارت بين المللي.. 9

    نظريه هاي اقتصاد  بين المللي.. 10

    نظريه بهره وري  نيروي  كار. 10

    نظريه عوامل توليد. 11

    نظريه  دوره عمر محصول. 12

    روند تجارت جهاني.. 13

    مثلث اقتصادي جهان.. 16

    سياست هاي تشويق  صادرات.. 16

    مداخله  دولت ها در تجارت  بين المللي.. 17

    محدوديت  هاي تجاري.. 19

    آمار بازرگاني  خارجي ايران.. 22

    صادرات  محصولات غير نفتي.. 22

    مسائل ، مشكلات و راه كارهاي پيشنهادي.. 24

    منابع. 26


    مقدمه

    در اين فصل تعريف و قلمرو كار  بازاريابي  بين المللي  مطرح مي شود . سپس  كلياتي راجع  به  انگيزه حضور شركت ها  در بازارهاي جهاني  و حيطه عمل بازاريابي  مشتمل بر  دو بخش  عوامل قابل كنترل   و عوامل غير قابل  كنترل مورد بررسي  قرار مي گيرد .  پس از آن ،  انواع استراتژي  هاي بازاريابي بين المللي  و رموز موفقيت  و مهارت هاي  مورد نياز  براي مديران بازاريابي  بين المللي  ارائه خواهد شد.

      تعريف بازاريابي  بين المللي

    به طور كلي بازاريابي بين المللي  به فعاليت هايي اطلاق مي شود  كه براي ارضاي نيازهاي  مصرف كنندگان  صورت مي گيرد .  البته تعاريف  متعددي  از بازاريابي ارائه شده است  كه  در ذيل  به تعدادي از آن ها اشاره  مي شود:

    • تشخيص نيازها،  توانمندي برآورده  كردن آنها،  وا يجاد و حفظ  مطلوبيت  براي مصرف كننده  و سود براي توليد كننده
    •   اتخاذ استراتژي  يكپارچه اي با هدف ارضاي نيازمندي هاي مشتريان
    •   فعاليتي انساني براي ارضاي نيازها و خواسته ها از طريق مبادله فراگير
    •   تلاش هايي نظام يافته  براي شناخت نظام بازار و اقدام مناسب   براي پاسخگويي به انواع تقاضاها  با توجه  به نظام ارزشي جامعه.

    به طور كلي بازاريابي بين المللي عبارت است  از فعاليت هاي  تجاري براي رساندن  كالا و خدمات يك كشور  به مشتريان ي در ساير كشورها  به منظور كسب  سود بازاريابي بين المللي  همچنين شامل  عمليات توليد  و فروش  كالا و خدمات در بيش از يك كشور  است ، بي آنكهي  كالايي از مرزهاي  كشور اصلي عبور كند . مثلاً شركت فورد  كه محل اصلي آن  در  امريكاست،  خودروي توليد شده در آلمان  را به ساير كشورها  صادر مي كند. به همين دليل  گاهي به بازاريابي  بين المللي،  بازاريابي  چند مليتي  نيز اطلاق مي شود.

    لازم به توضيح است  كه  مفهوم ، مراحل  و اصول بازاريابي جنبه استاندارد  دارد و در تما بازارها  و كشورها قابل اجرا است .  بنابراين وجه تمايز  بازارياب بين المللي  و  بازاريابي داخلي  مروط به حوزه فعاليت  آن هاست .  يعني بازاريابي  بين المللي تجارت  در يك كشور خارجي  و احياناً تعميم  آن شيوه تجارت به بيش از يك كشور است.

    اين تفاوت  در حوزه فعاليت  كه موجب پيچيدگي  و تنوع امور  مي شود،  كسب  دانش و مهارت  ويژه اي  به نام بازاريابي بين المللي را اجتناب پذير مي سازد .  از جمله مسائل مورد توجه  در بازاريابي  آگاهي از مسائل  كشور(هاي)  ديگر ، تدوين  استراتژي  مناسب و معمول  داشتن  اقدامات خاص  براي حضور در بازاريابي هايي است  كه  محيط آن   براي خارجيان  ناپايدار  و نامطمئن است.

     

    کتاب اسرار تجارت بین الملل - خویه
    فهرست کتاب اسرار تجارت بین الملل تالیف و ترجمه علی خویه

     

     

     

    فصل اول

    مباني بازاريابي  بين المللي

     

     

     

      حيطه عم بازارياب  بين المللي

    اساساً  در كار بازاريابي   يك رشته عوامل   غير قابل كنترل  ميحطي دخالت دارد كه مربوط  به محيط  بازار وضعيت رقابت،  شرايط اقتصادي  جامعه،   و مقررات  وضع شده است؛  در  حالي كه در بازاريابي  بين المللي  علاوه بر اين عوامل  ، مسائل محيطي  كشورهاي  مقصد نيز حائز اهميت  است؛ چرا كه در هر كشور  شرايط ويژه  بازار و مقررات خاص ،  كار بازاريابي  بين المللي  را پيچيده مي كند  . در شكل 1-1  عوامل محيطي  موثر بر بازاريابي بين المللي  به سه گروه  عوامل   قابل كنترل،  عوامل غير قابل  كنترل داخلي  و عوامل  غير قابل  كنترل خارجي  تقسيم شده است .

      عوامل قابل كنترل

    عوامل  قابل  كنترل  شامل سياست هاي كالا و خدمات،  پيشبرد فروش،  سياست  هاي  قيمت گذاري   و كانال هاي توزيع  است  كه به طور كلي برنامه  تلفيقي  يا آميخته  بازاريابي نيز  ناميده مي شود . اين عوامل  كه با رعايت سياست هاي سازمان تنظيم مي شود و تا حدودي  جنبه  بلند مدت دارد، در كنترل سازمان است  و سازمان با تعديل  آن ها بر اساس رقابت،  محدوديت هاي قانوني  ، مقررات كنترلي   دولت ها ، وضعيت آب و هوا و سليقه هاي  مصرف كنندگان  مي تواند  به نحوي برنامه  بازاريابي  بين المللي  را تدوين كند   كه انعطاف  لازم و قابليت  تطبيق با عوامل  محيطي  را داشته باشد.  به اين تريب  شركت با اتخاذ  استراتژي  مشخص و اعمال   سياست هايي  مي تواند با وجود  عوامل غير قابل  كنترل موفقيت  فعاليت هايش  را تضمين كند.

     

    عوامل غير قابل كنترل خارجي

    دايره هاي  بيروني در شكل 1-1  بيانگر شرايط  و عوامل غير قابل كنترل  كشورهاي ميزبان  است و هر يك  به كشوري خاص  اختصاص دارد .  هر چه شركت ها  با تعداد بيشتري   از بازارهاي خارجي  ارتباط داشته باشند،  بالطبع  با مسائل بيشتري  مواجه مي شوند؛ زيرا  اتخاذ سياست هاي  خاص در يك بازار تعميم  به بازار ديگر نيست . معمولاً هر شركتي  در موطن خود  پيش بيني هاي  واقعي تري از عوامل محيطي به عمل مي آورد   و بر اين اساس  مي تواند تصميماتي  منطقي نيز اتخاذ كند؛  در حالي كه تحليل اوضاع  و شرايط كشرهاي  خارجي كار شاقي است  و پيش بيني هاي واقعي  عمدتاً مقدور نيست .  گاه اوضاع و احوال  دو كشور نه تنها تشابهي با هم ندارد بلكه  با هم در تضاد نيز هست .  از عوامل غير قابل  كنترل مي توان  به ابعاد سياسي،  قانوني ،  اقتصادي ، بازار رقابت،  سطح پيشرفت  و تكنولوژي،  وضعيت سياسي ، سيستم توزيع،  جغرافيا  و مسائل فرهنگي اشاره  كرد . برنامه بازارايابي   بين المللي  بايد شامل  نوعي  برنامه آميخته  بازاريابي منطبق با شرايط محيط خارجي باشد.

    همان طور  كه اشاره شد حضور   در يك كشور خارجي مسائل خاص  خود را دارد .  اصولاً شركت صادر كننده  با محيط نا آشناست  و از طرف ديگر  در بازار  به او  به چشم بيگانه  نگريسته مي شود .  اين بيگانگي  در جو سياسي  حاكم  بر كشوري كه شركت  در آن فعاليت  مي كند نمود بارزي   مي يابد . حكومت ها اقتدار   ويژه اي در تعديل  فعاليت  خارجيان دارندي   و اصولاً هر گاه  با مشكلات سياسي   واقتصادي مواجه مي شوند  در رويه ها  و مقررات مربوط به فعاليت خارجيان تغييراتي مي دهند،زيرا اين كار سهلترين   و پسنديده ترين   كارها از نظر مردم جامعه  است  و چون دولت ها  در قبال خارجيان مسئوليت  اندكي حساس مي كنند اين تغييرات  را براحتي  و بسرعت   اعمال مي كنند . به بيان ديگر ،   شركت خاري  درهر حال بيگانه  محسوب و بسهولت قرباني    تغييرات سياسي مي شود.

    نتيجه اين كه،  شركت هاي خارجي  در يك كشور ثبات  زيادي ندارند  و با تغيير ساختار  حكومت  يا حزب حاكم مقررات خاصي بر آن ها تحميل مي شود . بعضي از اين   تغييرات،  ريسك هاي تجاري  محسوب مي شود  و سرمايه گذاري  را تحت الشعاع  قرار مي دهد . بنابراين  ماهيت تجارت  و سرمايه گذاري  خارجي مخاطره آميز است   اين امر  ايجاب مي كند  كه مطالعه شرايط  كشورها با دقت  صورت پذيرد  و از كپي برداري  سياست هاي تدوين  شده در كشور خود و يا يك كشور  ديگر و تعميم آن ها  به ساير بازارها  اجتناب شود.

    رموز موفقيت  در بازارهاي بين المللي

    در اين زمينه تحقيقات  نسبتاً وسيعي  صورت گرفه است  كه هر يك به يك جنبه  پرداخته و لذا  بر حسب موضوع تحقيق، به نتيجه خاصي دست يافته است  . در اينجا رموز  موفقيت در بازارهاي بين المللي  از دو جنبه ديدگاه  هاي  فكري و مهارتي  لازم  بررسي مي شود.

    مهارت هاي  بازاريابي بين المللي عبارت است از :

    1. دانش و اطلاعات عمومي : به دانش تجارت جهاني ،  و شناخت وضعيت جغرافيايي  ، سياسي، اجتماعي،  فرهنگي و اقتصادي  محيط مربوط  است . اين مهارت  كه به آن مهارتي  شناخت محيط  نيز اطلاق مي شود  در اين بخش  و بخش دوم مورد بحث  قرار مي گيرد.
    2. مهارت تجزيه و تحليل:   به مهارت ارزيابي  بازار و رقابتي،  درك رفتار مصرف كننده ،  و تحقيق  بازاريابي مربوط  است . در اين  مهارت  به كارگيري عملي ساير  دروس بازاريابي   و فروش در سطح  بازارهاي بين المللي  و نيز جمع آوري   ارزيابي  و تفسير اطلاعات  براي استفاده  در امر تجارت  مورد نظر است .
    3. مهارت استراتژيك:  به شناخت ضرورت  صادرات،  اتخاذ تصميمات  استراتژيك  رقابتي و راه هاي  ورود به بازارهاي  خارجي  مربوط است،  كه در بخش  چهارم به آنها پرداخته  مي شود.
    4. مهارت عملياتي: عبارت است  از به كارگيري فنون  بازاريابي  در سطح بازارهاي  بين المللي  و تدوين برنامه  آميخته بازاريابي  بين المللي شامل سياست هاي كالا و خدمات، سياست  هاي  ترفيع فروش،  سياست  هاي  قيمت گذاري  و توزيع   كه موضوع بخش پنجم است.
    5. مهارت مديريتي:  به نحوه اجراي عمليات مربوط است  و شامل  مباحثي چون برنامه ريزي ، كنترل و سازماندهي دربازارهاي خارجي  است .

     

     

     

     

     

     

    فصل دوم

    تجارت بين المللي


    تجارت بين المللي

    تجارت در جوامع  و بين ملل گوناگون  به زمان هاي بسيار قديم  باز مي گردد  كه اقام  اوليه اي چون  آگوراها  در يونان  يا فريوم ها  در رم بازارهايي  براي مبادله  كالا بر پا كرده بودد .  اين بازارها  بتدريج رشد  و توسعه يافتند  تا امروز كه ما شاهد بازار جهاني هستيم  كه در آن ارتباطات ماهواره اي   خريداران و فروشندگان  را در اقصي نقاط  كره  زمين با هم مرتبط  كرده و تقاضاي  رو به رشدي براي كالاها   به وجود آورده است .  اين  بازار و اقتصاد جهاني  كه به يك رقابت  جهاني منجر  شده است   مزاياي بيشماري  براي هر دو گروه فروشندگان  و خريداران داشته است . فروشندگان  از باز شدن بازارهاي جديد  و رشد يافتن   بازارهاي كوچك سود مي برند   و خريداران رقابت  بين فروشندگان.

    در دنياي كنوني  تجارت جهاني  اهميت اقتصادي   زيادي براي بسياري  از  كشورها  دارد و به همين دليل  آن هاسعي دارند  فعاليت هاي  تجاري  جهاني را در جهت منافع خودشان تحت كنترل  قرار دهند.  در اين فصل ابتدا نظريه هاي  عمده اقتصاد  بين المللي  مطرح و سپس روند   تجارت بين المللي،  وضعيت آن در قرن بيستم   و مثلث اقتصادي   جهان شرح داده  مي شود . درا دامه تراز پرداخت ها و موازه  تجاري كشورها ،   دلايل مداخله  دولت ها در  عمليات تجاري و انواع سياست  هاي  حمايتي حكومت ها  در عرصه تجارت خارجي مطرح  خواهد شد .  همچنين مكانيزم هاي  جهاني تسهيل كننده تجارت از قبيل  گات، صندوق  بين المللي  پول و بانك  جهاني مورد بررسي  قرار مي گيرند . بخش نهايي  نيز به تشريح بازرگاني   خارجي ايران اختصاص دارد.

     

     نظريه هاي اقتصاد  بين المللي

    در مورد مزيت  اقتصادي ارائه  برخي  كالاها  و خدمات در يك كشور خاص  و اينكه چرا  توليد آن ها  در ساير كشورها چنين مزيتي ندارد  بحث هاي زيادي  صورت گرفته است . قبل از ورود به بحث  اين نكته را متذكر مي شويم   كه طي بيست سال گذشته   تجارت نه تنها   رشد  زيادي داشته  بلكه  الگوي  آن نيز تغييراتي كرده است .  كشورهايي كه مقدار  معتنابهي از كالاي خاصي را صادر مي كردند  اكنون وارد كننده  آن  كالاها هستند  . براي مثال  امريكا  كه قبلا آهن آلات  به ساير كشورها  صادر مي كرد  در حال حاضر وارد كننده آن است . مثال  ديگر در زمينه تغييرالگوي  تجارت ژاپن است  كه قبلاً كارهاي  ارزان  و دست ساز  توليد مي كرد ولي هم اكنون  در توليد  كالاهاي پيشرفته  با كشورهاي قدرتمند  جهان رقابت مي كند.

     

     

    نظريه بهره وري  نيروي  كار

    قديمي ترين   و ساده ترين   بخش نظريه نسبي  كه تفاوت هاي بين المللي  را شامل مي شود  مساله بازده  نيروي كار است .  مثلاً اگر نيروي  كار  ژاپني زمان كمتري  نسبت به يك نيروي كار فرانسوي براي توليد   يك كالا صرف كند ( با فرض ثابت بودن  سطح دستمزد   در هر دو كشور)  ژاپن  يك امتياز نسبي   در توليد آن كالا  دارد . چون كمتر   بودن زمان كار  هزينه  نيروي انساني  را كاهش مي دهد.

    تحقيقات نشان داده  است كه بين تجارت  و بازده نيروي  كار  ارتباط مستقيم  وجود دارد.  يكي از ضعف هاي  اين نظريه  اين است  كه توضيح نمي دهد  چرا بهره وري  در يك كشور  كمتر يا بيشتر است .  ديگر اينكه  در اين نظريه  به طور ضمني  فرض مي شود عامل نيروي  كار تنها  عامل در توليد كالاست؛  در حاليكه عوامل بسياري مثل سرمايه،  منابع طبيعي  نيز در توليد دخالت  دارند كه زمينه  بحث نظريه ديگري به نام نظريه  عوامل توليد است.

    نظريه عوامل توليد

    اين نظريه  بر دو فرض واقعي   بنا نهاده شده است  : فرض اول  اينكه براي توليد كالاهاي متفاوت نيازهاي  وجود داردي .  مثلاً صنعت  ماشين آلات سنگين  و صنعت نساجي  هر دو براي توليد نياز  به سرمايه و كارگر   دارند،   ولي نياز ماشين آلات  به سرمايه  بيش از  صنعت نساجي است . فرض دوم اينكه  كشورها  از نظر منابع طبيعي نيز با هم  تفاوت  دارند . نتيجه  اين نظريه اين است  كه كشورهايي كه در آن ها نسبت كارگر  به سرمايه زيادترو در نتيجه  دستمزد  پايينتر است  قادر به توليد  كالاهاي كاربرند،  بر عكس كشورهايي  كه در آنها نسبت  سرمايه بيشتر است مي توانند  كالاهاي سرمايه  بر صادر كنند . براي مثال،  كشورهاي شمال  افريقا وطلا و كانادا  نيكل  صادر مي كنند،   چون اين منابع  را به مقدار زياد  در اختيار دارند .  اين نظريه توضيح  مي دهد كه چرا امريكا ماشين آلات  هواپيما  صادر  به عوض  آهن آلات و پوشاك-  كه  مستلزم صنايع  غير پيشرفته  و كاربري است  وارد مي كند .

    هر چند اين نظريه الگوي  تجارت بين المللي  را تشريح مي كند  ولي  در مورد يك  كالاي بخصوص  پيام ويژه اي ندارد . اين موضوع اساس نظريه  ديگري به نام  دوره عمر  كالاست.

    نظريه  دوره عمر محصول

    اين نظريه  به اين دليل  كه در آن هم تغييرات تكنولوژي  لحاظ شده  و هم تغييرات داده ها  پويا توصيف شده است .  اين نظريه عمدتاً  اختراع وسايل  پيشرفته  را  در كشورهاي  صنعتي مد نظر  قرار مي دهد  و طبق آن تغيير  الگوي تجارت   بين الملل همواره  اجتناب ناپذير  است . مثلاً زماني  در امريكا توليد  لوازم الكتريكي  و تصويري مزيت  اجتناب ناپذير است . مثلاً  زماني در امريكا   توليد  لوازم الكتريكي و تصويري  مزيت  اقتصادي داشت،  ولي اكنون ندارد . دليل اين تحول  را طبق نظريه  دوره عمر محصول  بايد در نقش تكنولوژي ،‌سطح توليد، هزينه حمل و نقل و تغييرات  داده ها جستجو كرد.

    طبق اين نظريه  يك كالاي جديد پيشرفته   در مرحله ابتدايي با مشكلات فروش  و توليد مواجه است   توليد انبوه  آن به دليل عدم  تكامل طرح  و تجزيه و تحليل  دقيق مقدور نيست .  لذا ميزان  تليد محدود است و عرصه در حاشيه بازار   و براي قشري  خاص  و عموماًمرفه   صورت مي پذيرد.  در مرحله بعدي  بازار توسعه صادرات   به كشورها  مرفه آغاز  و سپس توليد رشد   مي يابد .  افزايش توليد باعث  كاهش هزينه ها مي شود،   ولي رقابت نيز آغاز مي شود  و  تازگي كالا از بين مي  رود .  سپس روش  توليد  استاندارد مي شود و فرايند توليد  تكامل يافته،   نياز به كاركنان  ماهر از بين مي رود .  بدين ترتيب بازار  رشد مي يابد  و ورود شركت هاي  جديد به عرصه توليد  با عطاي معافيت هاي  مالياتي   گمركي  تسهيل شده ،  قيمت بشدت كاهش  پيدا مي كند.

     

      روند تجارت جهاني

    در طول سي سال  پس از جنگ جهاني دوم،  تجارت بين الملل هجده برابر افزايش يافته   است ، در حالي  كه  توليد ناخاص  ملي در سطح جهان  تنها نه برابر شده است . اين روند  رشد بيانگر  گسترش فزاينده تجارت جهاني است .

    تجارت جهاني  كه در سال 1950  بالغ بر 50 ميليارد  بود امروزه  به 4 تريليون  افزايش يافته است .  رشد  تجارت بين المللي   بين سال هاي 1980-1987  به طور متوسط   ساليانه 13 درصد گزارش شده است .  تجارت جهاني  در سال 1990   معادل 3500 ميليارد  دلار بوده است  كه 55 درصد  آن  را كالاي توليدي  و بقيه را خدمات  از جمله حمل و نقل،   بيمه و اطلاعات  تشكيل مي داده است (  اين آمار شامل   فروش شعبات  شركت ها در داخل  ساير كشورها  نيست . رقم  اين گونه معاملات  براي شركت هاي  امريكايي  در سال 1981 حدود 100 ميليارد دلار بوده است) .

    سهم بخش خدمات  در تجارت بين المللي  روز به روز بيشتر  شده است .  در سال 1989 سهم كل خدمات  و سرويس هاي  حمل و نقل،  جهانگردي ،  بيمه ، بانكداري،  آموزش و خدمات مديريتي  در تجارت بين المللي بالغ بر 690  ميليارد دلار بوده است  كه 20 درصد  كل تجارت جهاني است . رشد اين نوع  تجارت  كه تجارت نامرئي  ناميده مي شود   در آينده  بمراتب بيش از  رشد كالاهاي صنعتي توليدي پيش  بيني شده است . امروزه خدماتي  از  قبيل آنچه ذكر شد  حدود نيمي از درآمد  كشورهاي پيشرفته  را به  خود اختصاص  داده است . مثلاً  در امريكا  70 درصد  توليد ناخالص  ملي و 75  درصد كل اشتغال  به خدمات تعلق دارد. امريكا، فرانسه  و انگليس  بزرگترين صادر كنندگان  خدمات هستند.

    برخي از مواردي  كه به افزايش تجارت جهاني  منجر شده عبارتند از :

    1. كوتاه شدن  فاصله كشورها  و افزايش ارتباطات تلفن نمابر  و كامپيوتر ارتباطات  را  تسهيل و زمينه رشد   تجارت را فراهم  كرده است .
    2. گسترش مرزهاي جغرافيايي  به اين ترتيب  كه توليد  در چند كشور   مي گيرد  و با استفاده از امكانات  حمل و نقل سريع،   هماهنگي و ارائه  به بازار فروش  ميسر مي شود.
    3. رشد سازمان هاي  بازاريابي  و سرويس دهنده ها  توزيع كنندگان ،  بانك ها ،   نمايندگان فروش و ديگر كانال هاي  توزيع همگي  انتقال كالاهاي  يك كشور  را به كشور ديگر  تسهيل  مي كنند.
    4. اقدامت و تسهيلات ويژه  دولت ها اين اقدامات  در قالب تشويق صادرات و اعطاي تسهيلات  وارداتي روز  به رز در حال افزايش است.
    5. تنوع نيازهاي انساني   و گستردگي   منابع تامين آن ها  اين امر باعث  شده  هر كشور  در  توليد كالاي بخصوصي تخصص يابد  و مبادله كالا  و خدمات  بين كشورها  اجتناب ناپذير  شد.

    در دنياي كنوني  كمتر كشوري  را  مي توان يافت  كه كاملاً  خود كفا باشد؛  زيرا محدود كردن  مصرف كالاها  به توليدات داخلي  موجب پايين آمدن  سطح زندگي مردم،   كاهش حق انتخاب آنان  در تامين نيازها  و كاهش سطح كيفيت   كالاها مي شود .   با اين  حال نسبت واردات   به صادرات در تمامي  كشورها يكسان نيست .  سطح واردات  در كشورهاي  ژاپن ، امريكا و مكزيك پايين تر از 15  درصد توليد ناخالص ملي است در حالي  كه  واردات هلند  و بلژيك 45 درصد توليد ناخالص ملي است . كشور ژاپن  در اين جدول نمونه جالبي  است . اين كشور  با امكانات  و منابع طبيعي   محدود با وارد كردن  مواد اوليه    توليد و صادرات  محصولات ساخته شده ،   اقتصاد خود را متوازن كرده است .

    شش كشور  عمده صادر كننده  و وارد كننده  عبارتند از  امريكا،  ژاپن،  آلمان،  فرانسه ، انگليس  و ايتاليا . حجم صادرات  و واردات  اين شش كشور تقريباً دو سوم كل تجارت جهان است . يعني 140كشور ديگر  جهان فقط يك سوم كل تجارت را در  اختيار دارند . جالبتر اينكه  تجارت بين كشورهاي صنعتي در سال 1987 حدود 7/43  درصد كل تجارت جهان گزارش شده است.

    اقتصاد  جهاني  در حالت انتقال   از اقتصاد ملي  به اقتصاد گروهي  يا جهاني است .  حوادث اخير  از قبيل فروپاشي  ديوار برلين،  متلاشي شدن كمونيسم   و توفيق اتحاد اروپا   اين انتقال را سرعت داده است . آمار سرمايه گذاري  اروپا و ژاپن  و امريكا با يكديگر  بيانگر اين روند است . امريكا ساليانه  بيش از 80 ميليارد  دلار كالا و خدمات  به ژاپن  صادر  مي كند . انگليس  640  شركت در بين سال هاي 1978-1989  در امريكا خريداري  و  حدود 250 ميليارد دلار  نيز مستقيماً سرمايه گذاري كرده است . ژاپن اين كارخانه  توليد  خودرو  در امريكا داير كرده است   كه محصولاتش   به اروپا صادر  خواهد شد .

    مثلث اقتصادي جهان

    قسمت اعظم  تجارت بين المللي  در دست سه قطب  اقتصادي بزرگ جهان  يعني امريكاي شمالي (امريكا و كانادا) ، كشورهاي اروپايي  و ژاپن است  كه مثلث اقتصادي  جهان را تشكيل داده اند  اين سه قطب   از لحاظ فرهنگي  و اقتصادي  تفاوت هاي زير بنايي  با يكديگر دارند،  با وجود اين فاصله ها  را كم و موانع  تجاري را تا حدودي رفع كرده اند . بيشترين خطر  كشتيراني، اتوبون هاي  پيشرفته و سيستم هاي مدرن  راه آهن  اين سه منطقه را با هم وصل  مي كند . البته  هر كشور سيستم  حمل و نقل  پيشرفته اي  براي حمايت  تجارت خود  را در اختيار دارد.

    سياست هاي تشويق  صادرات

    هنگام بروز  بحران در پرداخت  بدهيها  و كمبود ار ز،  هر يك از كشورها  به منظور كسب   در آمد ارزي  استراتژيهاي  متفاوتي تدوين  و اجرا كرده اند،  مثل جايگزيني واردات  يا  افزايش صادرات  محصولات توليدي  . هدف از استراتژيها  و سياست هاي تشويقي  ايجاد تسهيلات،   تامين قسمتي  از  هزينه هاي  صادراتي  و ايجاد ثبات  و امنيت براي تجار است . طبق مطالعات  به عمل آمده  در خصوص چند كشور  در حال توسعه  اين سياست ها  اشكال  مختلفي دارد   كه برخي از آن ها  عبارتند از :

    1. سرمايه گذاري   زير بنايي در زمينه ارتباطات،  حمل و نقل،  تجهيزاتي مثل  سردخانه،   بانك هاي اطلاعاتي ،  و مراكز تحقيقاتي  و آموزشي
    2. تسهيل بوروكراسي و مقررات اداري (اخذ مجوزها،  لغو قوانين زائد)
    3. معافيت هاي  مالياتي براي  درآمدهاي  حاصل  از صادرات و كاهش  عوارض  گمركي
    4. اعطاي اعتبار  و وام بانك هاي  ترجيحي
    5. اعطاي يارانه  ، تخفيف  در هزينه هاي عمومي (مثل آب  و برق)،  و تقبل  هزينه هاي بازاريابي
    6. اجباري كردن رعايت استاندارد  رايج بين المللي
    7. تسهيل ورود   وخروج  تجار از كشور
    8. ايجاد صندوق هاي   تضمين صادرات  و برقراري  ثبات اقتصادي  از طريق بيمه كردن  محصولات يا تغيين نرخ ارز ثابت
    9. ايجاد مناطق   آزاد تجاري

    مداخله  دولت ها در تجارت  بين المللي

    بازارياب بين المللي  بايد اين واقعيت ر ا بپذيرد  كه هر كشوري  با تعرفه بندي،  سهميه بندي  و ساير تمهيدات  سعي در حمايت  و حفاظت بازار داخلي خود  در مقابل خارجيان  دارد . هر چند «گات»  درصدد كاهش تعرفه هاست‌ ،  كشورها هنوز  از ابزارهاي حياتي  بسيار بهره   مي جويند  و با استفاده از  قوانين   و مقررات ارزي ايجاد سدهاي  رواني سعي در كاهش واردات  كالاهاي غير ضروري  دارند .  تجار و موسسات  داخلي ساختار بارز  را به نحوي طراحي   و اداره مي كنند  كه خود سدي در برابر  ورود كالاهاي خارجي   باشد .  مثل كرتسو  كه يك سيستم پيچيده  كانال توزيع  در ژاپن ايجاد كرده است.

    دلايل بيشماري  از سوي طرفداران  حمايت از صنايع  براي حفظ  محدوديت هاي  حكومتي بر  تجارت  بين المللي ارائه شده است  . اصولاً  مداخله دولت  در  تجارت بين المللي  در جهت دستيابي به  اهداف ذيل است:

    1. حمايت از صنايع داخلي نوپا
    2. حمايت از بازار داخلي
    3. حفظ ارز در داخل
    4. كمك به شكل گيري  سرمايه
    5. حفظ سطح  زندگي مردم
    6. حفظ محيط زيست
    7. صنعتي شدن كشور
    8. اشتغال
    9. دفاع ملي
    10. رشد تجارت
    11. دستيابي به اهداف سياست بين المللي

    از موارد مذكور ،‌  اقتصاددانان  دلايل نوپايي  صنايع، دفعاع ملي و توسعه صنعتي را براي اتخاذ سيستم هاي   حمايتي معتبر  مي دانند .  اما معتقدند  اصولاً اين گونه  سياست ها بايد  كوتاه مدت باشد . در صورتي كه كشوري  منابع، ظرفيت  بالفعل  يا نيروي انساني   مورد نياز  را داشته باشد   اعمال اين سياست ها  مي تواند تسهيل  كننده باشد .  ولي سياست حمايتي  معمولاً  به طول مي انجامد   و در نتيجه صنايعي  با  كارايي پايين تر  و غير قابل رقابت  با دنيا  در كشور شكل مي گيرد.

    صاحب نظران اقتصادي  كه از سياست حمايتي  دفاع مي كنند  اغلب موضوع  اشتغال  را مطرح  مي سازند . اصولاً مساله  بيكاري در هر جامعه  تبعات سياسي  و اقتصادي   دارد . اين مساله  باعث مي شود در اتخاذ  و اعمال سياست  تعرفه،  منافع اقتصادي تجارت  بين المللي  در بلند مدت ناديده  گرفته شود   در حقيقت اين مصرف كنندگان هستند  كه هزينه تعرفه   و ساير ابزارهاي  حمايتي را تقبل مي كنند.

    محدوديت  هاي تجاري

    همان طور كه اشاره شد  براي حمايت  از  صنايع موجود   توسعه آن ها  دولت ها اقداماتي  با عنوان محدوديت هاي تجارتي  معمول  مي دارند . البته گاهي  نيز مقاصد سياسي  علاوه بر  اهداف اقتصادي  براي سياستمداران  مطرح است . اين محدوديت ها  اشكال متنوعي  ارد كه در ذيل به برخي از آن ها اشاره مي شود:

    1- تعرفه : مالياتي است  كه حكومت ها از  كالاهاي وارد شده  به  كشور اخذ  مي كنند. وضع تعرفه ها  ممكن است  به  منظور ايجاد درآمد  براي دولت يا عدم  تشويق واردات  يا به هر دو منظور  صورت پذيرد.  تعرفه دو  گونه آثار اقتصادي  دارد: اول اينكه  باعث افزايش  قيمت كالاهاي وارداتي ي و در نهايت حمايت  از  صنايع داخلي  مي شود؛   دوم اينكه   باعث افزايش  قيمت كالاهاي وارداتي  و در نهايت حمايت  از صنايع داخلي  مي شود .  دوم اينكه يك منبع درآمد  دولت است . با وجد اين در بلند مدت  اين آثار محدود شده ،  فشارهاي تضعيف كننده  اي  به دنبال خواهد داشت .  در كل ، تعرفه   موجب افزايش  كنترل دولت،  محدوديت  در انتخاب كالا  و كاهش قدرت  رقابت توليد كنندگان  مي شود.

    2- سهميه   مقدار يا مبلغ معيني است  كه براي يك كالاي  بخصوص وضع  مي شود  . مثلاً واردات تلويزيون   در انگليس حد معيني   دارد  و در ايتاليا  براي واردات  موتور سيكلت از ژاپن  سهميه تعيين  شده است .  سهميه موجب  افزايش قيمت  و تعديل  رقابت مي شود.

    البته بعضاً  سهميه با توافق   وارد كننده  و صادر كننده  وضع مي شود  كه در اين حالت  به آن محدوديت  صادرات اختياري  اطلاق مي شويد . مثلاً ژاپن  و امريكا  در مورد مقدار  صادرات خودروي ژاپني  به امريكا توافق  كرده اند.

    3- تحريم  : محدوديت  قطعي براي جلوگيري از  خريد و واردات  كالاهاي معين  از  يك كشور است .  مثلاً واردات  محصولات شركت  غذاي كودك  نستله  به دليل زيان هاي  آتي براي كودكان  در يكي از كشورها  تحريم شد .

    4- محدوديت هاي مالي : اعمال  كنترل هاي ارزي  بر واردات  كالاها را محدوديت  مالي گويند  كه حكومت براي تقويت تراز پرداخت ها  يا حمايت  صنايع  خاص  به آن اقدام  مي كنند . البته اعمال  اين سياست به شكل هاي  مختلف صورت مي گيرد؛  مثلاً اعمال  حد معين يا سهميه بندي ارزي، فروش ارز  به نرخ هاي  متفاوت و اعمال   كنترل هاي  شديد براي  تخصيص  ارز از روش هاي  مختلف محدوديت هاي   مالي به شمار مي رود.

    5- استاندارد:  برقراري استانداردهايي  براي ورود كالا به منظور رعايت بهداشت، ايمني و كيفيت كالا از  جمله محدوديت هاي  تجاري است؛ مثلاً برخي  كشورها وجود  بر چسب كالا،   تاريخ توليد  و انقضاي مصرف  را براي  مواد غذايي  الزامي نموده اند.

    تجارت   خارجي از نظر  ماهيتي يك مبادله آزاد بين دو يا چند كشور است   كه براي هر دو طرف منافعي  در بردارد . البته به هر حال   يك طرف تجارت سود بيشتري كسب مي كند و حتي ممكن است   طرف ديگر مغبن  شود . مداخله ها  و حمايت هاي دولت ها  براي كاهش  ضررهاي احتمالي  تجارت خارجي است . اخيراً يك محقق استراليايي  ميزان اثر كاهش  اين حمايت ها  را بررسي كرده است. اين محقق نتيجه  مي گيرد  كه  اگر  كشورهاي عضو گات،   تعرفه و ساير  محدوديت ها  را تا ميزان 50 درصد كاهش دهند،  تجارت به ميزان 750 ميليارد  دلار افزايش  مي يابد.  از اين افزايش حدود 208 ميليارد دلار متعلق  به امريكا،  245 ميليارد  متعلق به اروپا  و 287 ميليارد دلار متعلق به آسيا  پاسفيك  خواهد بود.

     

     

     

     

      آمار بازرگاني  خارجي ايران

    صادرات  محصولات غير نفتي

    صادرات غير نفتي  در حال حاضر  حدود 4 ميليارد  دلار در سال است .  محققان اظهار   داشته اند  كه در سال 1389  ميزان توليد  و مصرف نفت  در ايران  برابر خواهد شد  و پس از آ‌ن اگر مصرف مواد سوختي كاهش نيابد ايران قطعاً  به واردات  اين مواد نياز خواهد  داشت . ازطرف ديگر ايران  براي گذران امور نيازمند حداقل 20 ميليارد  دلار در آمد در سال است  و چون از درآمد  نفت محروم خواهد شد   بايستي صادرات  كالاهاي غيرنفتي  خود را تقويت نمايد. ملاحظه   مي شود كه رساندن  صادرات غير نفتي از سطح  فعلي،  4 ميليارد، به سطح 20 ميليارد  دلار درطي تقريباً  يك دهه هدف دشواري است.

    علاوه بر اينكه  صادرات محصولات  غير نفتي  منبع مهم تامين ارز كشور است . در  افزايش درآمد  ملي و دستيابي به اين اهداف نقش  مهمي دارد : كاهش وابستگي  به صادرات تك محصولي ؛ افزايش اشتغال  در زمينه هاي مختلف كشاورزي ،  صنعتي  و معدني ؛  كاهش مهاجرت بي ريه  روستاييان  و صنعتگران به شهرهاي بزرگ، افزايش  و بهبود كيفيت تليدات  و افزايش توان رقابتي .

    براي درك بيشتر اهميت  صادرات  غير نفتي ارزش  فروش چند قلم  مواد معدني  را  با هم مقايسه كنيد :  ارزش يك تن نفت 150 دلار(  با فرض هر بشكه  نفت بيست دلار)، ارزش يك تن ميكا 520  دلار ، ارزش  يك تن دياتوميت 510 دلار  و ارزش يك تن  پرليت 500 دلار . بنابراين صادرات  مواد معدني  بازده اقتصادي  بيشتري دارد . حال اگر  مواد فقو  فراوري شود قيمت  بمراتب افزايش  خواهد يافت .  به عبارت ديگر صدور  محصولات نهايي  نسبت به مواد خام بازده اقتصادي   و مزيت بيشتري دارد . فراوري مواد  اوليه هم موجب  كسب درآمد ارزي بيشتر و هم باعث افزايش  اشتغال مي شود . اين در حالي كه است وابستگي  شديد ارزي   و اقتصادي كشور به نفت بسيار مخاطره آميز  است ..

    پاره اي از مسائل   و مشكلات  موجود در اين زمينه  به طور مختصر  عبارت است از :

    1.  بالا بودن قيمت كالاهاي صادراتي؛
    2. نبود سيستم منسجم  پولي و مالي در كشور؛
    3.  پايين بودن  سطح كيفيت  و ضعف بسته بندي؛
    4.  مسائل قانوني و مقرراتي ؛
    5.  نبود سيستم هاي  حمايتي (  برنامه ريزي ،  سرمايه گذاري،  سيستم هاي  تشويقي)؛
    6.  پايين بودن  سطح دانش مديريتي (  مقررات ساير كشورها،  شناخت  بازارها، بازاريابي  و تبليغات)؛
    7.   كاهش سطح توليد   و جاذبه هاي بازار داخلي ؛
    8.  ضعف   در تجهيزات  زير بنايي (  حمل ونقل،  انبار ،‌بانك و بيمه).

     


    مسائل ، مشكلات و راه كارهاي پيشنهادي

    -1 عدم نظارت كافي در توليد كالاهاي بين الملل در مبدا و ورود كالاهاي با كيفيت پايين و فاقد استاندارد هاي لازم به بازار ايران مخصوصاً كالاهاي بادوام و سرمايه اي كه موجبات زيان هاي مالي به مصرف كنندگان ايراني گرديده.

    -2 نگاه تجار و فعالين اقتصادي به بازار بين الملل صرفاً به عنوان يك بازار صادراتي و فروشنده كالا

    -3 عدم وجود بانك مشترك بين ايران و ساير كشورها جهت تسريع در امور تجاري

    -4 صادرات ايران به كشورهاي ديگر  صرفاً در زمينه مواد اوليه ، نفت و پتروشيمي

    -5 عدم شناخت تجار ايراني از منابع اصلي تامين كالا و همچنين اعتماد به سايت هاي نامعتبر و در پي آن ضررهاي مالي

    -6 انجام برخي معاملات تجاري توسط تجار ايراني بدون عقد قرار داد معتبر با فروشنده‌هاي ساير كشورها.

    -7 حركت هاي انفعالي در تجارت با  بين الملل و نداشتن برنامه مدون ميان مدت و بلند مدت

    -8 پيشنهاد به مسئولين سازمان بورس اوراق بهادار مبني بر بردن سهام قابل عرضه شركتهاي ايراني در بورس هاي  بين الملل

    -9 تاسيس بانك مشترك و ايجاد صندوق حمايت از سرمايه گذاري مشترك ميان ايران و كشورهاي ديگر.

    -10 تاسيس شركتهاي مشترك در زمينه خدمات بازرگاني(صادرات و واردات، ترانزيت) جهت فرآوري و  CIS صدور كالاهاي ايراني به كشورهاي ثالث از جمله افغانستان، عراق و ميان شركتهاي دو طرف (B2B)

    11-ايجاد پلتفرم مشترك جهت ايجاد پايگاه مجازي اطلاع رساني

    -12 برنامه ريزي براي بهر هبرداري مناسب از منطقه ويژه اداري براي صادرات مجدد

    -13 استفاده از ارزهاي رايج دو كشور در تسويه مبادلات بازرگاني

    -14 تشكيل كميته حكميت و داوري ميان اتا قهاي بازرگاني دو كشور

    -15 ايجاد تنوع در تركيب اقلام صادراتي كشورمان به ساير كشورها.

    16-امضاي موافقتنامه استاندارد و بازرسي كالاها و خدمات ميان كشورها.


    سميه بهشتي

    منابع

    1. International Marketing by Philip R. Cateora and John L. Graham March 2004
      2. International and Global Marketing: Concepts and Cases by Taylor W. Meloan and John L. Graham July 1977

     

  • وفاداری، تعهد، اعتماد به برند

    دلبستگي به برند

    تفكر دلبستگي به برند به نظرية وابستگي بين فردي برميگردد كه اولينبار بالبي (1979 (مطـرح كرد. او در تعريف اين نظريه، دلبستگي عـاطفي را رابطـهاي هدفمنـد و سرشـار از عواطـف بـين شخص و يك شيء يا موجود معرفي كرده است كه اين رابطـه يكـي از نيازهـاي پايـة انسـان را برآورده ميكند (هازان و شاور، 1994 .( تحقيقات در زمينـة بررسـي رفتـار مصـرفكننـده در رابطـه بـا برنـد نشـان داده اسـت كـه مصرف كننده ميتواند به برند نيز دلبستگي عاطفي داشته باشد (شاوتن و مك الكسـاندر، 1995.( دلبستگي عاطفي به برند، نشاندهندة پيوند بين مصرفكننده با برندي ويژه است كـه احساسـات به برند را در پي دارد (مالار، كرومر، هاير و نيففنگر، 2011 .( تحقيقات جديد نشان ميدهد دلبستگي به برند فراتر از عواطف محض به برند است و تمايل مصرفكننده به ماندن در رابطه با برند و دلبستهشدن به آن، علاوهبر ريشههـاي عـاطفي دلايـل شناختي و عوامل ذهني را دربرميگيرد. برايناساس، وان پـارك، مكينـز، پريسـتر، ايسـنگريس و ياكابوكي (2010 (مدلي جامع از دلبستگي به برند ارائه دادند كه عوامـل احساسـي و شـناختي را دربرميگيرد و شدت آن را اندازهگيري ميكند؛ بنابراين، در پژوهش حاضر دلبستگي به برند را بـا درنظرگرفتن عوامل شناختي و احساسي، بهعنوان ميزان پيوند نام تجاري به خود تعريف ميكنيم و برجستگي برند 1 كه دو عامل اصلي در مفهوم آن نقش دارند: اتصال برند 2 . اتصال به برند يعني دلبستگي موجب ايجاد رابطهاي با برند ميشود، بهطوريكه مصرفكننده آن را جزئي از خود تلقي ميكند و اين رابطه دو جنبة احساسي و شناختي را بين مصرفكننـده و برند شكل ميدهد (اسكالاس و بـت مـن، 2003؛ ادسـون اسـكالاس، 2004 و چـاپلين و جـان، 2005 .(وقتي مصرفكننده برند را جزئي از خود ميداند، نوعي يگانگي با برنـد حـس مـيكنـد و رابطهاي ادراكي را بين برند و خود شكل ميدهد كه شامل احساسات قوي درمورد آن نام تجاري است؛ مانند اضطراب درصورت وجودنداشتن برند مورد نظر، احساس افتخار از نمايش نام تجـاري خودش و… . درواقع، مصرف كنندهها با ملحق شدن به يك برند شخصيت خود را نشان مـيدهنـد (وان پارك و همكاران، 2010 .(ديگر شاخصة دلبستگي به برند (برجستگي برند) منوط به توانايي آن در ايجاد تصوير مثبت ذهني در مشتريان است. اين تصوير با ارائة كيفيت عالي ايجاد ميشـود و با تداوم آن بهصورت مستمر و پايدار توسعه مييابد. كاهش تدريجي با سقوط ناگهـاني كيفيـت محصول و كالا بهسادگي ميتواند تصوير ذهني مشتري را دربارة نام و نشـان تجـاري مخـدوش كند (تامسون، مكينز و وان پارك، 2005 .( دلبستگي به برند در درك چگونگي وفاداري مصرفكننده به برند كمـك مـيكنـد (اقبـالي و همكاران، 1393 .(همچنين، با توجه به نظـر تامسـون و همكـاران (2005 ،(دلبسـتگي بـه برنـد ميتواند شاخصي مناسب از ميزان وفاداري به برند را مشخص كند (تامسون و همكاران، 2005(؛ بنابراين ميتوان فرضية زير را مطرح كرد: فرضية چهارم: دلبستگي به برند بر وفاداري به برند تأثير دارد. همچنين، در اين پژوهش تأثير دلبستگي به برند و اعتماد به برند آزمون ميشود: فرضية پنجم: دلبستگي به برند بر اعتماد به برند تأثير دارد.

     

    انجمن برند ایران
    انجمن برند ایران
    رگزار کننده ی دوره های تخصصی برندینگ، برندسازی
    ساخت، توسعه و تقویت برند های ملی و بین المللی

     

     

    اعتماد به برند

     

    اعتماد را ميتوان بهصورت باورهاي مطمئن يك مصرفكننده تعريـف كـرد كـه در ايـنصـورت مصرفكننده ميتواند به فروشنده براي ارائة خدمات وعده دادهشده اطمينان يابد. اعتماد بـه برنـد خريداريشده شايد بهصورت قدرت نفوذ آن درنظر گرفتـه شـود كـه ممكـن اسـت رفتـار خريـد تكراري مصرفكننده را تقويت كند (ساهين، زهير و كيتابسي، 2011 .( اعتماد به برند، متغيري روانشناختي است و منعكس كنندة مجموعة فرضـيه هـايي در زمينـة اطمينان و قصد و نيتي است كه مشتري از برند ميشناسد. اعتماد به برنـد درجـهاي از توانـايي و ظرفيت برند در برآوردن وعدهها و قولهايش است (دهدشتي، جعفرزاده و بخشيزاده، 1391 .( اعتماد در حوزههاي مختلف مانند روانشناسي، جامعهشناسي، اقتصاد و همچنين حـوزههـاي كاربردي از قبيل مديريت و بازاريابي توجه بسياري از محققان مربوطـه را بـه خـود جلـب كـرده است. اعتماد به برند يعني احتمال يا انتظار زيادي وجود دارد كه برند مربوطه بـه نتـايجي مثبـت براي مصرف كننده منجر شود (روستا و همكاران، 1392 .( اعتماد به برند يعني داشتن احساس امنيت و اطمينان مصرفكننده هنگام تعامل با يك برنـد. اين اطمينان از نگـرش مشـتري بـه صـداقت و مسـئوليتپـذيري برنـد در حفـظ منـافع و رفـاه مصرف كننده نشئت ميگيرد. رسيدن به اعتماد به برند، فرايندي بلندمدت اسـت. در ايـن مسـير، برند قابل اعتماد، انتظارات مشتري را پاسخ ميدهد، وعدههاي خـود را عملـي مـيكنـد و بـراي مشتري ارزش قائل ميشود و موجب ايجاد اطمينان و اعتماد ميشـود (شـيرخدايي و نـوريپـور، 1393 .(اعتماد به برند بهمعناي احساس امنيت خريدار در تعامل با يك برند اسـت كـه براسـاس ادراك از قابليت اطمينان و مسئوليت پذيري برند درمقابل علايـق خريـدار بـهدسـت آمـده اسـت (حقيقينسب، يزداني و مرادي، 1390

    مصرف كنندهاي كه به نامي تجاري اعتماد ميكند، بيشـتر تمايـل دارد بـه آن وفـادار بمانـد، قيمت بيشتري براي آن پرداخت كند، محصولات جديد در دستهبنديهـاي موجـود را خريـداري كند و برخي از اطلاعات خود را درمورد سليقه، ترجيحات و رفتار به اشتراك بگذارد (چـادهوري و هالبروك، 2001 .(دلگادوبالستر و آلمن (2001 (اعتماد به برند را نقشـي كليـدي در ايجـاد تعهـد مشتري ميدانند، به خصوص در شرايطي كه درگيري خريدار در فرايند خريد زيـاد و تـأثير آن در مقايسه با رضايت كلي، قويتر باشد (دلگادوبالستر و آلمن، 2001 .(درنتيجه، ميتوان فرضيههاي زير را مطرح كرد: فرضية ششم: اعتماد به برند بر وفاداري به برند تأثير دارد. فرضية هفتم: اعتماد به برند بر تعهد به برند تأثير دارد.

     

    وفاداري به برند

    وفاداري به برند عبارت است از واكنش رفتاري تقريباً متعصبانه (در خريد يا توصية خريد) كه فرد در طول زمان به يك برند نشان ميدهد و رفتار وي موجب ميشود در فرايندهاي تصميمگيري و ارزيابي از ميان مجموعهنامهاي تجاري ديگر، گرايش ويژهاي به آن نام تجـاري پيـدا كنـد. ايـن واكنش تابعي از فرايندهاي روانشـناختي و ذهنـي فـرد اسـت (چـادهوري و هـالبروك، 2001.( انجمن بازاريابي آمريكا نيز وفاداري به برند را اينگونه تعريف ميكند: مزيتي كـه در آن مشـتري به جاي خريدن يك محصول از چندين عرضهكننده، آن را دائم از يك عرضهكننده خريداري كند (حسيني و رحيمي، 1388(؛ بهعبارت ديگر، وفاداري به برند احتمال رويگرداني نكردن از يك برند به برندي ديگر است، به ويژه در مواقعي كه آن برند با برخي عوامل تغييراتي را در كـالا و قيمـت ايجاد ميكند (انصاري و نصابي، 1392 .( مشتريان وفادار تمايل دارند تا هزينة بيشتري را براي نام تجاري مورد علاقـة خـود پرداخـت كنند. آنها ميتوانند با پيشنهادكردن آن نام تجاري به ديگران، مشتريان جديدي را براي شركت جذب كنند. در بازارهاي بسيار رقابتي، وفاداري مشتريان موجب ايجاد مزيت رقابتي پايـدار بـراي نام تجاري و شركت سازنده ميشود (حسـيني و رحيمـي، 1388 .(همچنـين، تعريـف ديگـري از وفاداري ارائه شده است كه شامل مفهوم تعهد مشتري ميشود: وفاداري، تعهدي عميق به خريـد دوبارة محصول يا استفاده از خدمتي برتر در آينده است كه بهمعناي خريـد دوبـاره از يـك برنـد عليرغم وجود تأثيرهاي محيطي و اقدامهاي بازاريابي رقبا براي تغيير رفتار است (موسيخـاني و همكاران، 1391 .(برايناساس، فرضية زير پيشنهاد ميشود: فرضية هشتم: وفاداري به برند بر تعهد به برند تأثير دارد

     

    تعهد به برند

    مورگان و هانت (1994 (تعهد را بهعنوان تمايل ماندگار به حفظ رابطهاي معين تعريف كردهاند. از لحاظ رواني، مشتريان بهعنوان اعضاي يـك سـازمان بـه آن سـازمان، نـام و نشـان تجـاري يـا محصولات آن وابسته ميشوند و با تمايل مسـتمر بـه حفـظ عضـويت، رابطـهشـان بـا سـازمان مستحكم ميشود (عبدالوند و نيـكفـر، 1390 .(گاربـارينو و جانسـون (1999 (تعهـد مشـتري را بهعنوان جزئي مهم از رابطة موفق تعريف ميكنند. بهدليل اينكـه موجـب رفتارهـاي واسـطهاي ميشود و به ايجاد رابطهاي بلندمدت بين طرفهاي خدمات كمك ميكند (اليكاني و همكـاران، 2012 .(آكر (1991 (اظهار ميكند كه نام و نشان تجاري قوي با كيفيت بالا، بـه افـزايش تعـداد مشتريان متعهد منجر ميشود و درنتيجه، افزايش تعاملات و ارتباطات بين مشتري و عرضههاي شركت به بازار يا نام و نشان تجاري را بهدنبال دارد. درنهايت، نام و نشان تجاري اولويت نهـايي مشتري ميشود و باورهاي مشتري و در برخي موارد شخصيت آنها را شـكل مـيدهـد؛ بنـابراين تعهد مشتري، آرزوي مستمر مشتريان براي حفظ رابطه اي ارزشمند بـا نـام و نشـان تجـاري يـا سازمان است كه بهطورمستقيم يا غيرمستقيم از طريق تعهد بر پيامدهاي معامله تأثير مـيگـذارد (عبدالوند و نيكفر، 1390

  • عوامل موثر در بهره وری کارکنان و کارگران

    عوامل موثر در بهره‌وري

    عوامل موثر در بهره‌وري سازمان‌هاي دولتي را مي‌توان به دو دسته: عوامل برون سازماني و درون سازماني تقسيم كرد. ذيلاً اين دو دسته عوامل بحث خواهد بود.

    الف: عوامل برون سازماني: عواملي كه خارج از سازمانهاي دولتي مي‌باشند و بهره‌وري آنها را تحت‌تاثير قرار مي‌دهند، عوامل برون سازماني مي‌باشند. مهمترين عوامل برون سازماني به قرار زير مي‌باشند:

    1- عوامل فرهنگي: فرهنگ به عنوان عاملي حياتي باعث هدايت رفتارها در اعضاي جامعه مي‌شود. فرهنگ حاكم بر جامعه به عنوان چتري كليه رفتارهاي ما را شكل مي‌دهد. بحث بهره‌وري بدون توجه به فرهنگي كه در آن زندگي مي‌كنيم امري بي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فايده است. چنانچه در فرهنگ‌سازي معيارهايي را ايجاد نمائيم كه در تضاد و تقابل بهره‌وري قرار گيرند چگونه مي‌توانيم با شعار بهره‌وري به جلو حركت نمائيم. اگر در فرهنگ جامعه بهره‌وري معادل استثمار افراد تلقي شود بنابراين بهره‌وري در مقابل اهداف فرهنگي قرار خواهد گرفت. ارزش‌ها، عادات و ساير مقوله‌هاي فرهنگي با كار درست و درست‌ كاركردن ارتباطي تنگاتنگ دارند. جامعه‌اي كه در آن توفيق‌طلبي، خلاقيت، نوآوري، جلوگيري از ريخت وپاش‌ها(سازماني)، دوري از اسراف و تبذير منابع و استفاده بهينه از زمان به عنوان ارزش‌هاي ماندگار تلقي مي‌شوند راهي آسان بسوي روزهاي بهتر از گذشته را پيش روي دارد.

    2- عوامل اقتصادي: نوسانات و تغييرات اقتصادي كشور، مانند: سطح عمومي پرداخت حقوق و دستمزد در كشور، شرايط عمومي اقتصاد جامعه، مانند: بيكاري و تورم مي‌توانند در سطح بهره‌وري تاثير داشته باشند. به طور مثال: در شرايط تورمي بدليل كاهش ارزش پول رايج كشور افراد مجبور به كار بيشتر خواهند شد. پديده چندشغلي، موجب كاهش بهره‌وري خواهد شد.

    3- عوامل اجتماعي: وجود روابط اجتماعي مبتني بر همكاري و مودت، انضباط اجتماعي، سطح آموزش عمومي جامعه، تركيب جمعيت، نرخ رشد جمعيت، سطح سواد و بهداشت و نرخ بيكاري در بهره‌وري سازمان‌ها موثر مي‌باشند.

    ب- عوامل درون سازماني: عواملي كه داخل ساختمانهاي دولتي مي‌باشند و بهره‌وري آنها را تحت تاثير قرار مي‌دهند، عوامل درون سازماني مي‌باشند. مهمترين عوامل درون سازماني به شرح زير مي‌باشند:

    1- نيروي انساني: ارتباط بهره‌وري سازمان با نيروي انساني انكارناپذير است. زيرا عوامل مادي در دستان توانمند انسان قالب‌ريزي مي‌شوند. انسان صاحب دانش و تخصص است كه مي‌تواند از منابع سازمان بهترين استفاده را نمايد.  بنابراين انسان بهر‌ه‌ور انسان با كيفيت است و انسان باكيفيت، انسان بادانش و تخصص است.

    2- فضاي سازمان: استقرار تجهيزات، ابزارها و ماشين‌آلات سازمان و طرز قرارگيري افراد در مكان‌هاي سازمان مي‌تواند در چگونگي انجام كارهاي سازمان تاثيرگذار باشد.

    3- حقوق و دستمزد: حقوق و دستمزد پرداختي كاركنان بايد در آنها ايجاد انگيزه لازم را فراهم آورد. به عبارت ديگر كاركنان بايد مقدار حقوق و دستمزد پرداختي را با كار انجام شده خود مرتبط و منصفانه بدانند. معمولاً در نظام پرداخت بخش دولتي افزايش حقوق كاركنان ثابت و يكسان به صورت سالانه انجام مي‌شود و آن عملاً رابطه‌اي با عملكرد كاركنان ايجاد نمي‌كند. تحقيقات بسياري ارتباط بين حقوق و دستمزد و افزايش كارايي و بهره‌وري را در سازمان نشان داده است. پرداخت‌هاي سازمان به كاركنان بايد بر اساس عدالت باشد. آنچه به عنوان معيار انگيزشي در حقوق و دستمزد به حساب مي‌آيد درك عادلانه و منصفانه بودن حقوق و دستمزد از جانب كاركنان است.وجود نظام پرداختي كه كاركنان منصفانه‌بودن آن را بخوبي لمس و حس نمايند از اهم امور در جهت افزايش بهره‌وري به حساب مي‌آيد.بطوركلي افراد بر اساس تئوري برابري آدامز كه يكي از تئوريهاي فرايندي انگيزشي است داده‌هاي خود را(تحصيلات، تجربه، كوشش و وفاداري) را با ستاده‌هايي كه از سازمان دريافت مي‌كنند كه مهمترين و مشهودترين آن نزد افراد حقوق و دستمزد مي‌باشد، مورد بررسي قرار مي‌دهند و بعد با مقايسه ستاده‌هاي ديگري و داده‌هاي خود با داده‌هاي ديگري، اگر احساس عدالت در آنها انگيزش ايجاد خواهد شد.

    4- آموزش كاركنان: آموزش و پرورش كاركنان براي توانمندسازي كساني كه در دستگاههاي دولتي مشغول هستند، امروزه در سراسر جهان يكي از برنامه‌هاي راهبردي مديريت دولتي شناخته مي‌شود، اين بدان دليل است كه همه‌چيز به كيفيت آن گره خورده است. شركت اي بي ام(IBM) در سال 1985، 2 ميليارد دلار بابت برنامه‌هاي آموزش كاركنان خود اختصاص داد، جالب توجه است كه سود خالص اي بي ام در آن سال 6 ميليارد دلار بود. كاركنان ژاپن بطور متوسط ساليانه 28 روز در كلاس‌هاي ضمن خدمت شركت مي‌كنند. آمار و ارقام توجه به آموزش نيروي انساني در كشورهاي راقي نشان‌دهنده اهميت آن در توسعه بهره‌وري مي‌باشد. بقول حكيم و دانشمند چيني كنفوسيوس« اگر براي يكسال ميوه مي‌خواهي گندم بكار اگر براي ده سال ميوه مي‌خواهي درخت بكار و اگر مي‌خواهي براي صدسال زندگيت تامين باشد در فكر ساختن انسان باش» و يا اشاراتي كه انديشمندان ايران زمين در باب اهميت آموزش و فراگيري دانش نموده‌اند، كه نمونه‌اي از آن به قرار زير است:

    چون جهان سراسر آگهي است                                 آنكه بي‌جان است از دانش تهي است

    اعتلاي جان چواي دل آگهي است                             هر كه آگه‌تر بود جانش قوي است

    (جلال الدين مولوي)

    5- تكنولوژي: انتخاب و بكارگيري تكنولوژي مناسب بعنوان ابزار و روشهايي كه انجام كار را موجب مي‌شوند در افزايش و يا كاهش بهره‌وري موثر هستند. انتخاب ابزار، ماشين‌آلات، روش‌ها و ساير ابزارهاي توليد كننده كالا و يا ارائه دهنده خدمات در كاهش هزينه‌ها و افزايش ستاده‌هاي سازمان مي‌توانند موثر باشند.

    6- تشويق و پاداش: كاركنان بايد براي انجام كارها بنحو مطلوب و تداوم در بهتر انجام دادن كار پاداش مناسب دريافت نمايند. مديران در خيلي مواقع به اين موضوع كه پاداش هرچند كوچك بر عملكرد كاركنان تاثير دارد، واقف نيستند. در اين رابطه مثالي از نظر خواهد گذشت: فرض كنيد براي انجام بخشي از كارهاي سازمان از استراحت خود و خانواده‌تان چشم‌پوشي نموده‌ايد و بعد از پايان آن كار جهت تحويل به مدير خود مراجعه مي‌كنيد، مدير شما حتي زحمت لبخندزدن و تكان دادن سر و يا يك ابراز احساسات ساده را نيز به خود نمي‌دهد. آيا شما در انجام مناسب كارهاي محوله همانند گذشته عمل مي‌كنيد و يا دلسرد مي‌شويد؟ بسياري پژوهش‌ها نشان مي‌دهد عدم دريافت پاداش براي عملكرد شغلي استمرار در انجام كارها به نحو مطلوب را كاهش مي‌دهد. مديران شايد بر اين باور باشند كه حقوق و دستمزد دريافتي كاركنان پاداشي هميشگي و مناسب براي آنها است. درست است كه حقوق و دستمزد بعنوان يك عامل مهم در نگهداري و عملكرد كاركنان موثر است اما كاركنان خواهان دريافت پاداش‌هاي مختلف و متنوعي در ارتباط با عملكرد خود مي‌باشند. پاداش مي‌تواند مادي و غيرمادي باشد. پاداش شامل بسياري موارد ساده همانند: لبخندزدن، تشكركلامي، سرتكان دادن به معناي رضايت و… مي‌باشد. بر مديران است تا با استفاده از مشوق‌ها و پاداش‌هاي متنوع و مختلف عملكرد مطلوب در سازمان را توسعه دهند.

     

    جذب و نگهداشت منابع انسانی با استعداد و کارآمد
    جذب و نگهداشت منابع انسانی با استعداد و کارآمد

     

    7- فرهنگ سازمان: فرهنگ سازمان نقش مهمي در ارتقاء و يا كاهش بهره‌وري سازمان : مي‌تواند ايفا نمايد. فرهنگ سازمان مي‌تواند تشويق كننده تنبلي وتن‌پروري و يا پركاري و تلاش، كيفيت و دقت در انجام كارها و… باشد. فرهنگ سازمان مي‌تواند مانع بهره‌وري و يا تسهيل كننده آن در مجموعه سازمان باشد.

    پاسخ به سوالاتي كه به صورت نمونه ذيلاً مي‌آيد نشان دهنده توجه و يا عدم توجه فرهنگ حاكم سازمان به بهره‌وري مي‌باشد.

    – نگرش مديران نسبت به افزايش بهره‌وري چيست؟

    – انديشه و نگرش كاركنان نسبت به كار، سازمان و ارتقاء و توسعه جامعه چگونه است؟

    – آيا كاركنان نسبت به كار، سازمان و جامعه علاقه‌اي دارند؟

    – آيا روش‌هاي سازمان در جهت اهميت دادن به نيروي انساني است؟

    – آيا نيروي انساني سازمان در تصميمات مشاركت داده مي‌شود؟

    – آيا عملكرد خوب در سازمان مورد تشويق قرار مي‌گيرد و پاداشي به آن داده مي‌شود؟

    – آيا جلوگيري از اسراف در كاركنان رواج دارد؟

    و…پاسخ به موارد فوق گوشه‌اي از جنبه‌هاي بسياري هستند كه فرهنگ سازمان را تشكيل مي‌دهند. داشتن فرهنگ سازماني كه در راستاي افزايش بهره‌وري حركت نمايد، مي‌تواند بهبود بهره‌وري را براي سازمان و ارتقاء سطح زندگي را در جامعه به ارمغان آورد.

    8- كيفيت زندگي كاري: كيفيت زندگي كاري اشاره به كوشش روانشناسان، جامعه‌شناسان و ساير دانشمندان علوم اجتماعي در راستاي توجه به نيازهاي انساني و قرار دادن آنها در محتوي شغلي است. يعني علاوه بر تخصصي كردن كارها كه مرهون زحمات افرادي همچون آدام اسميت و فردريك تيلور مي‌باشد توجه به نيازهاي رواني كاركنان را موردنظر قرار مي‌دهد. بحث‌هاي طراحي مجدد مشاغل كه با برنامه‌هاي گردش شغل، گسترش شغل و غني‌سازي شغل براي ايجاد كيفيت زندگي كاري معنا مي‌يابد، همه براي بهبود كيفيت و كميت كارهايي است كه توسط كاركنان صورت مي‌گيرد. از ديگر برنامه‌هاي كيفيت زندگي كاري ايجاد محيط كاري بدور از تنش‌هاي عصبي، ايجاد روابطي مبتني بر صميميت، اجازه ابراز عقيده به كاركنان و مشاركت آنها در تصميمات مي‌باشد. بطوركلي سازماني كه برنامه‌هاي كيفيت زندگي كاري را دنبال مي‌كند، افزايش و بهبود بهره‌وري را درون خود شاهد خواهد بود.

    9- سبك و روش مديريت: سبك و روش مديريت سازمان با بهره‌وري ارتباطي مستقيم دارد. بطور مثال، روش و الگوي مديريت مكانيكي در كوتاه مدت بهره‌وري را براي سازمان به ارمغان خواهد آورد و شاخص‌هاي بالاي بهره‌وري را در كليه عوامل(توليد و خدمات) نشان خواهد داد. اما در اين روش(مديريت) رشد بهره‌وري پايدار نخواهد بود و بزودي از سرعت و پايداري آن كاسته خواهد شد. در روش مديريت ارگانيكي علي‌رغم اينكه در ابتدا شاهد رشد چشمگيري در بهره‌وري نخواهيم بود اما در بلندمدت شاهد رشد شاخص‌هاي بهره‌وري در سازمان خواهيم بود. پژوهش‌ها نشان مي‌دهد اگر خواهان رشد بهره‌وري در كوتاه مدت هستيم روش مكانيكي پاسخگو مي‌باشد، اما اگر رشدي مستمر و پايدار در بهبود و ارتقاء بهره‌وري را مي‌خواهيم بايد از روش ارگانيكي در سازمان استفاده نمائيم اين مطلب در دو نمودار شماره 1و2 قابل مشاهده است. البته بيان اين نكته لازم است كه تغيير سبك مديريت در سازمان امري دلخواه و تصادفي نمي‌باشد بلكه شرايطي در ايجاد آن دخيل است كه ما را در انتخاب سبك و سياق مديريت هدايت مي‌كنند. بطور مثال توانايي نيروي انساني، تكنولوژي و… مي‌توانند در انتخاب سبك مديريتي تاثيرگذار باشند.

     

    جذب و نگهداشت منابع انسانی با استعداد و کارآمد
    جذب و نگهداشت منابع انسانی با استعداد و کارآمد

     

    بهره‌وري و مديريت دولتي نوين

    در دهه 1980 و اوايل دهه 1990 نگرش جديدي در مديريت دولتي پا به عرصه وجود نهاد. اين نگرش براي پاسخگويي و مقابله با نارسائي‌هايي كه نگرش سنتي و كلاسيك مديريت دولتي با آن روبرو بود، ايجاد شد. اين نگرش با عناوين مختلفي همچون:«مديريت گرايي»،«مديريت دولتي نوين»،«اداره امور دولتي براساس بازار»، و يا«دولت كارآفرين» ياد مي‌شود.مدل سنتي اداره در دهه‌هاي اخير كارايي مناسب خود را از دست داده است. بطوريكه بكارگيري آن موجب افزايش روزافزون هزينه‌ها، نارضايتي ارباب رجوعان، سردرگمي در انجام كارها، افزايش ضايعات كاري، ريخت و پاش‌ها و… شده است.مديريت گرايي يا مديريت دولتي نوين روشي است كه در جستجوي بكارگيري روش‌ها، فنون و ابزارهاي مديريتي در بخش دولتي است. بطوريكه سازمان‌هاي دولتي نيز مانند بخش غيردولتي با كارائي و بهره‌وري مناسب به ارباب رجوعان ارائه خدمت نمايند. اين نگرش تاكيد بر: برنامه‌ريزي منابع انساني، سنجش عملكرد كاركنان بر اساس استانداردها و شاخص‌هاي تعيين شده، تاكيد بر نتايج، كاهش تصدي‌گري دولت، ترويج نظم و انضباط در سازمان و… در بخش دولتي دارد.مديريت دولتي نوين براي افزايش بهره‌وري در بخش دولتي به دنبال دستيابي به اهداف زير است:

    1- اين مدل دستيابي به نتايج را به جاي توجه به فرايند كه در الگوهاي سنتي اداره امرو عمومي مرسوم بود، مورد عنايت قرار مي‌دهد. اين امر مستلزم ايجاد استانداردهاي مشخص عملكردي مي‌باشد كه بتوان سازمانها را براساس آن مورد قضاوت و ارزيابي قرار داد.

    2- ايجاد انعطاف در قوانين و مقررات  و كاهش آنها و بطور كلي ايجاد انعطاف در شرايط كاري براي انجام بهتر كارها در دولت بايد مقررات زدايي را بكار بگيريم. اگر مقررات‌زدايي در بخش خصوصي به اين دليل كه انرژي‌هاي كاري اعضاي خود را آزاد مي‌كند، داراي معنا مي‌باشد در اين صورت امكان دارد مقررات زدايي بخش عمومي به نيروبخشيدن آن كمك نمايد. كاركنان بخش دولتي بايد در انجام امور احساس آزادي عمل بيشتري نمايند. بيشتر افراد، كاركردن در محيطي كه در آنجا هر ابتكاري با ترديد نگريسته مي‌شود و هر تصميم بحث‌انگيزي محكوم مي‌شود را دوست ندارند. در سالهاي زيادي مشاهده مي‌شود، دولت در گسترش سيستم‌هاي كنترل مديريت و افزايش فزاينده فرايندهاي مشروح اداري درگير شده است. اين فرايندهاي مديريت برتري را ايجاد نكرده است، بلكه بجاي آن بارمديريتي را ايجاد كرده است. اين حركت‌ها محتوي را در هم مي‌شكند، سازمانها و كارمندان آن بي‌اعتبار مي‌شوند، عناصر اصلي هدايت سازمان دچار مشغله فكري بي‌ثمر مي‌شوند و مشاهده مي‌شود سيستم‌هاي مديريتي، كمكي به مديريت نمي‌كنند. بايد از نگرش كنترلي به سوي اين نگرش معطوف شد كه«چگونه مي‌توانم به انجام ماموريت اين سازمان، كمك كنم؟» ترويج شعاري كه هربوروكرات را به«رفتن به وسيله كتاب(مقررات)» تشويق مي‌كند بايد كم‌رنگ شود.

    3- پاسخگو و مسئول نمودن كاركنان و سازمان‌ها. ابتدا لازم است مفاهيم مسئوليت و پاسخگوئي مورد بررسي قرار گيرد. در فرهنگ‌هاي لغات مسئوليت به صورت موظف بودن، مورد سوال بودن در مورد انجام كاري، تعريف شده است و پاسخگويي اين‌گونه تعريف شده است:«فرايندي كه ضمن آن همه اعضاء سازمان در برابر اختيارات و وظايف محوله بايد جوابگو باشند». از نظر اداره امور عمومي، پاسخگويي يعني«كاركنان سازمان در هر رتبه و مقامي بايد سرزنش و يا ستايش ناشي از اخذ يك تصميم يا انجام يك اقدام را بپذيرند». بنابراين كاركنان در هررده سازماني در برابر يك مقام ارشدتر از خود در برابر اقداماتشان پاسخگو مي‌باشند. اما مسئوليت:«هر شخصي كه داراي زيردست مي‌باشد در برابر اقدامات آنها مسئول است». به عبارت ديگر پاسخگوئي فردي است، اما مسئوليت جمعي است، در پاسخگوئي، كاركنان در برابر اقدامات خود مسئول مي‌باشند اما در مسئوليت مدير براي اقدامات زيردستان مسئول شناخته مي‌شود. بطور مثال: وزير، مسئول اقدامات و كارهاي انجام شده توسط كاركنان وزارتخانه خود مي‌باشد. لازمه يك جامعه مردم‌سالار، پاسخگوبودن مشخص و مناسب سازمان‌هاي دولتي در برابر مردم است. مردمي كه دولتمردان را به عنوان نمايندگان خود براي اداره امور عمومي جامعه برگزيده‌اند. الگوي مديريت گرايي يكي از جهت‌هاي خود را حركت به سوي«پاسخگويي فعال» قرار داده است. پاسخگويي در برابر نتايج كار و روشن بودن مسئوليت مديران، كاركنان، مديران و سازمانها را هوشيار مي‌كند تا در انجام كارهاي خود دقت لازم را مبذول دارند. افراد وسازمان‌هايي كه دچار ابهام در مسئوليت و پاسخگويي هستند عدم كارايي و اثربخشي در انجام امورآنها بخوبي مشاهده مي‌شود. چه بسيار كشورهاي جهان سوم بدليل مبتلابودن به اين نقيصه، سازمان‌هاي دولتي آنها از بهره‌وري مطلوب به دور است.

    4- واگذاري بخش‌هاي زيادي از وظايف دولت بصورت قرارداد به پيمانكاران بخش خصوصي بطوريكه دولت امور تصدي‌گري خود را كاهش دهد و حاكميت خود را تقويت نمايد. برخي از دانشمندان اداره در راستاي حمايت از اين مفهوم بيان مي‌كنند:«هدايت كردن قايق به جاي پاروزدن»

    5- مورد توجه قراردادن ارباب رجوعان. اغلب ادارات دولتي با پيروي از الگوي سنتي اداره در ارائه خدمات كيفيت مطلوب را رعايت نمي‌كنند. ارباب رجوعان، چه بسيار با كاركناني مواجه مي‌شوند كه نسبت به انجام كار آنها بي‌تفاوت هستند. اما الگوي مديريت دولتي نوين يكي از عوامل رسيدن به بهره‌وري سازماني را عنايت و توجه به ارباب رجوع مي‌داند. يكي از عوامل سنجش اثربخشي سازمان‌هاي دولتي سنجش كيفيت خدمات دولتي به ارباب رجوعان است. براي سنجش رضايت يا عدم رضايت آنها مي‌توان از طريق صندوق‌هاي پيشنهادات، ايجاد نظام پيگيري شكايات، اختصاص خطوط تلفن آزاد، مصاحبه با ارباب رجوعان و يا نظرسنجي از ايشان رضايت يا عدم رضايت آنها را دريافت كرد.

    6- تفويض بيشتر اختيارات در واگذاري اختيارات به نكات زير توجه شود:

    الف- به كساني كه نزديك به امور و فعاليت‌هاي سازمان هستند، قدرت تصميم‌گيري را بدهيد. سطوح مديريت را كاهش دهيد. زيرا هم موجب افزايش هزينه‌هاي سازمان مي‌شود و هم در حصول به اهداف اختلال ايجاد مي‌نمايد.

    ب- كاركنان را آموزش دهيد تا آنها بتوانند با استفاده از تكنولوژي به روز كارها را به بهترين شكل ممكن و در سرعت كمتري انجام دهند.

    پ- مديريت رده بالاي سازمان بايد پشتيبان تصميات كاركنان رده پايين سازمان باشد.

    7-  توجه به كارائي در بخش دولتي، كارايي منحصر به بخش خصوصي و صنعت نمي‌باشد بلكه بخش اداره امور دولتي و خدمات نيز بايد كارايي را مدنظر قرار دهند. هرچند ممكن است در خيلي مواقع بدلايل: سياسي و استراتژيك اثربخشي اولويت خود را بركارايي در امور دولتي تحميل نمايد. تحقق كارايي در دولت با رعايت موارد زير تسهيل مي‌شود:

    الف- حذف برنامه‌هاي تكراري بدون ثمره و نتيجه، همچنين حذف برنامه‌هايي كه بخش زيادي از درآمد عموم مردم به آنها تعلق مي‌گيرد اما حاصل و سود آن نصيب بخش قليلي از افراد جامعه مي‌شود.

    ب- كاهش هزينه‌هاي مربوط به دريافت ماليات و ساير درآمدهاي دولتي از طريق استفاده از ابزارها وروش‌هاي مناسب و فرهنگ سازي.

    پ- استفاده از روش‌هاي نوين در ارائه خدمات

    ت- حذف مقررات زائد اداري كه موجب بيشتر شدن گردش كارها و سردرگمي ارباب رجوع مي‌شود.

    ث- تشويق روش‌هاي بازرگاني و رقابتي در بخش دولت.

    ج- تاكيد بر ارائه فراورده‌هاي«مطلوب‌تر و باارزش‌تر»

    چ- ايجاد زمينه‌هايي كه موجب خلاقيت و نوآوري در كاركنان مي‌شود.

    ح- واگذاري قدرت تصميم‌گيري در پايين بودن سطوح ممكن سازمان.

    8- حركت به سوي جداسازي واحدها در بخش دولتي، تقسيم واحدهاي بزرگ دولتي به واحدهايي كوچك موجب استفاده از مزيت فرانشيز، مديريت بهتر واحدها و افزايش كارايي در بخش دولتي مي‌شود.

    9-  تاكيد بيشتر بر نظم و انضباط و جلوگيري از اسراف منابع انضباط كاركنان و دقت در استفاده منابع و جلوگيري از ريخت و پاش‌هاي اضافي مي‌تواند موجب بازده بيشتر با منابع كمتر در بخش دولتي شود.

     

    جذب و نگهداشت منابع انسانی با استعداد و کارآمد
    جذب و نگهداشت منابع انسانی با استعداد و کارآمد

     

     

    بهره‌وري و تئوري انتخاب عمومي

    تئوري انتخاب عمومي را مي‌توان يكي از حركت‌هاي بخش عمومي به سوي ارتقاء بهره‌وري دانست. اين تئوري با واقع‌گرايي بيشتر و دورشدن از آرمان‌گرايي اداره امور دولتي سنتي يا كلاسيك(مفاهيمي كه در ديدگاه‌هاي ماكس وبر، گودنو و ويلسون قابل مشاهده است) خواهان جهشي بسوي بكارگيري بهتر منابع است.تئوري انتخاب عمومي بدنبال حداكثر نمودن حق انتخاب افراد در بوروكراسي است الگوي سنتي بوروكراتيك فاقد مشوق‌هاي لازم جهت تحريك افراد مي‌باشد. الگوهاي سنتي تا حد زيادي آزادي فردي را محدود مي‌كنند. همچنين قدرت بوروكراسي انتخاب را از افراد مي‌گيرد. براساس اين تئوري فرد اقدام كننده عقلايي است و در تصميم‌گيريها در جستجوي يافتن بيشترين سود و كمترين هزينه است. افراد برطبق اين تئوري نفع طلب، خودخواه و در رفتار با آنها اين مساله مشاهده مي‌شود. اين مفروضات را مي‌توان در انواع محيط‌ها از جمله در بوروكراسيها بكار گرفت. براساس اصول استاندارد رفتار عقلايي بوروكراتها نيز بدنبال به حداكثر رساندن سود خود(قدرت، منزلت، درآمد و…) مي‌باشند. الگوي وبري بوروكراسي اشاره به بوروكراتهايي دارد كه فاقد علايق شخصي هستند و با آرمانهاي عالي‌تر مانند خدمت به كشور(منافع عمومي) برانگيخته مي‌شوند. از منظر تئوري انتخاب عمومي اينگونه محرك‌ها غير منطقي مي‌باشند و تا زماني كه در راه توسعه و تشويق اين مولفه‌ها حركت نمائيم شاهد كارايي و اثربخشي مطلوب در نظام بوروكراسي نخواهيم بود.

    تئوري انتخاب عمومي با بهر‌ه‌گيري از نظريات اقتصاد خرد، استفاده از سبك‌هاي رايج در بازار و بخش خصوصي  و توجه به منافع فردي، بدنبال كاهش هزينه‌هاي بوروكراسي، افزايش كارايي و اثربخشي مي‌باشد.بطوركلي مديريت دولتي نوين در جستجوي رسيدن به مواردي مشتمل بر: كنترل و نظارت بر منابع مالي سازمان ، كاهش نيروي انساني ناكارآمد، استقرار سيستمي كه بر صرفه‌جويي و كارايي تاكيد داشته باشد، استقرار نظام پرداخت براساس شايستگي و عملكرد كاركنان، برنامه‌ريزي كوتاه مدت براي سنجش قابل لمس برنامه‌ها و تاكيد بر پاسخگويي نسبت به كارهاي محوله مي‌باشد. بنابراين همانطور كه ملاحظه مي‌شود اين نگرش در جستجوي تحولي براي ارتقاء و بهبود بهره‌وري در نظام دولتي است.

    پيشنهادات:

    با توجه به بحث‌هايي كه از نظر گذشت به عنوان جمع‌بندي مطالب پيشنهاداتي در راستاي ارتقاء و بهبود بهره‌وري در سازمان‌هاي دولتي به شرح زير مي‌شود:

    1- كوچك‌سازي سازمان‌ها، در دهه‌هاي گذشته سازمان‌ها بدنبال گسترش فيزيكي خود بودند اما امروزه كوچك‌سازي اندام سازماني حركتي به سوي كمال مطلوب شناخته مي‌شوند.

    2- عقلايي و علمي نمودن فرايند توليد و ارائه خدمات سازمان، استفاده از روش‌هاي علمي، حذف فرايندهاي سنتي و استفاده از تكنولوژي مناسب، از مواردي است كه مي‌توان در اين راه از آنها بهره گرفت.

    3- بكارگيري روش‌هاي مديريت مشاركتي در سازمان(حداقل در بخش‌ها و واحدهايي كه بكارگيري آن داراي سودي بيش از هزينه آن مي‌باشد).

    4- طراحي مجدد مشاغل. بطوريكه مشاغلي همراه با نشاط، چالش و انگيزاننده براي كاركنان فراهم شود.

    5- گسترش روحيه خلاقيت و نوآوري در سازمان، بطوريكه سالانه به كاركناني كه پيشنهادات جديدي در جهت كاهش ضايعات، اتلاف وقت و افزايش بهره‌دهي سازمان مي‌نمايند. پاداش‌هائي اهدا شود و در حضور ديگران از ايشان قدرداني به عمل آيد.

    6- تجديد ساختار سازمان‌ها، در اين راستا سازمان‌هايي كه كارهاي مشابه انجام مي‌دهند(سازمان‌هاي موازي) در هم ادغام شوند و منابع انساني و مادي آنها در بخش‌هاي جديد بكار گرفته شوند.

    7- عنايت به آموزش و پرورش كاركنان. تقويم‌هاي آموزشي براي كاركنان در همه سطوح سازمان تهيه و اجرا شود.

    8- توسعه پژوهش‌هاي كاربردي براي اصلاح و بهبود روش‌ها بصورت مداوم و مستمر.

    9- توسعه، تشويق، تبليغ و حمايت وجدان كار، نظم و انظباط كاري در سازمان.

    10- ايجاد آموزش‌هاي مقتضي در جهت تغيير نگرش‌ها و فرهنگ سازماني كه در تقابل با بهره‌وري است.

    11- توسعه مفهوم«ارباب رجوع محوري» يا«مشتري محوري» در سازمان اين امر مي‌تواند ديدگاه منفي سنتي را نسبت به بوروكراسي‌هاي دولتي در اذهان عمومي پاك نمايد.

    12-  سازمان‌هاي دولتي با ايجاد منشور اخلاقيات سازماني مي‌توانند كاركنان خود را از نظر اخلاقي ملزم به انجام كارها به نحو مطلوب نمايند.

    13- قدرت اخذ تصميم در پايين‌ترين سطحي كه همه عناصر اساسي اطلاعات در آنجا قرار دارند، تفويض شود.

    14- ايجاد طرح‌هاي پاداش بر اساس بازده كار فرد يا گروه تنظيم شود.

    15- طرح‌هاي حقوق و دستمزد طوري تهيه شود كه كاركنان پيوند آن را با بهره‌وري بخوبي درك نمايند.

    16- توجه به مديريت زمان: بطوريكه از زمان بخوبي استفاده شود. در اين راستا چند توصيه به شرح زير پيشنهاد مي‌گردد:

    الف- نسبت به انجام كارهاي روزمره تنظيم برنامه نمائيد. تعيين اهداف و اولويت بندي بين آنها فراموش نشود.

    ب- ميز محل كارتان را از آشفتگي و بهم ريختگي دور كنيد.

    پ- در برابر خواسته‌هاي ديگران به سرعت جواب ندهيد، ابتدا كمي تامل نمائيد، سپس پاسخ دهيد.

    ت- مجراي ارتباطي(تلفن، نامه، يادداشت و…) خود با ديگران را به درستي انتخاب كنيد.

    ث- بسياري از افراد به اين امر عادت كرده‌اند كه كارها و امور ساده را به سرعت انجام دهند و كارهاي سخت و دشوار را به تعويق اندازند. اين كار مي‌تواند پيامدهاي خطرناكي را بهمراه داشته باشد.

  • مدیریت اجرایی MBA

    عنوان پایان نامه نام دانشجو
    سنجش میزان تاثیر آموزش عالی بر ایجاد قصد کارآفرینی (مطالعه موردی: دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته های فنی و مهندسی دانشگاه علم و صنعت ) بهاره لوا
    انتخاب مدل برنامه جامع فناوری اطلاعات و بکارگیری آن در بخشی از اداره کل فناوری و ارتباطات کتابخانه ملی ایران زهرا بذرائی
    طراحی مدل تعالی نگهداری و تعمیرات برای سازمانهای ایرانی با مطالعه موردی در شرکت فولاد مبارکه رسول شفیع زاده
    شناسایی عوامل موثر بر رضایت شغلی سارا فرهنگ
    توسعه مدل ترکیبی GRA و BSC به منظور ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان استراتژیک در زنجیره تامین مطالعه موردی یکی از شرکت های خودرو قطعه ساز خودرو پویا فراهانی
    تعیین مدل برنامه جامع فن آوری اطلاعات در صنعت (مطالعه موردی” شرکت فولاد خوزستان) حسن فرشاد
    تعیین استراتژی بازاریابی الکترونیکی مناسب برای شرکت های نرم افزاری کشور (مطالعه موردی شرکت طرفه نگار) آکو فرجی
    تحلیل صنعت مراکز تلفن خصوصی (PBX) با استفاده از مدل الماس گون پورتر به منظور راهکارهایی برای توسعه این صنعت حمیدرضا کیاسری
    بکارگیری مدل سازی فازی در مدیریت منابع پروژه مهرآفرین شتابی
    بررسی و رتبه بندی موانع و تنگناها در توسعه صنعت گردشگری در شهرستان مشهد ریحانه حدادفر
    بررسی موانع توسعه توریسم در ایران با استفاده از مدل کراچ و ریچی فرهاد کریمی اصل
    بررسی متوازن اثر پویای سرمایه اجتماعی بر سازمان مطالعه موردی در دپارتمان کالیبراسیون صنعت تجهیزات پزشکی و نمایشگرهای نوین صنایع الکترواپتیک صاایران) سیدمحمد امین امامی العریضی
    بررسی عوامل موثر بر نسبت قیمت به سود هر سهم در بازار بورس تهران با استفاده از تجزیه و تحلیل پانل دیتا سیدعلیرضا حسینی
    بررسی عوامل کلیدی موفقیت مدارس مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد یادگیری همه جا حاضر (U-Learning) محسن باهو
    بررسی رابطه هوش هیجانی با انگیزش کارکنان اعظم بهرامی آریا
    بررسی رابطه میان ترفیعات قیمتی فروش و ابعاد ارزش ویژه برند مطالعه موردی شرکت گراد سیامک صبا
    بررسی ارتباط بین دورکاری و کیفیت زندگی کاری کارکنان بررسی ارتباط بین دورکاریو کیفیت زندگی کاری کارکنان امیر آذربویه
    آسیب شناسی مهاجرت نخبگان و متخصصین در بخش آموزش عالی با استفاده از رویکرد فازی سیدحیدر قسیمی
    ارزیابی رضایت شغلی کارکنان شرکت اطلس کوپکو ایران آ.ب نسیبه اسدی کرم
    ارائه نقشه راه پیاده سازی مدیریت دانش در جهاد دانشگاهی علم و صنعت محمدرضا فلاحی رباط ترکی
    ارائه مدلی برای زمانبندی تحویل کالا به مشتریان در یک زنجیره تامین با در نظر گرفتن زمانبندی های تحویل و اولویت مشتریان امیر حمیدی نیا
    ارائه الگوی معماری سازمانی فناوری اطلاعات ارائه الگوی معماری سازمانی فناوری اطلاعات علی محمدی
    ارایه یک چارچوب کاربردی جهت آنالیز ریسک پروژه های ساخت با استفاده از متدولوژی PMBOK سیده لیلا مجاوراحمدی
    وزن دهی به پنج نیروی رقابتی پورتر برای تحلیل صنعت داروی ایران- مورد کاوی شرکت فرآورده های تزریقی و دارویی ایران مهدی گلدار
    نقش نظام جبران خدمت در ایجاد رضایت شغلی: مطالعه موردی مهدی قلیزاده زاوشتی
    نقش سیاست های قیمت گذاری در تدوین استراتژی های بازاریابی برای رایانه های دستی محمود سعیدی
    مدل ارزیابی برنامه ریزی استراتژیک به روش BSC بهبود اجرای آن در سازمان با رویکرد مدیریت تحول بتسابه صفدرزاده حقیقی
    محاسبه ضریب نفوذ عوامل سازمانی بر سطوح و ابعاد یادگیری سازمان با استفاده از روشهای MADM در شرکت پتروشیمی شیراز علی سلیمانی روزبهانی
    متدولوژی ارزیابی عملکرد و رتبه بندی کارایی واحدهای شهری زیرمجموعه شرکت گاز با استفاده از تحلیل پوشی داده ها (مطالعه موردی شرکت گاز مازندران) بهاره خدیش
    الگوی تصمیم گیری راهبردی جهت ورود به کسب و کارهای جدید در بنگاههای پیمانکاری پروژه محور چند کسب و کاره در ایران (مورد مطالعه شرکت نام ایران خودرو) فهیمه عاطف نیا
    کاربرد تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره در ارزیابی اقتصادی پروژه های راهسازی مطالعه موردی: پروژه احداث باند دوم محور میانه- تیکمه داش مهسا محمدیان
    عوامل موثر در ایجاد یک برند مواد غذایی مهم در بازار جهانی و ایران شادی بهروزیان
    طراحی نظام جبران خدمات در شرکت پویش بردار روح اله مرادی فروتن
    طراحی مدل جانشی نیروی مدیریتی در یک سازمان پروژه محور مطالعه موردی: سازمان توسعه برق ایران محسن اشتیاقی
    طراحی مدل بازرسی دوره ای نگهداری و تعمیرات مبتنی بر ریسک مطالعه موردی: مجتمع نفتی سروش و نوروز (RBM) سیدامیررضا نیکپی
    طراحی الگوی ارزیابی مشتریان در تخصیص تسهیلات اعتباری (مطالعه موردی تسهیلات خرید مسکن یکی از شعب بانک پارسیان) شیوا اشرفی
    طراحی الگوی ارزیابی پیمانکاران معاونت بهره برداری شرکت برق منطقه ای فارس ابوذر دقت
    شناسایی و ارائه عوامل موثر در پیاده سازی موفق سیستم کارت امتیازی متوازن BSC) در سازمان و رتبه بندی اهمیت آنها) نگار مهرآمیز
    شناسایی عوامل موثر در پیاده سازی موفق سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان (ERP) در سازمان های ایرانی و رتبه بندی اهمیت و اولویت آنها محسن عرب عامری
    شناسایی عوامل موثر بر بهره وری در سازمان های تولیدی و نقش CRM در آن (مطالعه موردی: کارخانجات تولید لوازم خانگی بهمن (فیلور)) فروغ بصیرت فرد
    شناسایی ریسک پروژه های فناوری اطلاعات برای شرکت های مشاور مدیریتی فناوری اطلاعات در ایران، مورد کاوی در مرکز گسترش فناوری اطلاعات (مگفا) علیرضا سعادتمند
    شناسایی ابزار و انتخاب مدل مناسب تحلیل کیفی ریسک در پروژه های صنعت آب مطالعه موردی: پیاده سازی بر یک پروژه در شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس مهنوش باوند
    سنجش رضایت مشتریان شرکت آب و فاضلاب مشهد با رویکرد حفاظت از منابع آبهای زیرزمینی بیتا بانژاد
    رویکرد تئوری محدودیت ها در سیستم های تولید گسسته و سفارشی کوچک (مطالعه موردی کارگاه مدرن تکنیک) محمد هاشمی دولایی
    رابطه بین توانایی نسبی تداوم فعالیت و نسبت P/E در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران معصومه طاهریان
    توسعه مدل برنامه ریزی تولید با استفاده از تکنیک برنامه ریزی آرمانی فازی در صنایع غذایی وحیده حسینی
    توسعه مدل ارزیابی رضایت مشتری در صنعت ریلی مطالعه موردی در شرکت رجاء پویا ردایی
    توسعه متدولوژی کاهش ضایعات با استفاده از مفهوم تولید ناب در صنایع جانبی خودرو فرایند ماشین کاری توپی چرخ جلو پژو 405 مطالعه موردی شرکت فراصنعت شمال ابراهیم تقوی
    توسعه متدولوژی ارزیابی فنی و اقتصادی جایگزینی انرژی های تجدیدپذیر در صنایع نیروگاهی اکرم محمدرضایی
    توسعه راهکارهای مدیریتی برای افزایش اثربخشی عملکرد در صنایع پلاستیک بخش خصوصی عبدالرزاق کیانی
    توسعه چهارچوب مفهومی مدیریت دانش شخصی مبتنی بر مدل نانوکا و تاکوچی و با توجه به اقتتضائات روانشناختی افراد علی اباصلتیان
    تعیین فاکتورهای کلیدی و بحرانی موفقیت با استفاده از نگاشت ادراکی فازی مورد کاوی: شرکت خدمات انفورماتیک میرناز ناظری
    تعیین ارزش عمر مشتریان بانک ها به صورت پویا زهرا نیک نام
    تحلیل نحوه پیاده سازی نظام مدیریت پروژه PMBOK تجهیزات هیدرومکانیک در شرکت های ارائه دهنده خدمات مهندسی مطالعه موردی سد خاکی ماملو امیرحسین میرایی
    تحلیل ارتباط بین رابطین بهداشت با استفاده از معیارهای تجزیه و تحلیل شبکه اجتماعی محمدمحسن رستگار پناه
    پیاده سازی سیستم مدیریت ارتباط با مشتری CRM در دفتر شرکت United Industreial (Supplies (U.I.S)) در تهران آرا زاهدی
    بهبود شیوه های ارزیابی مدیریت پروژه (مورد مطالعه: پروژه های سخت افزاری  و نرم افزاری) سلاله فقیهی
    برنامه ریزی استراتژیک و شناسایی عوامل کلیدی موفقیت شرکت ایران ارقام با رویکرد AHP غلامحسن پور حنیفه
    بررسی نحوه پیاده سازی نظام مدیریت پور تفولیوی پروژه در شرکت های سرمایه گذاری ساختمانی مطالعه موردی هولدینگ سرمایه گذاری ساختمان ایران بهزاد ظهوری
    بررسی موانع توسعه فناوری اطلاعات در تحقق شهرداری الکترونیکی در شهرداری سنندج در سال 98 بهاره برنگ
    بررسی عوامل و متغیرهای جمعیت شناختی موثر بر تمایل به ترک خدمت و عمل به ترک خدمت کارکنان تولید شرکت هماورد تکلان شقایق طلایی
    بررسی عوامل موثر بر پذیرش تجارت الکترونیک در صنایع نساجی ایران هاجر حیدری
    بررسی علل افزایش زمان (تاخیرات) پروژه های تونل سازی با استفاده از مدل ها و شاخص های تصمیم گیری مناسب مطالعه موردی (پروژه تونل فاضلابروی شرقی تهران) سیدعلی عظیمی حسینی
    بررسی شرایط بکارگیری مدیریت پروژه با توجه به عوامل تاثیرگذار بر آن عوامل اجتماعی و بومی مناطق و مدیریت هزینه و… منطقه مورد مطالعه شهرستان سنندج سردار عبدالهی
    بررسی رضایت مندی از خدمات امور فرهنگی و اجتماعی ناحیه 3 شهرداری منطقه 1 با استفاده از ترکیب مدل های کانو و تحلیل مریم پریدار
    بررسی راههای مختلف انتقال فناوری و انتخاب روش مناسب و موثر انتقال فناوری در ایران مطالعه موردی: شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران ایمان کریمی
    بررسی تاثیر کیفیت خدمات درک شده، بر تعهد و وفاداری مشتریان (مطالعه موردی شرکت MSI) نسیم کردستانی قطعه نویی
    بررسی تاثیر اعتبار کشور مبدا بر تمایل مشتری به خرید محصول خارجی (مطالعه موردی: لوازم برقی خانگی) حمیدرضا جوادی آزاد
    بررسی امکان استقرار نظام نوین “مدیریت عملکرد” در حوزه منابع انسانی صنعت گاز عباس اکبری
    بررسی اثربخشی عوامل دخیل در ترغیب مصرف کنندگان به خرید کالاها و خدمات با شناخت نیاز مشتری مطالعه موردی فروشگاه شهروند نگار نظری
    آسیب شناسی سیستم جبران خدمت کارکنان (حقوق و مزایا): مطالعه موردی یک سازمان دولتی در ایران (وزارت بازرگانی) پیام بختیاری
    آثار تحولات جمعیتی کشور بر تقاضا برای ارائه خدمات سالمندی از سوی صندوق تامین اجتماعی با استفاده از مدل Prost اکبر میرزاقلی
    انجام مطالعات مهندسی ارزش در خطوط 400 کیلو ولت تکمداره سیدحسن رضایی
    استفاده از مدل DEA برای ارزیابی عملکرد مراکز تحقیقاتی دانشگاه علم و صنعت ایران الهه احمدی
    استفاده از کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی عملکرد و رتبه بندی شعب بانک پارسیان آتنا فرجی
    ارزیابی میزان تاثیر بکارگیری مدیریت دانش بر بهبود عملکرد سازمان با رویکرد کارت امتیاز متوازن سمیه چراغعلی
    ارزیابی کیفیت ارائه خدمات بانکداری اینترنتی بر اساس شاخص و فعالیت مشتریان (مطالعه موردی بانک پارسیان) گل نوش بهادری
    ارزیابی عملکرد علمی ایران در حوزه تحقیق و توسعه در منطقه با رویکرد سند چشم انداز پرستو شومالی
    ارزیابی عملکرد اقتصادی ایران در منطقه با رویکرد سند چشم انداز ارونگ صمدی
    ارزیابی شدت تاثیر عوامل موثر بر رضایت مشتری در بیمارستان ها مورد مطالعه بیمارستان لاله مریم فاطمی اردکانی
    ارزیابی تاثیر تامل میان انسان و کامپیوتر HCI بر افزایش رضایت مشتریان و پذیرش خدمات بانکداری الکترونیکی (مطالعه موردی بانک اقتصاد نوین) حمید سوادکوهی
    ارزیابی تاثیر پیاده سازی نظام مدیریت محیط زیست بر اساس استاندارد ایزو 14001 در صنعت برق کشور سحر یوسفی
    ارزیابی تاثیر پزشکی از راه دور بر اقتصاد سلامت و نظام ارائه خدمات بهداشتی درمانی در استان هرمزگان لیلا معلم زادگان
    ارزیابی آمادگی بانک سپه برای پیاده سازی مدیریت دانش و ارائه پیشنهادات مناسب برای بانک سپه سپیده رضایی
    ارزیابی اثربخشی مدل کارت امتیازی متوازن در سنجش عملکرد مدیریت زنجیره تامین در صنعت خودرو محمد اشک زری
    ارتقاء کیفی وجه کالبدی- رفتاری فضاهای اجتماعی در مجموعه های مسکونی محمدعلی کشفی
    ارائه یک مدل مدیریتی جهت افزایش کارایی نیروی انسانی در مرکز بارگیری امین علی نژاد اسبوئی
    ارائه یک مدل کارت امتیازی متوازن جهت ارزیابی شرکت پتروشیمی بندرامام علیرضا

    صدیقی زاده

    ارائه یک سیستم ارزیابی عملکرد در شرکتهای متوسط صنایع غذایی با مطالعه کاربردی شرکت فرآورده های لبنی رامک هنگامه ذوالقدری
    ارائه یک چارچوب ارزیابی عملکرد بر اساس کارت امتیازی و تعیین درجه اهمیت شاخص های ارزیابی متوازن عملکرد (مطالعه موردی شرکت تولیدی پلی اوره نان ایران) الناز علاف جعفری
    ارائه مدلی جهت تصمیم گیری خرید تسهیلات نوین بندی حسین صاحبی
    ارائه مدلی برای ارزیابی عملکرد سازمانی مرکز آموزشی- پژوهشی با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن مطالعه موردی دانشکده کامپیوتر دانشگاه علم و صنعت ایران لیلا بحیرایی
    ارائه مدل فرایند کسب و کار بازاریابی و فروش خودروسازان مبتنی بر مدل OEM-APQC (مطالعه موردی شرکت سایپا) علی صفری
    ارائه مدل تخصیص بودجه بر مبنای عملکرد در شهرداری تهران با استفاده از تجلیل پوششی داده ها فاطمه سادات
    ارائه مدل ارزیابی همراستایی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب و کار با استفاده از مدل لوفتمن از طریق تصمیم گیری گروهی با رویکرد فازی مطالعه موردی شرکت مخابرات استان تهران و اتاق بازرگانی آناهیتا بکتاشی
    ارائه مدل ارزیابی میزان ناب بودن شرکت های تولیدکننده لوازم خانگی (شرکت هیمالیا) داود هاشمی راد
    ارائه متدولوژی اجرای مهندسی مجدد در پیاده سازی موفق ERP پیمانه سروش پور
    ارائه روشی به منظور ارزیابی و مقایسه عملکرد گروه واکنش هماهنگ رخداد- گوهر هانیه کارخانه
    ارائه چارچوب و الگویی جهت انتخاب کارکنان برتر مطالعه در ستاد بنیاد مستضفعان انقلاب اسلامی طاهره فضلعلی
    ارائه الگوی ارزیابی تاثیرات طرح تحول اقتصادی بر روی قیمت تمام شده خودرو در کشور با استفاده از پویایی شناسی سیستم مورد مطالعه ایران خودرو حامد کشاورز صفی
    ارائه الگوریتمی برای برنامه ریزی استراتژیک با رویکرد مهندسی مجدد فرایندها مهدیه زاوشی
    مطالعه و بررسی عارضه یابی سازمانی در دانشگاه بر اساس مدل منتخب (مطالعه موردی دانشگاه علم و صنعت) حسن درخشان
    مطالعه و ارزیابی روش مناسب جهت مدیریت کسب و کار در شرکت های سرمایه گذار مادر سعید بزرگی
    مروری بر مدلسازی و تخمین توابع تولید و نفت و گاز کامران کرمانشاهی
    محاسبه ارزش افزوده ایستگاههای کاری در زنجیره ارزش سیدپویا شجاعی
    طرح ریزی و بررسی اثربخشی استقرار نظام مدیریت استراتژیک متوازن مطالعه موردی شرکت ایفای خراسان رضوی مهدی اقبال سرایی
    طراحی نظام پرداخت با استفاده از ارزیابی عملکرد کارکنان به کمک روش ترکیبی کارت های امتیازی متوازن BSC و تحلیل پوشش داده DEA شکور شهیدی
    شناسایی و بررسی عدم قطعیت های پروژه و نحوه مدیریت آن در سازمان های پروژه محور مطالعه موردی شرکت توسعه 1 مپنا عباس مقدم
    شناسایی موانع و چالش های پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان های پروژه محور و ارائه راهکارها مطالعه موردی دفتر طرح های عمرانی دانشگاه علم و صنعت ایران شیرین صباحی
    زمانبندی تخصیص منابع مالی با کمترین هزینه در یک مدل تصادفی فازی جهت پروژه طراحی و ساخت نیروگاه آبی علی علیرضایی
    چالش ها و راهکارهای فعالیت های ژئوفیزیکی در اکتشاف و تولید نفت و گاز با توجه به سند چشم انداز علی اکبر کجوری
    توسعه مدل اندازه گیری نوآوری سازمانی در شرکت مهندسی و ساخت ژنراتور مینا صدیقه کاظمی
    توسعه شاخص های سرمایه گذاری سبز در طرحهای صنعتی ایران (مطالعه صنعت خودرو) بهناز رسائی یوسف آباد
    توسعه بازاریابی با استفاده از فرایند سیستماتیکی هوش لیی رقابتی و آینده نگاری ندا بختیاری
    تصمیم گیری در اکتشاف و توسعه میدان های نفت و گاز با استفاده از فناوری لرزه نگاری و کاربرد تئوری بیز در آن بهروز شریفی
    تدوین نظام نامه مدیریت ریسک پروژه جهت پروژه های طرح و توسعه شرکت مخابرات مینو مرادی
    تاثیر ICT CV بر رشد بهره وری کل عوامل تولید پردیس صادقی
    بررسی نقش پیمانکاری فرعی صنعتی و مشارکت در توسعه صنایع کوچک و متوسط منطقه ای- بررسی موردی قطعه سازان همدان علی لاهونیان
    بررسی نظام برنامه ریزی و مدیریت آموزش های فنی و حرفه ای ایران در مقایسه تطبیقی با آلمان احسان اشکبوسی
    بررسی میزان رضایت مندی مشترکین مرکز تلفن شهید رجایی تبریز و کارکنان مراکز تلفن شهر تبریز و شناسایی عوامل موثر بر رضایت مندی آنها فرمان زارعی
    بررسی عوامل انگیزش شغلی بر اساس تئوری دو عاملی هرزبرگ و ارائه راهکارهایی جهت افزایش انگیزش در سازمان مطالعه موردی موسسه مالی و اعتباری قوامین مهدی اردستانی سنسنی
    بررسی دلایل تاخیر در اجرای شبکه های آبیاری و زهکشی کرمانشاه با ارائه راهکارها و الگوی مناسب برای اجرای آنها توکل قبائی
    ارزیاب عملکرد فرایند مشتری مداری در صنایع غذایی و ارائه راهکارهایی برای کسب رقابت پذیری جهانی بلبلبل محبوبه واحدی
    ارائه مدل مفهومی مدیریت ریسک مبتنی بر دانش سکینه ارباب
    ارائه مدل فازی جهت تدوین استراتژی رقابتی بهنام صفری
    ارائه مدل الگوبرداری از ابداعات جهانی در صنعت بیب فرآورده های سیمانی برای توسعه کیفیت بهره گیری در ایران رضا جاهد
    ارائه چارچوب تلفیقی ارزیابی تصمیمات برون سپاری با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن و روش الکتر III ساره نمازی فرد
    اثربخشی استقرار سیستم مدیریت کیفیت ISO9000 قبل و بعد از استقرار آن در سازمان امیررضا پاک نژاد
    شبیه سازی ایستگاه مانوری راه آهن با استفاده از مفاهیم مدیریت تولید با هدف بهبود لاله نوروزی حسن کیاده
    تجاری سازی فناوری نانو در صنعت نساجی و پوشاک ایران مهتاب یزدانی
    بررسی سطح بلوغ مدیریت پروژه در پروژه های صنایع پتروشیمی بر اساس مدل بررسی سطح بلوغ مدیریت پروژه در پروژه های صنایع پتروشیمی بر اساس مدل CPM ارائه راهکارهای بهبود مسعود منوچهری
    آنالیز و توسعه شاخص های نقش سرمایه فکری در پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان امور مالیاتی کشور مجتبی امیری
    ارزیابی تاثیر خصوصی سازی در عملکرد شرکت های دولتی (مطالعه شرکت های واگذار شده مطابق اصل 44 قانون اساسی کشور) سیدمحمد بحرینی
    شناخت و تحلیل نقش طرفهای مختلف در گسترش موج های مدیریتی، با رویکرد ممتیک بررسی موردی: گسترش مدل ای اف کیوام در ایران علیرضا بهرامی
    توسعه مدل ارزیابی توان بالقوه بازار در مناطق مختلف فروش با استفاده از تکنیک های تحلیل پوششی داده های بازار و فرایند تحلیل سلسله مراتبی و بکارگیری آن در سازمان پنبه ریز سیدمهدی احمدپناه
    تطبیق مدل پاتریک در اجرا و ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی ایمنی، بهداشت و محیط زیست (HSE) مهدی بهشتی
    ارزیابی مدیریت دانش در سازمان با روش کارت امتیازی متوازن (BSC) اشرف السادات ساعی
    ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی کارآفرینی وزارت کار و امور اجتماعی مهدمهدی مهتدی
    ارائه مدلی جهت معماری دانش سازمانی بر اساس چارچوب زکمن الهام نورانی پور
    ارائه مدلی ترکیبی برای تدوین استراتژی های منابع انسانی سازمان ها محمد خطیبی
    ارائه مدلی برای شناخت، جذب و ارتقای کارآفرینان در راستای تشکیل دانشکده کارآفرینی مهزیار کاظمی موحد
    ارائه چهارچوب مدیریت دانش با رویکرد یکپارچه مدیریت فناوری و مدیریت نوآوری شاهین فتاحیانی
    ارائه الگوی برنامه ریزی نیروی انسانی با رویکرد استراتژیک در سازمانهای دولتی با ماهیت غیر انتفاعی مطالعه موردی وزارت رفاه و تامین اجتماعی اکبر بابانیا
    ارایه مدل ارزیابی مدیریت پروژه های مهندسی معکوس در صنعت قطعات خودرو مصطفی صالحی
    طرح مدیریت اضطراری (با رویکرد فرایندی) مجیدرضا محمدی
    صرفه های اقتصادی انبوه سازی مسکن:  مطالعه موردی شهر تهران عبداله خداد
    برسی ابعاد تغییر در مدیریت بروه سپاری (همراه با مورد کاوی) امید مهرابی
    بررسی و ارائه الگوی برنامه ریزی منابع انسانی واحدهای آموزشی (دانشکده ها) و بکارگیری آن در دانشگاه علم و صنعت ایران علی کارگر برزی
    بررسی نقش طرحی جامع مسکن در رفع مشکل اسداله غفاری دلارستانی
    آسیب شناسی سیاست گذاری توسعه فناوری پیل سوختی در ایران هوشنگ علی ویردیلو
    اولویت بندی تامین کنندگان با توجه به فاکتورهای کمی و کیفی محصول و نظر خبرگان در فروشگاههای زنجیره ای رفاه علی گرشاسبی
    اندازه گیری بهره وری کل عوامل تولید در سطح بنگاه های اقتصادی (مطالعه موردی) فرشاد مقیمی
    استفاده از مدیریت دانش در ارتقاء کیفیت پروژه های ملی مطالعه موردی مجتمع پتروشیمی الفین حامد تجلی زاده خوب
    ارائه یک مدل جهت تطابق توانمندی های فارغ التحصیلان رشته مدیریت اجرایی با نیازمندی های حرفه ای بازار کار ایران احمد نامنی
    ارائه یک متدولوژی قیمت تمام شده و بهینه سازی تولید در شرکت صنایع ریخته گری ایران (I.C.I) امیر خرمی شاد
    ارائه برنامه تغییر ساختار مدیریت پروژه در شرکت صنایع آذر آب محمد نعمتی
    مطالعه مزایای ناشی از اجرای مهندسی همزمان در پروژه های کشور و ارائه مدلی جهت اجرای این روش در صنعت خودرو حمیدرضا سعیدی
    مطالعه روش های موجود جهت رتبه بندی ریسک کشورها و ارائه الگویی جدید برای آن مریم زرین قلمی
    مطالعه بازار ایران برای شناسایی عوامل بازار (ذینفعان) جهت پیش بینی تقاضای خودروهای گازسوز رامین رضی زاده
    مدیریت منابع بیمارستانی بر محوریت بیمار محمدجواد باقری
    مدل کاربردی ارزیابی درونی در سطح کسب و کار بر اساس زنجیره ارزش پورتر جهت تدوین استراتژی های رقابتی کسب و کار محمدحسین گنجوی
    گسترش متدولوژی تصمیم گیری در خصوص ساخت یا خرید واگن های مسافربری در ایران محمدرضا غضنفری
    طراحی مدل فروش مدل مشتری مدار ناب برای کالاهای ساخت سفارشی ماندانا مفرح افخمی
    طراحی الگوی ارزیابی عملکرد با رویکرد بهبود بهره وری از طریق روش ای اف کیوام تطبیق یافته در شرکت فروشگاههای زنجیره ای رفاه رخساره فاضلی
    طراحی الگو جهت ارائه بازاریابی خدمات در سطح کلاس جهانی در فروشگاههای زنجیره ای رفاه سیدعلی تقوی
    طبقه بندی مدل های برنامه ریزی استراتژیک با تمرکز بر نوع سازمان نرجس سرعتی آشتیانی
    شناسایی علل طولانی شدن زمان اجرای پروژه های عمرانی وزارت راه و ترابری و راهکارهای اجرایی کاهش آن حیدر چارقدوز
    راهبرد ناب در شرکت های خدماتی ایرانی زهرا قیاسی
    توسعه سیستم اندازه گیری عملکرد بر اساس روشکارت امتیاز متوازن در اداره سهام گروه بهمن زهراسادات ثابت
    تعیین شاخص های عملکرد برای فروشگاههای رنجبرهای در ایران سعید رسولاف
    تدوین مدل شناخت فرهنگ سازمانی (مطالعه موردی دانشگاه جندی شاپور اهواز) بهرام احمدیان
    برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات فروشگاههای زنجیره ای (مطالعه موردی فروشگاههای زنجیره ای شهروند) رحمان خانی گنبد
    بررسی تاخیر اجرای برنامه خصوصی سازی بر بهره گیری شرکت سهامی بیمه دانا کاظمی حسن زاده ثمرین
    اولویت بندی بهینه توسعه بزرگراههایی با توجه به عامل تصادفات سیدمصطفی سیدقاسمی پور
    ارزیابی نظام ارزشیابی مشاوران و پیمانکاران پروژه های عمرانی در وزارت راه و ترابری با روش تصمیم گیری چند معیاره MCDM و روش تجزیه و تحلیل آماری عبدالرضا شریعتی کوهبنانی
    ارزیابی عملکرد استراتژی سازمان (مطالعه موردی مرکز تحقیقات سیمان) روزا راسخ قائم مقامی
    ارائه یک مدل تعالی سازمانی بر مبنای عدالت نصراله خانی جاغرق
    کاربرد راهنای پیکرده دانش مدیریت پروژه در مدیریت پروژه های شش سیگما محمد شالچی فرد
    طراحی فرایند الگوی مدیریت مذاکره علیرضا پروانه
    توسعه مدل ERP در آموزشگاههای اندازه متوسط بخش خصوصی یاسمن رازقی
    بررسی و تعیین عوامل موثر بر فروش و طراحی راهبردهای بازاریابی برای صنعت نمک با تاکیر بر عناصر مدیریت بازاریابی راهبردی محسن مرادی باستانی
    بررسی و ارزیابی شاخص ها و عوامل موثر بر رضایت مشتریان در فروشگاه های زنجیره ای رفاه استان تهران ندا چوبک
    بررسی موانع و راهکارهای توسعه پروژه های ای پی سی در ایران داود طاهری

    خرم آبادی

    بررسی مدل های بازاریابی الکترونیکی و تعیین الگوی مناسب صادرات الکترونیکی محصولات پایین دستی پتروشیمی محسن رضائی
    ارزیابی تحلیل تکنیکال شرکت های صنعت روی در بازار بورس اوراق بهادار ایران سیدعلی سیدعلیخانی
    اندازه گیری ارزش فناوری ارتباطات و اطلاعات پژمان علی میرزایی
    طراحی و طرح ریزی پروژه مشتری محوری در شرکت بین المللی پخش بهروز نیک (با رویکرد CRM) ژینوس مهدیان خلیلی
    گسترش الگوی مصرف برق مصرف کنندگان خانگی و راهکارهایی جهت بهبود آن داریوش هاشمی اصل
    شناسایی عوامل و شاخص های اولویت دار جهت دستیابی به سازمانهای کارآفرین در کشور امیرمسعود صالحی
    شناسایی و اولویت بندی موثر بر اثربخشی مدیریت واحدهای R&D و ارزیابی عملکرد آنها در صنایع خودروسازی با استفاده از مدلهای MADM محمود شالی
    تعیین سبک مدیریت مناسب در یک شرکت تولیدی منتخب (نوبنیاد) حسین مرزآبادی
    تاثیر پیاده سازی سیستم توسعه مسیر شغلی بر کارایی کارشناسان در شرکت سایپا پرویز زارعی
    بررسی میزان اثربخشی مفاهیم اساسی مدیریت کیفیت جامع (TQM) بر نگرش مدیریتی سازمانهای دارای گواهینامه ISO9000 محمدحسین حجتی
    بررسی تاثیر فرهنگ و گرایش به کار کارکنان بر موفقیت برنامه های بهبود بهره وری در شرکتهای تولیدی محمد حبیبی
  • سنجش رضایت مندی مشتریان بانک ها

    درسالهای اخیر، توجه زیادی به نیازهای مشتریان در رابطه با سطوح کیفیت خدمات شده است سطوح بالای ارائه خدمت به مشتریان به عنوان ابزاری در جهت نیل به مزیت های رقابتی استفاده می شود به موازات افزایش آگاهی مشتریان از خدمات قابل ارائه توسط بانکها و سایر موسسات مالی بطور فزاینده ای نسبت به کیفیت خدمات دریافتی حساسیت نشان می دهند به منظور حفظ رابطۀ بلند مدت توام بارضایت مشتریان بانکها باید بدانند که چگونه می توانند خدماتی با کیفیت بالا ارائه دهند ( دکتر داور ونوس- صفائیان، میترا، بازاریابی خدمات بانکی 1384،ص200)

    سازمانهای بخش عمومی دریافته اند که ارائۀ خدمات باکیفیت به مشتریان از مقوله های راهبردی و استراتژیک بقای سازمانها درآینده است ( الوانی، مهدی، دکتر ریاحی،  سنجش کیفیت خدمات در بخش عمومی 1383ص11.)

    خدمات بانکی عامل بسیار مهمی در جلب رضایت و نگهداری مشتریان است ودرآینده بررسی و ارزیابی آن در بانکها ضرورت بیشتری پیدا خواهد کرد.

    بحث در خصوص کیفیت خدمات بانکی از پیچیدگی های زیادی بر خوردار است. تعریف و اندازه گیری کیفیت خدمات ارائه شده توسط یک موسسه خدماتی مانند بانک بسیار دشوار است . در هرصورت صرف نظر از عقاید درون سازمانی که ارائه دهندگان خدمت یا دیگر اعضا یک سازمان خدماتی ممکن است داشته باشند کیفیت واقعی خدمات همیشه به وسسیله مصرف کنندگان آن یعني مشتریان سنجیده می شود. ارزیابی  های انجام شده نشان دهندۀ این مطلب است که برداشت مشتری از خدمات در چارچوب انتظارات او شکل می گیرد، یعنی رضایت عبارت است از تفاوت میان انتظارات و برداشت ها، از این رو همواره تاکید شده است که باید فراتر از انتظارات مشتریان نگریست و چنین نگرشی به معنای این است که در ارائه کیفیت خدمات از مرز رقابت فراتر رفته ایم.

    با توجه به اینکه تا مین رضایت مشتریان و نگهداری آنها برای بانکها از اهمیت بسزایی برخوردار است و مشتری، هدف نهایی خدمات بانکی می باشد. لذا رعایت و عدم رضایت وی در طراحی این نظام حائز اهمیت فراوانی است . ارائه خدمات بانک به دو گروه اصلی مشتریان قدیمی و جدید صورت می گیرد. هزینه جذب مشتریان جدید معمولا بیش از هزینه حفظ مشتریان قدیم است. از این رو حفظ و نگهداری مشتریان قدیمی برای بانک اهمیتی بیش ا ز جذب مشتریان جدید دارد. حفظ مشتریان قدیم نیز به رضایت آنها بستگی دارد که تا چه حد از کیفیت خدمات ارائه شده توسط بانک راضی هستند. یک مشتری راضی بانک نه فقط از خدمات ارائه شده استفاده مجدد می کند، بلکه با تعریف این خدمات و کیفیت ارائه آن نزد دیگران باعث جذب مشریان تازه می شود و در این میان به آگهی تبلیغات رقبا توجه کمتری  دارد. مشتریان راضی منبع سود بانک هستند. بانک هایی که می توانند مشتریان را تا دراز مدت راضی نگه دارند از صحنه رقابت خارج نخواهند شد. عرضه خدمات با کیفیت بالا  و در سطح عالی، به طور مستمر ، موجب ایجاد مزیت های رقابتی زیر برای بانک می شود:

    در سال 1993 در  تحقیقی که در خصوص کیفیت محصولات و خدمات توسط فیلیپ و همکاران [1]نامبرده، انجام پذیرفت، نتایج به دست آمده نشان داد که کیفیت محصولات و خدمات واحدهای تجاری استراتژیک مهمترین عنصری است که بر عملکرد واحدها اثر می گذارد و در نتیجه آنها اعلام              می کنند که  وقتی با کیفیت برتر وارد بازار شد. قطعا سود بیشتر ومنافع از طریق اعمال قیمت های بالاتر تامین می شود و در واقع ارتقاء  واحدها نیز از این راه به دست می آید و مدل دیگر از قابلیت سودآوری کیفیت خدمات که در سال1995توسط راست و همکاران[2] ارائه گردید در این مدل عامل کیفیت خدمات منجر به افزايش رضایت مندی و توازن در نرخ حفظ مشتری به دست می آید در نتیجه درآمد و و سهم بیشتری از بازار را در پی خواهد داشت در سال 1987 بازل وگان[3]نظر دیگری را اعلام نمودند که به  دلیل اثر کیفیت بر ارزش درک شده توسط مشتریان کیفیت خدمات گذشته از این که با قابلیت سودآوری سازمان همراه است بلکه با رشد سازمان نیز در ارتباط است. در آمریکا  تحقیقاتی که زيتامل[4] و همكاران  صورت صورت پذیرفت و به این نتیجه رسیدندکه شرکت هایی که درامر ارائه خدمات می باشند در خصوص کیفیت عالی خدمات حساسیت خاصی دارند در واقعع کیفیت عالی     می تواند کلیدی برای تمایز،  بهره برداری و کارایی سازمان ها باشد chang Andchen. 1998-248. درنتیجه می توان دلایل متعددی را اعلام نمود که به  وسیله آن سازمان ها به دنبال ارائه خدمات با کیفیت بالاتر به مشتریان خود هستند که اهم آن بدین قرار است:

     

    1- ماهیت خدمات

    ارائه دقیقی از کیفیت خدمات برای دریافت کنندگان باتوجه به ویژگی خدمات مشکل است به همین خاطر مصرف کنندگان توجه خود را به  شواهد موجود احاطه کننده خدمات و علاوه بر آن رفتار و برخورد کارکنان که دو عامل اساسی در ارزیابی خدمات به شمار می  آید معطوف می نماید.

     

    2- عوامل درون سازمانی

    سازمان ها در وضعیت رقابتی در بازار جهت به دست  آوردن مشتریان بیشتر وعده هایی به آنان می دهند.  در موقع مراجعه مشتری به سازمان این وعده ها بایستی برآورده شود در نتیجه انتظارات مشتریان بالا می رود.

     

    3- عوامل محیطی 

    سازمان ها دریافته اند که محیطی که در آن قرار دارند تشکیل شده از مجموعه  ای از قوانین و نظام ها

    رویه ها  و فرآیندها، بازدارنده ها،عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كه  با یکدیگر تعامل و هماهنگی لازم را دارا می باشند دراین محیط مي طلبد که سازمانها فعالیت خود  را با ارائه خدمات با کیفیت بالاتر در جهت رضایت مشتریان  طرح ریزی می نمايند، اعلام نظر در خصوص طرح تکریم نمونه ای ازعوامل محیطی که سازمان ها مجاب می شوند که در جهت رضایت ارباب رجوع تلاش نمایند که این خود باعث بالا رفتن انتظارات مشتریان می شود امروزه با گسترش دانش و دسترسی به اینترنت مشتریان به راحتی می توانند ا طلاعات خود را در خصوص کیفیت خدمات در سراسر جهان به دست بیاورند.

     

    4- بالا رفتن انتظار مشتریان

    اگر بخواهیم به صورت منطقی به بررسی کیفیت خدمات نگاه ویژه داشته باشیم می بینیم که هرچه زمان ارائه خدمات به مشتریان به پیش می رود انتظارات مشتریان نسبت به ارائه خدمات افزایش روز افزونی داشته، می توانیم عوامل گوناگونی را در این افزایش سهم بدانیم از جمله بالا رفتن آگاهی  ها و سطح دانش مشتزیان نسبت به کیفیت خدمات ارا ئه شده  توسط سازمان های مختلف، تبلیغات سازمانی و عملکرد رقبای سازمان در ارائه خدمات با کیفیت بهتر و …

     

    5- عملکرد رقبا

    فعالیت مداوم همراه با تغییر رقبا یکی از عواملی است که مزیت رقابتی را در به دست آوردن سهم بیشتراز بازار روز افزون می نماید، رقیبان با تغییرات مختلفی که در ارائه خدمات با کیفیت بهتر و نوین تر به مشتریان ارائه می دهند، که  این امر باعث افزایش انتظارات در مشتریان می شود، درواقع این وضعیت رقبا را وادار می کند که تمام تلاش خود را در جهت ارتقاء و کیفبیت خدمات خود معطوف دارند.

     

    6- مزایای ناشی از کیفیت خدمات

    مزایای ناشی از کیفیت خدمات خود عامل دیگر است که باعث افزایش توانایی سازمان جهت ارائه خدمات به صورتی موثر به مشتران باشد و سازمان دریافته است که مشتریان نیازها و خواسته هایی دارند و سازمان مستقیما به رفع این احتیاجات می پردازد و از ارائه خدمات غیر ضروری می کاهد. با افزایش اثر بخشي و کارائی در ارائه خدمت،  سودآوری سازمان را افزایش می دهد. هم  چنین ارائه خدمات بهتر باعث تکرار خرید و گسترش تبلیغ مثبت برای سازمان می گردد.

    ( ضرغامي -1385-39-38 )

    1- Philips,etal,1993

    1- Rust,et al 1995

    2- Buzzel and ate, 1987

    3- Zeithaml, etal